حضرت «آیت الله صدیقی» روز چهارشنبه مورخ ۰۶ تیر ماه ۱۳۹۷ به مناسبت فرا رسیدن سالروز «شهدای هفتم تیر» در مصلی شهریار به سخنرانی پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ الرّضاءُ وَ الرَّعفَتَه وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ»
مقدّمه
«یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ»[۲]
در این ملجاء نورانی عرایض خود را به دل های پاک مستمعین عزیز، علمای بزرگ، ائمه جماعات محترم و محبوب حاظر در محفل و مسئولین محترم و بسیجیان عزیز و مردم شهید پرور، خانواده شهیدان و ایثار گران تقدیم میکنم.
نهضت انبیاء، نهضتِ الهی است.
نکته اول اینکه نهضت انبیاء علیهم السلام نهضت الهی است. پیامبران برای قدرت قیام نکردند، برای ثروت قیام نکردند، برای هدایت و نجات بشر از جانب خدا مأمور شدند و انقلاب کردند. انقلاب انبیاء علیهم السلام بدون استثناء با سختیها، با درگیریها، با جنگها و با شهادتها همراه بوده است.
در قرآن کریم می خوانیم: «وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِین»[۳] چه بسیار پیامبرانی که همراه این پیامبران رِبیّون بودند، عالمان بودند، الهیّون بودند، مؤمنین بودند، چه بسیار قتال کردند، قتال از باب مُفاعله است.
یعنی اینها در برخورد با گردنکلفتهای زمان خودشان، طاغوتها، مستکبرین و … اینها با آنها در افتادند و کشتند و کشته شدند. قتال تنها کشته شدن نیست، تنها کشتن نیست، جنگ آسان نیست، جنگ خونریزی است، کسی که رزمنده است قبول کرده است که اگر خونِ من هم ریخته شد خدا را شکر؛ میروم تا بکشم یا کشته شوم.
انبیاء علیهم السلام یکی دو نفر نبودند «وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ»[۴] چه بسیار پیغمبرهایی که به میدان مصاف و درگیری و رویارویی با دشمنان دین آمدند و همراه این ها ربیّون بودند و اما این درگیریها و این کشتن و کشته شدنها، این ملالتها و تلخیها که همیشه جنگ به همراهِ خود دارد، اینها سست و خسته و ضعیف نشدند، اینها زمینگیر نشدند، خدای متعال کسانی را که میخواهند مردم را از روحیه انقلابی به زمین گیر شدن بکشانند لعنت کند.
این را قرآن به ما میگوید که این سوره، سوره انبیا است و اختصاص به شما ندارد، این ها در این درگیریهای مستمر هم اینکه سست نشدند و جنگشان…. در جنگ احد هفتاد نفر از سرداران دسته اول جهان اسلام به شهادت رسیدند، عده زیادی هم مجروح شدند، عده ای هم فرار کردند، دندان مبارکِ پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم شکسته بود، پیشانی مبارکشان خونریزی پیدا کرده بود، أمیرالمؤمنین علیه السلام هم یکه تاز بود و تمام بدنش مجروح بود، خون از همه بدن مبارکشان میریخت، با این حال… با حالی که سخت تر از این حال نمیشود تصور کرد. خود فرمانده مجروح شده است، سراسر بدن پرچمدار زخمی است و خونریزی از همه جا هست، این همه کشته و جنازه روی زمین مانده است، پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلّم هم سربازانی که متفرّق شده بودند را جمع کردند؛ همینهایی که جانباز و ایثارگر شدند فرمودند که ما باید این ها را تعقیب کنیم، آن هایی که دست برتر داشتند و این همه کشتند، ولی پیغمبر اکرم صلی الله و علیه و اله وسّم فرمودند با این وضع هم ما باید این ها را تعقیب کنیم، یک لحظه نگفتند که ما این همه کشته دادیم چطور می خواهیم با این ها درگیر شویم!
وقتی دستور خداست چطور ندارد! ما تا آخر ایستاده ایم «فَمَا وَهَنُوا» این ها سست نشدند و با همان اقتدار و با همان صلابت و با همان انرژی و با همان مردانگی به میدان آمدند!
«وَمَا ضَعُفُوا» با آنکه زخمی شدند ضعیف نبودند، با جانبازی آمدند که دوباره بجنگند. «وَمَا اسْتَکَانُوا» ساکت نشدند، راکد نشدند، عقبگرد نکردند!
این الگو در طول تاریخ بوده است، این کلاس همیشه دایر بوده است، این آموزش برای همه مبلغین بوده است! نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در طول تاریخ خدای متعال فرعون ها را نابود کرده است، نمرود ها را نابود کرده است، بلاها و عذاب ها بر آن ها نازل شده است ولی خط انبیاء به عنوان یک خط عزت آفرین باقی مانده است!
