«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

هیچ‌گاه زمین از حُجّت خدا خالی نمی‌باشد

«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ[۲]»؛ طُلوع خورشید عدالت، توحید، محبّت، مَعرفت و نجات بَشریّت را، ولادت باسعادت آقای خودمان، پَناهمان، اُمیدمان حضرت بقیه ‌الله الاعظم (ارواحنا فداه) را تبریک عرض می‌کنم. در ارتباط با حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) چند نکته به مَحضر شریفتان تقدیم می‌داریم. اُمیدواریم عنایت خودشان باشد و ذخیره‌ی آخرتمان باشد. نکته‌ی اوّل این است که سُنّت و اراده‌ی خداوند متعال بر این قرار گرفته است که زمین خالی از حُجّت نماند. در قرآن کریم هم فرموده است: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً[۳]»؛ در آیات مُکرّر دیگر هم فرمود: «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ[۴]»؛ هر قومی هدایتگری دارد. استثناء ندارد. یعنی هیچ زمانی نیست، در هیچ مَقطعی از تاریخ زمین بدون یک چراغ روشنی باشد. آن‌هایی که چشم دلشان باز است، می‌خواهند راهِ بهشت را پیدا کنند، راهِ کَمال را پیدا کنند، بدون مَشعل نبوده است. این چراغ هدایت از روز اوّل خلقت روشن بوده است و خداوند متعال در قرآنش خبر داده است که همیشه این چراغ روشن است. «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[۵]»؛ روز قیامت «کُلَّ أُنَاسٍ»، همه‌ی اُمّت‌ها در روز قیامت با امامشان فَراخوان می‌شوند. پس مَعلوم می‌شود هر قومی هدایتگری دارد و هر ناسی و گروهی امامی دارد که زیر آن پَرچم امام به مَقصد می‌رسد.

Sadighi-14031125-Jashne Nime Shaban-Masjed Ozgol-Thaqalain_IR (1)

اثبات حَیّ بودن امام عصر (ارواحنا فداه) به وسیله‌ی قرآن و روایات

حضرت امام صادق (علیه السلام) هم فرمودند: این‌هایی که امامت را قبول ندارند، با این‌ها به سوره‌ی قَدر احتجاج کنید. سوره‌ی قَدر‌ را زیاد بخوانیم. حضرت امام جواد (علیه السلام) در پاسخ به کسی که مَکتوب از ایشان خواسته بود: یک چیزی به من یاد بدهید که من در دنیا و آخرت از شما جُدا نشوم، با شما باشم. حضرت جوادالائمه (علیه السلام) در پاسخ نوشتند: «أَکْثِرْ مِنْ تِلاَوَهِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ[۶]»؛ سوره‌ی قَدر‌ را زیاد بخوان. و لب‌هایت هم همیشه به استغفار مرطوب باشد. این دو چیز که یکی استغفار و دیگری هم زیاد تلاوت‌کردن سوره‌ی مبارکه‌ی قَدر. سوره‌ی قَدر یک آیه دارد که اثبات امامتِ امام در تمام زمان‌ها با این آیه مورد نظر امام جعفر صادق (علیه الصلاه و السلام) بود و آن «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ[۷]» است. «تَنَزَّلُ» فعل مُضارع است. یعنی در همه‌ی سال‌ها شب قَدر که می‌شود، تمام مَلائکه نازل می‌شوند. کسانی که به امامت قائل نیستند، فرودگاه این مَلائکه کُجاست؟ به چه کسی نازل می‌شوند؟ این نشان می‌دهد که خداوند متعال یک حُجّتی بر روی زمین قرار داده است که این همه مَلائکه که بی‌شُمار هستند، هرچه مَلک هست همه شب قَدر بر قلب وصیّ عَرشی مَلکوتی لاهوتیِ مولای ما حصرت حُجّت بن الحسن العسکری (علیه السلام) نازل می‌شوند.

حدیث «ثقلین» هم که از نظر اطمینان مانند قرآن کریم است؛ جُزء اَحادیث مُتواتر است و هیچ اهل‌سُنّتی هم انکار نمی‌کند؛ شیعه و سُنّی همه قبول دارند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ اَلثَّقَلَیْنِ … کِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی[۸]»؛ تا این‌جایش که کُلّی است؛ ولی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یک لَفظی را به کار بُردند که ابدیّت تقارُن قرآن کریم و قَرینش که مانند قرآن مَعصوم است، خیلی روشن می‌کند. فرمودند: «لَنْ یَفْتَرِقَا»؛ «لَنْ» یعنی هرگز بین قرآن کریم و عترت جُدایی نخواهد بود. پس مَعلوم می‌شود بَقای عترت مانند قرآن همیشگی است. تا اَبد قرآن کتاب هدایتِ مُوحّدین عالَم است و تا اَبد کنار قرآن کریم وجود نازنین امام زمان ما (ارواحنا فداه) حُضور دارند. این نکته‌ی اوّل که هم دلیل قرآنی است و هم دلیل حدیثی است.

Sadighi-14031125-Jashne Nime Shaban-Masjed Ozgol-Thaqalain_IR (2)

برخی از دلایل غیبت حضرت حُجّت (ارواحنا فداه)

نکته‌ی دوّم این است که وجود مبارک حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) که مَنطق قرآن و احادیث نبوی حدود هزار روایت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) در مورد امام زمان ما (ارواحنا فداه) به صورت مَکتوب در اختیار هست و کتاب‌های فراوانی در این زمینه نوشته شده است. چرا امام زمان ما (ارواحنا فداه) غایب هستند؟ این هم یکی از مَسائلی است که ما باید بدانیم. علّت غیبت در یک حدیث دارد که جُزء اَسرار است. همان‌گونه که جناب خِضر (علیه السلام) به حضرت موسی (علیه السلام) که ۳ـ۲ قَدم آمد و حضرت موسی (علیه السلام) سؤال کرد، ولی حضرت خِضر (علیه السلام) گفته بود: تا با من هستی حکمت این‌ها مَعلوم نمی‌شود. وقتی که کار به پایان می‌رسد، حِکمتش را برایت می‌گویم. این مَسأله‌ی غیبت امام زمان (ارواحنا فداه) جُزء اَسرار است و بعد از ظُهور این سِرّ مَعلوم می‌شود. این اَساس قَضیّه است تا ان‌شاءالله تشریف بیاورند و این مُعمّا را خودشان حَل کنند. اما در حَدّی که در بعضی از روایات به بعضی از مراحل فلسفه‌ی غیبت اشاره شده است، یکی این است که باید همه‌ی قُوا به فعلیّت برسد. استعداد بعضی از کُفّار این است که در طول زمان باید از ژِن این‌ها مسلمان مُتولّد بشود و خداوند متعال این‌قَدر مهربان است، برای این‌که جلوی وجود این‌ها گرفته نشود، ظُهور را به تأخیر می‌اندازد تا همه‌ی این‌هایی که در صُلب‌شان، در اَرحام مادرانشان این امکان هست که گوینده‌ی «لا اله الّا الله» وَلو قَرن‌ها بعد بَناست به وجود بیاید، این استعداد رویش یک نور مُوحّد الهی از بین نرود. این هم در سوره‌ی مبارکه‌ی فَتح فرمود: «لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا[۹]»؛ اگر این‌ها جُدا می‌شدند، ما کُفّار را از بین می‌بُردیم. کافر حقّ حَیات بر روی زمین ندارد؛ ولی در صُلب‌شان افرادی هستند که خداوند به بَرکت آن‌ها به این‌ها هم مُهلت می‌دهد.

یکی دیگر از فلسفه‌های غیبت امام زمان (ارواحنا فداه) امنیّت است. خداوند متعال یازده امام را در مَتن جامعه قرار داد، به دست مردم و غالباً هم به دستِ خودِ مسلمان‌ها این‌ها به شهادت رسیدند. اگر امام زمان (ارواحنا فداه) هم ظاهر بود، همان «ابن مُلجم» که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را شهید کرده است، همان زنِ بدبَختی که امام حسن مجتبی (علیه السلام) را شهید کرده است، همان مردمی که امام حسین (علیه السلام) را دعوت کردند و میهمان خودشان را کُشتند، همان‌ها اطراف حضرت مَهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) را می‌گرفتند و او را از بین می‌بُردند. پس یکی از فلسفه‌های غیبت امام زمان (ارواحنا فداه) مَحفوظ ماندن وجود نازنین خودشان است. چون آخرین ذخیره است؛ اگر از بین می‌رفت، حُجّتی بر روی زمین نبود و زمین از بین می‌رفت. دیگر استعداد و رویش پیدا نمی‌شد.

Sadighi-14031125-Jashne Nime Shaban-Masjed Ozgol-Thaqalain_IR (3)

یکی دیگر از فلسفه‌های غیبت این است که خداوند متعال خواسته است تا هم کسانی که در مسیر بد هستند، این‌ها در بدی به نهایت بدی خود برسند، به قَعر جَهنّم برسند. همان‌هایی که استعداد صُعود دارند و می‌توانند اُوج بگیرند، آن‌ها هم به اُوج برسند. چرا؟ زیرا وقتی امام باشد، مُعجزات می‌بینند. آن تَصرُّفات حضرت را که خیلی‌ها نمی‌توانند آن‌جوری که باید بد بشوند، بد باشند. و خوبان هم چون امام بالای سرشان هست، آن فشاری را که در غیبت برایشان حاصل می‌شود و پُخته می‌شوند، آن پُختگی برایشان حاصل نمی‌شود. به تَعبیر دیگر همان‌گونه که حضرت آدم (علیه السلام) تا در بهشت بود، قَدر بهشت را ندانست. باید می‌آمد روی زمین دردسرها وگرفتاری‌ها را لَمس می‌کرد تا قَدر بهشت را می‌دانست، دوباره که برمی‌گردد بداند که چه نعمتی است. تا کسی امام بالای سرش هست، قَدر امام خودش را نمی‌داند. بهشت ولایت مهم‌تر از بهشت بَرینی است که خداوند به ما وعده داده است. یازده امام ما بهشت‌های دُنیوی و اُخروی بودند، مردم چو زحمت دسترسی به امام را نکشیده بودند، قَدر امام را ندانستند و از جانِ امام‌شان حمایت و حفاظت نکردند. حالا قَرن‌ها چشم به راهی بکِشند و در غیبت امام زمان (ارواحنا فداه) دَربه‌دری‌ها، بدبَختی‌ها، گرفتاری اقتصادی، فرهنگی، جنگ، خونریزی، عِناد، ناسازگاری، همه‌ی بدبَختی‌ها برای غیبت امام زمان (ارواحنا فداه) است. و این لازمه‌ی آن ناشُکری‌هایی بود که با امامانِ حاضرمان آن ناشُکری‌ها را کردیم، خداوند متعال همان‌گونه که حضرت آدم (علیه السلام) را از بهشتِ آسایش به کُره‌ی زمین پُر اِبتلا فرستاد تا در زحمت خودش را بالا بکِشد، خداوند متعال غیبت امام زمان (ارواحنا فداه) را که غیبتِ بهشت ماست، گفته باید زحمت بکِشید تا به بهشت حُضور نائل بشوید.

Sadighi-14031125-Jashne Nime Shaban-Masjed Ozgol-Thaqalain_IR (5)

دیدار عُلمای قُم با حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) در سنّ کودکی

از وجود نازنین امام زمان‌ حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) گروهی از عُلمای قُم در زمان امام حسن عسکری (علیه الصلاه و السلام) شَرفیاب شدند و در سامرا خدمت امام حسن عسکری (علیه السلام) رسیدند، هم سَهم امام‌های فراوانی بُرده بودند و هم سؤالاتی داشتند که برای عُلما حَل نشده بود. می‌خواستند از بیانِ مُعجزه‌آسای امامِ یازدهم این مُعمّاها برایشان حَل بشود. «احمد بن اسحاق قُمی[۱۰]» بود، «سعد بن عبدالله اَشعری[۱۱]» بود، اَشعریون و عُلمای برجسته که در رأس آن‌ها احمد بن اسحاق‌ نایب امام حسن عسکری (علیه السلام) در شهر قُم بود که مسجد امام قُم را هم ایشان به نام امام حسن عسکری (علیه السلام) ساخته است که قَرن‌هاست با نظر مرحوم «آیت الله العُظمی گلپایگانی» (رحمت الله علیه) و بعد از ایشان هم «آیت الله العُظمی صافی» (رضوان الله علیه) تَکمیل کردند. امروز مسجد امام یک مسجد خیلی زیبا و وسیعی شده است، اعتکاف‌های آن هم اعتکاف‌های خاصّی شده است. این از یادگاران احمد بن اسحاق قُمی است که در سرپُل ذهاب قَبر شریف ایشان زیارتگاه است و خودِ امام آمد ایشان را کَفن کرد و نمازش را در آن‌جا خواند. از عُلمای نادر عالَم تَشیُّع هست. ایشان ۳۰ سؤال را خدمت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) مَطرح کردند. آقا پَرده را کنار زدند، «ستاره‌ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد[۱۲]». نورِ چشم‌شان، آقای ما، صاحب ما، اُمید ما، آبروی ما، عزّت ما، همه‌کَس ما، جان و جانان ما، حضرت مَهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) که کودک بودند با نظر پدرشان حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) در جمع عُلمای قُم حُضور پیدا کردند. امام عسکری (علیه السلام) فرمودند که سؤالاتشان را از ایشان بپُرسید. از همان‌جا دارند زَمام اُمور را به دست آقازاده‌ای می‌دهد که بَناست در ۵ سالگی امانت الهی، اَمانت امامت، امانت ولایت را به عُهده بگیرد. آقا امام زمان (ارواحنا فداه) در برابر سؤالات پاسخ‌های بسیار روشن قرآنی دادند. یکی هم از فلسفه‌ی غیبت سؤال شد. گفتند: آقا جان! با این‌که مردم همیشه به شما احتیاج دارند، احتیاج مردم به امام مانند احتیاج مردم به نور خورشید است، مانند احتیاج مردم به هوای تَنفُّسی است، مانند احتیاج مردم به آب است که یکی از عَناوینی هم که در قرآن به امام زمان ما (ارواحنا فداه) گفته شده «ماء مَعین» است؛ «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ[۱۳]» ؛ «وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ[۱۴]»؛ هرچیزی که زنده هست، از آب زنده هست. اما آن آب حَیاتی که این آب به بَرکت اوست، وجود نازنین امام زمان ما (ارواحنا فداه) است. او عطش‌ها را برطرف می‌کند، او حَیات را تأمین می‌کند. با این‌که مردم در تمام اَدوار همه به وجود شما احتیاج دارند، چرا شما در دَسترس مردم نخواهید بود و زندگیتان زندگی پنهانی خواهد بود؟ حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) یک کلمه پاسخ را فرمودند: «لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْیَاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ[۱۵]»؛ نپُرسید از چیزی که اگر بدانید خوشحال نمی‌شوید. حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) نخواستند برنجانند که این قُصور شماست. شما آماده نیستید؛ والّا او همیشه آمادگی دارد و نشانه‌اش هم این است که اگر کسی در زمان غیبت هم آن آمادگی‌ها، آن پاکیزگی‌ها و آن عطش را داشته باشد، مَحضر امام زمان ما (ارواحنا فداه) می‌رسد.

Sadighi-14031125-Jashne Nime Shaban-Masjed Ozgol-Thaqalain_IR (4)

رجال‌الغیب امام زمان (ارواحنا فداه)

مرحوم آقای «شیخ مرتضی زاهد» (اعلی الله مقامه الشریف) مرحوم «میرزا عبدالعلی تهرانی» پدر مرحوم «حاج آقا مجتبی» و مرحوم «حاج آقا مرتضی» (رضوان الله علیهما) ایشان همسنگر امام بوده است، شاگرد آقای «میرزا جواد آقای ملکی تبریزی» (اعلی الله مقامه الشریف) بوده است؛ ولی یک شیدایی نسبت به آقای شیخ مرتضی زاهد (اعلی الله مقامه الشریف) داشته است. گفته بودند: شما اُستاد برجسته‌ای مانند آقای میرزا جواد آقای ملکیِ عارف دارید؟ چرا نسبت آقای شیخ مرتضی زاهد (اعلی الله مقامه الشریف) این‌قَدر دلدادگی‌تان بیشتر است؟ گفته بود: برای این‌که آقای شیخ مرتضی زاهد (اعلی الله مقامه الشریف)‌ به صورت ۲۴ ساعته در خدمت امام زمان (ارواحنا فداه) است. هم رجال‌الغیب که حضرت ۳۰ نفر وقتی نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به معراج رفتند و زندگی امامان را دیدند، مشاهده کردند که حضرت مهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) تنهاست؛ آن هم نه یک سال و دو سال، بلکه قَرن‌ها در گوشه‌ی غُربت زندگی می‌کند. وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دلشان شکست. از خداوند خواستند که او را از غُربت نجات بدهد. خداوند متعال هم وعده داد که همیشه ۳۰ نفر رجال‌الغیبی هستند که در اطراف امام زمان ما (ارواحنا فداه) هستند، در خدمت ایشان هستند. این‌ها صاحب کرامت و مُعجزه هستند، هرجایی لازم باشد امام زمان (ارواحنا فداه) به ایشان یک مأموریتی می‌دهد و این‌ها می‌روند و مشکلات جامعه را در آن‌جا حَل می‌کنند. و اگر آمادگی باشد، حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) برای آن‌ها غایب نیست؛ غیبت غیر از حُضور است؛ حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) حاضر هستند، ولی ظاهر نیستند. چرا ظاهر نیستند؟ برای این‌که گُناه ما پَرده است. اگر ما این گناه را نکنیم، ما هم می‌توانیم در خدمت آقایمان باشیم، یا همیشه و یا فی‌الجُمله ارتباط برقرار بکنیم.

Sadighi-14031125-Jashne Nime Shaban-Masjed Ozgol-Thaqalain_IR (6)

حدیثی از حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) در مورد محبّت و غضب ایشان نسبت به کارهای شیعیان

و در یک حدیثی از وجود مبارک خودِ حضرت حُجّت (روحی و اَرواح العالَمین لتُراب مَقدمه الفداه) روایت در کتاب شریف «کمال الدّین[۱۶]» نوشته‌ی مرحوم «شیخ صدوق» (اعلی الله مقامه الشریف) به دستور خودِ امام زمان (ارواحنا فداه) هست. فرمودند: «فَلْیَعْمَلْ کُلُّ اِمْرِئٍ مِنْکُمْ بِمَا یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا[۱۷]»؛ هریک از شما هرکاری می‌کنید، در نظر داشته باشید این کارتان یا امام زمان‌تان (ارواحنا فداه) را خُشنود می‌کند و محبّت ایشان را نسبت به شما اضافه می‌کند، یا موجب این می‌شود که حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) خوششان نیاید و یا بالاتر از خوش نیامدن، موجب غَضب حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) می‌شود. حَواستان جمع باشد حُضور امام زمان (ارواحنا فداه) حُضور الهی است. چطور خداوند همه‌جا حاضر است ولی ما او را نمی‌بینیم؟ خداوند «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ[۱۸]» است؛ هم باطن است و هم ظاهر است. یعنی هم غیب است و هم شُهود است. آن کسی که چشم دلش باز است، جایی نیست که خداوند نباشد؛ خداوند در همه‌جا حُضور دارد. شهید هم «عِندَ رَبّ» است، او هم همه‌جا حُضور دارد. امام مقام عِندَ رَبّی دارد؛ لذا امام همه‌جا حاضر است، ولی ظاهر نیست. مَظهر هُوَ الْبَاطِن است، او مَظهر غیب‌الغُیوب پروردگار متعال است. چرا باطن است؟ چرا حضرت ظاهر نیست؟ با این‌که حاضر است چرا ظاهر نیست؟ برای این‌که گُناه سازگاری با وجود ایشان ندارد. خداوند متعال خواسته این یکی را وقتی بیاورد که فقط پاکان بمانند. لذا این طول غیبت هم برای ریزش‌ها و رویش‌هاست. یا همه بد خواهند شد؛ آن گروه‌هایی که باید بد بشوند همه‌جور بد می‌شوند و یا همه‌جور خوب می‌شوند. لذا حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) فرمودند: هرکدام از شما در تمام کارهایتان تَجدیدنظر بکنید، هرکاری می‌کنید احساستان این باشد که در مَحضر آقا امام زمان (ارواحنا فداه) دارید این حرف را می‌زنید، دارید این نگاه را می‌کنید، دارید این کار را می‌کنید. یک‌جوری زندگی کنید که محبّت امامتان نسبت به شما زیاد بشود و کاری نکنید که حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) ناخوش بشوند یا به شما غَضب کنند، سخط‌ ایشان بر شما وارد بشود. بعد فرمودند: «فَإِنَّ أَمْرَنَا بَغْتَهٌ فُجَاءَهٌ[۱۹]»؛ ظهور ما ناگهانی خواهد بود. ما قبلاً بخشنامه صادر نمی‌کنیم. قبلاً کسی به عُنوان آماده‌باش برای شما نمی‌فرستیم که به شما بگوید: مردم! فُلان روز قرار است آقا تشریف بیاورند، آماده بشوید برای استقبال برویم. اصلاً این‌جور نیست. آمدنِ امام زمان (ارواحنا فداه) مانند ظُهور قیامت است که هیچ‌کسی نمی‌داند. یک‌مَرتبه نِدای ایشان از کنار باب کَعبه بلند می‌شود: «یَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّیَ الْحُسَین[۲۰]»؛ خودش را مُعرّفی می‌کند. چون مُفاجاتی هست، حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) فرمودند: وقتی ما آمدیم، توبه قبول نمی‌شود. باید قبل از آن خودتان را آماده کنید. نام این کار تَمحیص است. یکی از علل این تأخیر غیبت جُداشدن صف خوبان از صف بدهاست. حُجّت بر همه تمام می‌شود، زمینه‌ی بدی به افرادی که می‌خواهند بد بشوند با همین رسانه‌ها، با همین شبکه‌های مَجازی، با همین جاسوس‌ها و حرام‌خورها این‌قَدر بدی‌ها را تَرویج می‌کنند تا هرکسی زمینه‌ی بد شدن دارد، به طرف جَهنّم برود. از این طرف حُجّت تمام می‌شود؛ شهدا را داریم، امامِ شهدا را داریم، صُلحا را داریم. این‌ها حُجّت بر دیگران است. این دو صف باید جُدا بشوند. آن‌هایی که خیلی بد هستند دیگر توبه‌شان قبول نمی‌شود، آن‌هایی هم که خیلی خوب هستند مَجذوب امام زمان (ارواحنا فداه) می‌شوند و ان‌شاءالله حضرت که تشریف می‌آورند، دیگر فَضای عُمومی بین‌المللی فَضای عدالت است. دیگر ترامپی پیدا نمی‌شود که این همه کودک بکُشد، این همه زن بکُشد. دیگر نتانیاهویی پیش نمی‌آید. آن‌ها صف‌شان که جُدا شد، حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) می‌آیند و آن‌ها را قَلع و قَمع می‌کنند. این‌هایی هم که می‌خواهند سالم زندگی کنند، مُوحّد زندگی کنند، «وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ[۲۱]»؛ بَناست بندگان صالح وارث زمین بشوند. آن‌هایی که صالح نیستند، دیگر سَهمی از این زمین نخواهند داشت، مَگر عدّه‌ی قَلیلی که خداوند متعال برای اِتمام حُجّت آن‌ها را نگاه می‌داید؛ ولی دیگر آن‌هایی قدرتی ندارند. آن‌ها دیگر سُلطه‌ای ندارند.

Sadighi-14031125-Jashne Nime Shaban-Masjed Ozgol-Thaqalain_IR (7)

اگر اَعمال ما درست باشد، امام زمان (ارواحنا فداه) به سُراغ ما خواهد آمد

حالا یک نکته‌ی دیگری هم عَرض کنم. آن‌هایی که می‌خواهند امام زمان (ارواحنا فداه) را ببینند، «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۲۲]»؛ آقا امام زمان (ارواحنا فداه) به آن آدم کلیدسازی که حضرت جلوی مَغازه‌شان نشسته بودند و یک کسی هم با رَمل و اُسطرلاب آقا امام زمان (ارواحنا فداه) را پیدا کرد، به آن‌جا رفت و یک سلامی کرد و بعد خُشکش زد؛ دیگر زبانش خُشک شد و نتوانست با آقا حرف بزند. آقا هم با این صاحب مغازه که کلیدساز بود خیلی خوش و بِش می‌کردند، به قول مَعروف دل داده بودند، قُلوه گرفته بودند؛ خیلی حرف‌های مُتعارف می‌زدند. حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) بعد از آن‌که مُصاحبت‌شان با آن صاحب مغازه تمام شد، رو به این آدمی کرد که با ریاضت و رَمل و اُسطرلاب آدرس ایشان را پیدا کرده بود، فرمودند: شما این‌جور باشید، زیرا یک امتحانی هم در آن‌جا پیش آمد و این آدم صحّت عمل آن صاحب مغازه را به رای‌العین دید، فرمودند: این‌جور باشید، ما به سُراغ شما می‌آییم. لازم نیست که با رَمل و اُسطرلاب بیایید و ما را پیدا کنید. این یک نکته است. اگر زمینه داشتیم و یک چِلّه گُناه نکردیم، اگر کسی یک چِلّه روزی ۱۱۰ مرتبه «رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا[۲۳]» را بخواند.

دعا

خدایا! به حقیقت حضرت مَهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف)، به امامت ایشان، به ولایت ایشان، به اخلاص ایشان، به داغ‌هایی که در طول دوران غیبت بر قلب مبارکش وارد شده است، این همه شهدا، به داغ‌های دلش قَسمت می‌دهیم جهان را با ظُهور امام زمان (ارواحنا فداه) پُر از عَدل و داد بگردان.

الها! پروردگارا! محبّت حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) را در قلب ما روزاَفزون کُن.

خدایا! همه‌ی کارهای ما را مورد خُشنودی آقایمان قرار بده.

خدایا! از هرکاری که موجب ناراحتی حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) می‌شود، ما را دور بِدار.

خدایا! عاقبت اَمرمان را به شهادت خَتم بفرما.

خدایا! عیدی ما را دیدار جَمالش قرار بده.

خدایا! عیدی ما را سامان‌یافتن کشورمان قرار بده.

خدایا! عیدی ما را رَفع مشکلات اقتصادی و فقر قرار بده.

الها! پروردگارا! جوان‌های ما را به سامان برسان.

خدایا! حَوائج این جَمع را در این شب عزیز برآورده بفرما.

خدایا! سایه‌ی پُر بَرکت سُکان‌دار کشتی انقلاب، عَلمدار نهضت، رهبر خوب ما را با اقتدار و عزّت تا ظُهور امام زمان (ارواحنا فداه) مُستدام بدار.

خدایا! دشمنانش را ذَلیل و خوار بگردان.

خدایا! خیر و بَرکت بر زندگی‌ها نازل کُن.

خدایا! سازگاری و دلخوشی در زندگی همه‌ی شیعیان مُستقرّ بفرما.

خدایا! امام (رضوان الله تعالی علیه)، شهدا و حق‌دارانمان را السّاعه ببخش و بیامُرز.

ان‌شاءالله شب نیمه‌ی شعبان را غَنیمت بشُمارید. شب قَدر است؛ هم احیای آن، هم غُسل آن و هم دعاهایی که هست که اصلاً شأن نُزول دعای کُمیل شب نیمه‌ی شعبان است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) شب نیمه‌ی شعبان این را به کُمیل آموختند. حالا امشب هم شب جمعه است، هم شب نیمه‌ی شعبان است. از همه‌ی شما التماس دعا دارم و همه‌ی شما را هم دعا خواهیم کرد ان‌شاءالله.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.

[۲] سوره مبارکه قصص، آیه ۵٫

[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۰٫

«وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ».

[۴] سوره مبارکه رعد، آیه ۷٫

«وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ ۖ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ».

[۵] سوره مبارکه اسراء، آیه ۷۱٫

«یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ ۖ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَٰئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَ لَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا».

[۶] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، جلد ۱، صفحه ۱۶۵.

«أَبِی ره قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلْهَیْثَمِ بْنِ أَبِی مَسْرُوقٍ اَلنَّهْدِیِّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ سَهْلٍ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلِّمْنِی شَیْئاً إِذَا أَنَا قُلْتُهُ کُنْتُ مَعَکُمْ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ قَالَ فَکَتَبَ بِخَطٍّ أَعْرِفُهُ أَکْثِرْ مِنْ تِلاَوَهِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ رَطِّبْ شَفَتَیْکَ بِالاِسْتِغْفَارِ».

[۷] سوره مبارکه قدر، آیه ۴٫

«تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ».

[۸]  إرشاد القلوب، جلد ۱، صفحه ۱۳۱٫

«وَ قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ اَلثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی کِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ».

[۹] سوره مبارکه فتح، آیه ۲۵٫

«هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ الْهَدْیَ مَعْکُوفًا أَنْ یَبْلُغَ مَحِلَّهُ ۚ وَ لَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِیبَکُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّهٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ ۖ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا».

[۱۰] احمد بن اِسحاق اَشعَری قمی (درگذشت حدود ۲۶۰ تا ۲۶۳ق) از راویان شیعه قرن سوم که محضر چهار امام را درک کرد. او از اصحاب امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) و همچنین وکیل امام عسکری (علیه السلام) در قم بود و از کسانی است که امام زمان (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) را در کودکی دیده است. برخی گزارش‌ها از فعالیت او در دوره غیبت صغرا به عنوان دستیار نایب اول عثمان بن سعید حکایت دارد. مسجد امام حسن عسکری در قم توسط او و به دستور امام عسکری (علیه السلام) ساخته شده است. مقبره او در سرپل‌ذهاب در استان کرمانشاه قرار دارد. نسب او چنین است: احمد بن اسحاق بن عبدالله بن سعد بن مالک الأحوص الاشعری. کنیه او را ابوعلی گفته‌اند. اجداد او از طایفه اشعری بودند که در شهر کوفه سکونت داشتند. جدّ چهارم او، احوص بن سائل اشعری در قیام زید بن علی شرکت کرد و فرماندهی سپاه او را بر عهده گرفت و بعد از شهادت زید، دستگیر شد. بعد از چهار سال حبس در زندان حجاج، با شفاعت برادرش عبداللّه آزاد شد و همراه او به قم هجرت کردند و طایفه اشعریان قم را تشکیل دادند. پدرش اسحاق بن عبدالله بن سعد از راویان مورد اعتماد قم بود و از امام صادق (علیه السلام) و امام کاظم (علیه السلام) روایت کرده است. از منابع رجال شیعه برمی‌آید که احمد بن اسحاق از اصحاب امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) و از یاران نزدیک امام عسکری (علیه السلام) بوده و از آنان روایت کرده است. برای او کتاب‌هایی برشمرده شده از جمله «علل الصوم»(کتابی بزرگ بوده است) و «مسائل الرجال» درباره سؤالات اصحاب امام هادی علیه‌السلام از حضرت»‌. این رسایل حاوى مجموعه اى از «مسائل» است که «رجال» مختلف از یکى از ائمه معصوم علیه السلام پرسیده اند و این کتاب ها با مباحث رجالى به معناى شناخت راویان ارتباطى ندارد. شیخ طوسی درکتاب فهرست علل الصلاه که کتاب بزرگی بوده را از کتاب‌های احمدبن اسحاق دانسته است.  در برخی منابع از وی به عنوان وکیل امام عسکری در موقوفات قم یاد شده است. برخی با تکیه بر پاره‌ای قرائن او را وکیل امام هادی نیز دانسته‌اند.

به گفته کَشّی احمد بن اسحاق تا پس از شهادت امام عسکری (علیه السلام) زنده بود. بنابر این نقل، او نامه‌ای به ناحیه مقدسه نوشت و اجازه خواست که به حج برود. حضرت به وی اجازه داد و پارچه‌ای نیز برایش فرستاد. احمد وقتی پارچه را دید، گفت: امام از مرگ من خبر داده است‌. او هنگام بازگشت از سفر حج در حُلوان درگذشت. در دلائل الامامه آمده است: احمد بن اسحاق به عنوان وکیل امام زمان (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) مشغول فعالیت بود تا اینکه از ایشان اجازه خواست به قم برود. امام در توقیعی ضمن اجازه سفر، تصریح کرده بود که او به قم نمی‌رسد و در مسیر بیمار می‌شود و از دنیا می‌رود. پس او در حلوان بیمار شد و از دنیا رفت و همانجا مدفون شد. بر این اساس تاریخ وفات او را در حدود سال‌های ۲۶۰ تا ۲۶۳‌ق گفته‌اند. البته طبق روایتی از صدوق او در زمان حیات امام عسکری (علیه السلام) از دنیا رفت. مقبره او در شهر سر پل ذهاب زیارتگاه شیعیان است. در قم نیز مقبره‌ای در مقابل مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام) به او منسوب است.

[۱۱] ابوالقاسم سعد بن عبدالله اشعری قمی از محدثان شیعه در قرن سوم هجری قمری بود. او مدتی در بغداد سکونت داشت اما احتمالاً اقامت دائمی‌اش در قم بوده است. سعد اشعری دوران امامت امام حسن عسکری (علیه السلام) و دوران غیبت صغری و حضرت صاحب الزمان (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) را درک کرد. سعد از خاندان اشعریون به ‌شمار می‌رود. خاندانی که نیای بزرگش به «مالک بن عامر» می‌رسد. از این خاندان، بزرگان و فقیهان نام آوری پا به عرصه جهان گذاشته که «سعد بن عبدالله اشعری» یکی از آنان است. مجموعه روایت‌های سعد در کتب اربعه شیعه (التهذیب، الاستبصار، الکافی و من لا یحضره الفقیه) به ۱۱۴۲ مورد می‌رسد. علاوه بر آن روایت‌هایی از او در بحار الانوار، وسائل الشیعه، کمال الدین و… ثبت شده است. سعد بن عبدالله بیش از ۳۶ عنوان کتاب در موضوعات مختلف (فقه، کلام، تفسیر، رجال و…) نوشته که تعداد اندکی از این آثار در لابه‌لای کتب روایی و حدیثی موجود است. از جمله «بصائر الدرجات» گویا سعد این کتاب را به پیروی از کتاب بصائر الدرجات تألیف محمد بن حسن الصفار قمی، معاصر خود تألیف کرد و موضوع آن هم فضائل و مناقب ائمه اطهار (علیهم السلام) است. اصل کتاب در دسترس نیست و آنچه که اکنون موجود است، مختصری از آن است که توسط شیخ حسن بن سلیمان حلی، شاگرد شهید اول انتخاب شده است. تنها کتابی که تاکنون به‌صورت مستقل به چاپ رسیده، «المقالات و الفرق» است که به تازگی نسخه‌ای از آن به‌دست آمده و پس از اصلاح، اضافات و توضیحات به زیور چاپ آراسته شده است. وی در این کتاب به بیان فرقه‌های مختلف شیعی (از زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) تا زمان تألیف) پرداخته، ادله و دیدگاه‌های آنان را طرح و گاه نقد کرده است.

سعد بن عبدالله نزد دانشمندان، محدثی معتبر به شمار می‌آید: شیخ طوسی می‌نویسد: «او محدثی جلیل القدر، مورد اعتماد، راوی اخبار(روایات) فراوان و نویسنده کتاب‌های بسیار است.» شیخ در کتاب رجال طوسی نیز از سعد به نیکی یاد می‌کند: «سعد اشعری از اصحاب امام حسن عسکری (علیه السلام) و معاصر آن حضرت بود، اما به روایتش از امام (علیه السلام) دسترسی ندارم.» نجاشی درباره‌اش می‌نویسد: «ابوالقاسم سعد بن عبدالله اشعری، فقیه و محدثی جلیل‌القدر و موثق، بزرگ خاندان اشعری و از استادان آن بود.» بسیاری از رجال‌شناسان همچون کشی، ابن شهر آشوب، علامه مجلسی و علامه حلی نیز از سعد به نیکی یاد کرده‌اند. درباره تاریخ وفات سعد بین تاریخ‌نگاران، اختلافاتی وجود دارد. نجاشی سال وفاتش را ۳۰۱ق می‌داند، حسن بن داود حلی از سال ۳۰۰ق و آقابزرگ تهرانی هم از سال ۳۰۰ نام می‌برند. آقا بزرگ تهرانی می‌نویسد: «سال ۳۰۱ و ۲۹۹ق هم گفته شده است، ولی بنا بر نظر رجال‌شناسان بهتر آن است که سال وفات وی را حدود سال ۳۰۰ بیان کنم همان‌طور که نظر محدث قمی نیز همین است.» در کتاب مراقد المعارف تاریخ دقیق وفات سعد را چهارشنبه ۲۸ شوال ۳۰۰ق ذکر شده است و مدفن وی را شهر قم در قبرستان شیخان نزدیک مرقد زکریا بن آدم اشعری قمی و زکریا بن ادریس اشعری قمی بیان شده است.

[۱۲] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۱۶۷٫

[۱۳] سوره مبارکه ملک، آیه ۳۰٫

[۱۴] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۳۰٫

«أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا ۖ وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ ۖ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ».

[۱۵] سوره مبارکه مائده، آیه ۱۰۱٫

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْیَاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَ إِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا ۗ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ».

[۱۶] کَمالُ الدّین و تَمامُ النّعْمَه یا اِکْمالُ الدّین و اِتْمامُ النّعمَه، کتابی به زبان عربی تألیف عالم شیعه محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ق). وی در‌ این کتاب به موضوع غیبت و ظهور امام زمان (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) می‌پردازد. شیخ صدوق، نمونه‌های فراوانی از غیبت پیامبران الهی را آورده و به بررسی کامل امامت حضرت مهدی (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف)، تولد، روایات پیامبر و ائمه (علیهم السلام) درباره ظهور آن حضرت، کسانی که به خدمت آن حضرت رسیده‌اند و شرایط دوران ظهور ایشان پرداخته است. نام کتاب کمال الدین و تمام النعمه از این آیه شریفه اکمال در سوره مائده گرفته شده که در آن آمده است:«اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا»؛ ترجمه: امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما به عنوان آیین زندگی برگزیدم. سوره مائده آیه ۳. یعنی امروز دین شما را برایتان کامل ساختم و نعمتم را بر شما تمام کردم و از اسلام به عنوان دین برای شما خشنودم. نام‌های مختلفی برای کتاب ذکر شده است مانند «اکمال الدین و اتمام النعمه»، «اتمام النعمه فی الغیبه»، و «اکمال الدین»؛ اما بنابر آنچه در مقدمه کتاب آمده است بسیاری نام «کمال الدین و تمام النعمه» را ترجیح داده‌اند.

[۱۷] الاحتجاج، جلد ۲، صفحه ۴۹۵٫

«ذِکْرُ کِتَابٍ وَرَدَ مِنَ اَلنَّاحِیَهِ اَلْمُقَدَّسَهِ حَرَسَهَا اَللَّهُ وَ رَعَاهَا فِی أَیَّامٍ بَقِیَتْ مِنْ صَفَرٍ سَنَهَ عَشَرَهٍ وَ أَرْبَعِمِائَهٍ عَلَى اَلشَّیْخِ اَلْمُفِیدِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلنُّعْمَانِ قَدَّسَ اَللَّهُ رُوحَهُ وَ نَوَّرَ ضَرِیحَهُ ذَکَرَ مُوصِلُهُ أَنَّهُ یَحْمِلُهُ مِنْ نَاحِیَهٍ مُتَّصِلَهٍ بِالْحِجَازِ – نُسْخَتُهُ: – لِلْأَخِ اَلسَّدِیدِ وَ اَلْوَلِیِّ اَلرَّشِیدِ اَلشَّیْخِ اَلْمُفِیدِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلنُّعْمَانِ أَدَامَ اَللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ اَلْعَهْدِ اَلْمَأْخُوذِ عَلَى اَلْعِبَادِ بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ  أَمَّا بَعْدُ سَلاَمٌ عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلْوَلِیُّ اَلْمُخْلِصُ فِی اَلدِّینِ اَلْمَخْصُوصُ فِینَا بِالْیَقِینِ فَإِنَّا نَحْمَدُ إِلَیْکَ اَللَّهَ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَ نَسْأَلُهُ اَلصَّلاَهَ عَلَى سَیِّدِنَا وَ مَوْلاَنَا وَ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ وَ نُعْلِمُکَ أَدَامَ اَللَّهُ تَوْفِیقَکَ لِنُصْرَهِ اَلْحَقِّ وَ أَجْزَلَ مَثُوبَتَکَ عَلَى نُطْقِکَ عَنَّا بِالصِّدْقِ أَنَّهُ قَدْ أُذِنَ لَنَا فِی تَشْرِیفِکَ بِالْمُکَاتَبَهِ وَ تَکْلِیفِکَ مَا تُؤَدِّیهِ عَنَّا إِلَى مَوَالِینَا قِبَلَکَ أَعَزَّهُمُ اَللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ کَفَاهُمُ اَلْمُهِمَّ بِرِعَایَتِهِ لَهُمْ وَ حِرَاسَتِهِ فَقِفْ أَیَّدَکَ اَللَّهُ بِعَوْنِهِ عَلَى أَعْدَائِهِ اَلْمَارِقِینَ مِنْ دِینِهِ عَلَى مَا أَذْکُرُهُ وَ اِعْمَلْ فِی تَأْدِیَتِهِ إِلَى مَنْ تَسْکُنُ إِلَیْهِ بِمَا نَرْسِمُهُ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ نَحْنُ وَ إِنْ کُنَّا نَائِینَ بِمَکَانِنَا اَلنَّائِی عَنْ مَسَاکِنِ اَلظَّالِمِینَ حَسَبَ اَلَّذِی أَرَانَاهُ اَللَّهُ تَعَالَى لَنَا مِنَ اَلصَّلاَحِ وَ لِشِیعَتِنَا اَلْمُؤْمِنِینَ فِی ذَلِکَ مَا دَامَتْ دَوْلَهُ اَلدُّنْیَا لِلْفَاسِقِینَ فَإِنَّا نُحِیطُ عِلْماً بِأَنْبَائِکُمْ وَ لاَ یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِکُمْ – وَ مَعْرِفَتُنَا بِالذُّلِّ اَلَّذِی أَصَابَکُمْ مُذْ جَنَحَ کَثِیرٌ مِنْکُمْ إِلَى مَا کَانَ اَلسَّلَفُ اَلصَّالِحُ عَنْهُ شَاسِعاً وَ نَبَذُوا اَلْعَهْدَ اَلْمَأْخُوذَ وَرٰاءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ  إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لاَ نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اَللَّأْوَاءُ وَ اِصْطَلَمَکُمُ اَلْأَعْدَاءُ فَاتَّقُوا اَللَّهَ جَلَّ جَلاَلُهُ وَ ظَاهِرُونَا عَلَى اِنْتِیَاشِکُمْ مِنْ فِتْنَهٍ قَدْ أَنَافَتْ عَلَیْکُمْ یَهْلِکُ فِیهَا مَنْ حُمَّ أَجَلُهُ وَ یُحْمَى عَنْهَا مَنْ أَدْرَکَ أَمَلَهُ وَ هِیَ أَمَارَهٌ لِأُزُوفِ حَرَکَتِنَا وَ مُبَاثَّتِکُمْ بِأَمْرِنَا وَ نَهْیِنَا وَ اَللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ  … وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ  اِعْتَصِمُوا بِالتَّقِیَّهِ مِنْ شَبِّ نَارِ اَلْجَاهِلِیَّهِ یُحَشِّشُهَا عَصَبٌ أُمَوِیَّهٌ یَهُولُ بِهَا فِرْقَهً مَهْدِیَّهً أَنَا زَعِیمٌ بِنَجَاهِ مَنْ لَمْ یَرُمْ فِیهَا اَلْمَوَاطِنَ وَ سَلَکَ فِی اَلطَّعْنِ مِنْهَا اَلسُّبُلَ اَلْمَرْضِیَّهَ إِذَا حَلَّ جُمَادَى اَلْأُولَى مِنْ سَنَتِکُمْ هَذِهِ فَاعْتَبِرُوا بِمَا یَحْدُثُ فِیهِ وَ اِسْتَیْقِظُوا مِنْ رَقْدَتِکُمْ لِمَا یَکُونُ فِی اَلَّذِی یَلِیهِ سَتَظْهَرُ لَکُمْ مِنَ اَلسَّمَاءِ آیَهٌ جَلِیَّهٌ – وَ مِنَ اَلْأَرْضِ مِثْلُهَا بِالسَّوِیَّهِ وَ یَحْدُثُ فِی أَرْضِ اَلْمَشْرِقِ مَا یَحْزُنُ وَ یُقْلِقُ وَ یَغْلِبُ مِنْ بَعْدُ عَلَى اَلْعِرَاقِ طَوَائِفُ عَنِ اَلْإِسْلاَمِ مُرَّاقٌ تَضِیقُ بِسُوءِ فِعَالِهِمْ عَلَى أَهْلِهِ اَلْأَرْزَاقُ ثُمَّ تَنْفَرِجُ اَلْغُمَّهُ مِنْ بَعْدُ بِبَوَارِ طَاغُوتٍ مِنَ اَلْأَشْرَارِ ثُمَّ یستر [یُسَرُّ] بِهَلاَکِهِ اَلْمُتَّقُونَ اَلْأَخْیَارُ وَ یَتَّفِقُ لِمُرِیدِی اَلْحَجِّ مِنَ اَلْآفَاقِ مَا یُؤَمِّلُونَهُ مِنْهُ عَلَى تَوْفِیرٍ عَلَیْهِ مِنْهُمْ وَ اِتِّفَاقٍ وَ لَنَا فِی تَیْسِیرِ حَجِّهِمْ عَلَى اَلاِخْتِیَارِ مِنْهُمْ وَ اَلْوِفَاقِ شَأْنٌ یَظْهَرُ عَلَى نِظَامٍ وَ اِتِّسَاقٍ فَلْیَعْمَلْ کُلُّ اِمْرِئٍ مِنْکُمْ بِمَا یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ یَتَجَنَّبُ مَا یُدْنِیهِ مِنْ کَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا فَإِنَّ أَمْرَنَا بَغْتَهٌ فُجَاءَهٌ حِینَ لاَ تَنْفَعُهُ تَوْبَهٌ وَ لاَ یُنْجِیهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَى حَوْبَهٍ وَ اَللَّهُ یُلْهِمُکُمُ اَلرُّشْدَ وَ یَلْطُفُ لَکُمْ فِی اَلتَّوْفِیقِ بِرَحْمَتِهِ نُسْخَهُ اَلتَّوْقِیعِ بِالْیَدِ اَلْعُلْیَا عَلَى صَاحِبِهَا اَلسَّلاَمُ هَذَا کِتَابُنَا إِلَیْکَ أَیُّهَا اَلْأَخُ اَلْوَلِیُّ وَ اَلْمُخْلِصُ فِی وُدِّنَا اَلصَّفِیُّ وَ اَلنَّاصِرُ لَنَا اَلْوَفِیُّ حَرَسَکَ اَللَّهُ بِعَیْنِهِ اَلَّتِی لاَ تَنَامُ فَاحْتَفِظْ بِهِ وَ لاَ تُظْهِرْ عَلَى خَطِّنَا اَلَّذِی سَطَرْنَاهُ بِمَا لَهُ ضَمَّنَّاهُ أَحَداً وَ أَدِّ مَا فِیهِ إِلَى مَنْ تَسْکُنُ إِلَیْهِ وَ أَوْصِ جَمَاعَتَهُمْ بِالْعَمَلِ عَلَیْهِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ».

[۱۸] سوره مبارکه حدید، آیه ۳٫

«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ ۖ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ».

[۱۹] الاحتجاج، جلد ۲، صفحه ۴۹۵٫

[۲۰] إلزام الناصب، ج‏ ۲، ص ۲۳۳.

«فی الموائد: إذا ظهر القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قام بین الرکن و المقام و ینادی بنداءات خمسه: الأول: ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم، الثانی: ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم، الثالث: ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان، الرابع: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا، الخامس: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام سحقوه عدوانا».

[۲۱] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۱۰۵٫

[۲۲] سوره مبارکه واقعه، آیه ۷۹٫

[۲۳] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۰٫