خداوند متعال در این آیه ای که محضر شما تقدیم کردم میفرماید که این ها اراده کرده اند که نور خدا را خاموش کنند، با یک جنگ روانی، با یک جنگ تبلیغاتی… عده ای در مملکت ما سکولار هستند، شوخی نداریم! بحمدالله جزو کسانی هستیم که با صراحت با مردم عزیزمان همدردی میکنیم، بلندگوی دین و انقلاب مردم انقلابی هستیم! دولت های ما از روز اول انقلاب همراه ولایت نبودند!
دولت بازرگان که با آن جاسوس بیگانهاش امیر انتظام که به زندان محکوم شد و خود مهندس بازرگان که اعتقاد به ولایت نداشت و در خبرگان با اصل ولایت فقیه مخالفت میکردند، ولی نظام به اینها مبتلا بود، بعد از آن بنیصدر آمد که اصلاً قماش ما نبود! یک آدم تربیت شده در دامن دشمنان بود! یک انسان مغرور و متکبر که آراء مردم او را آنقدر مست کرده بود که تصوّر میکرد که باید در مقابل رهبری بایستد و میایستاد، به پادگان ها اسلحه نمیداد! مبتلا بودیم!
بعد هم دولت سازندگی که این همه اشرافیت و مشکلات را طی سالهای متمادی با آن تورم و گرفتاریها برای کشور ما پیش آورد، بعد هم دولت اصلاحات که همه ناامید شده بودند و میگفتند انقلاب و اسلام رفت!
این دولت دست کمی از آنها ندارد! در مسائل اقتصادی واقعا هیچ کاری نتوانسته است انجام دهد! ولی دودِ آن در چشم مردم میرود.
رابطه مشکلات اقتصادی و انقلاب اسلامی
با اینکه این مشکلات اقتصادی ربطی به انقلاب ندارد و تقصیرِ سکولاریستی بودن است! تقصیرِ لیبرالیستی بودن است! به خاطر اشرافیت و کمکاری است! بخاطر جدا شدن از مردم و فاصله گرفتن از پابرهنه هاست! اگر کاری بودند، اگر در مردم بودند، اگر مردم را به حساب میآوردند، اگر به حرف های رهبری گوش میکردند مشکلات ما که این نبود! ما ظرفیّت داریم!
همیشه آنجایی که به حرف رهبری گوش دادند ما جلو بودیم! مسئله هستهای کار یک عده بسیجی بود! مسئله ماهواره که خود بنده در دولت سابق در دانشگاه علم و صنعت، در کارگاه اشخاصی که دستاندرکاران ماهواره بودند حضور پیدا کردم، مسئول آنها میگفتند همه این نفراتی که اینجا میبینید کارشناسان بسیجی صد در صد معتقد به ولایت و نماز شب خوان هستند! اشخاصی هستند که هیچ مانعی نمیشناسند، هیچ مانعی اینها را از کارشان باز نمیدارد!
موشک زیر نظر مستقیم مقام معظم رهبری توسط شهید حاج حسن طهرانی مقدم رحمه الله علیه… حضرت آقا فرمودند که آقای طهرانی مقدم به ما گفت به دریا بروید، سوار قایق شدیم و رفتیم و ناگهان دیدیم از کنار این قایق موشکی زد!
من گفتم این چیست؟ گفت آقا این تیرِ غیب است! این ها را آماده کردهایم که اگر دشمان حرکت ناموزونی داشته باشند به قلب آنها بزنیم!
همهی این ها نوچههای ولایت بودند، تسلیم بودند، ولی دولتِ ما گوش نمی کند! وقتی گوش نمی کنند طبیعتاً مشکل ساز میشود!
تمام همّتِ دشمن همین است که این مشکلاتی که تقصیرِ روحیه لیبرالی، غربگرایی، کمکاری و تنبلی است، این را به حساب انقلاب بریزند! مردم را نسبت به انقلاب بدبین کنند! میخواهند با این فشارها که میآورند مردم را خسته کنند!
اما آیه قرآن به ما گفته است که انبیاء علیهم السلام مانندِ شما بودند، دشمنانِ زیادی داشتند، دائماً با دشمن درگیر بودند، ولی یکی اینکه سست نشدند، دوم اینکه ذلیل نشدند، خدای متعا قوّتشان می دهد! این درگیری ها انسان را ضعیف نمی کند، قدرت ما را بیشتر میکند.
از انقلاب اسلامی چه مانده است؟
یک جانباز عزیزی به مسجد ما در تهران آمد، ایشان هم در نماز جمعه جزوِ افرادِ حاضر هستند، هم در حسینیه امام خمینی رحمه الله علیه که من سالی دوبار سعادت دارم در محضر رهبر انقلاب جزو منبری ها و روضه خوان ها حاضر باشم آنجا هم همیشه حاضر بودند، ایشان با گریه به مسجد ما آمدند و گفت: حاج آقا این انقلابی که ما کردیم، با این بد حجابی، گاهی بی حجابی، دهن کجی، کم کاری، بیاعتنایی به ایثارگران، بیاعتنایی به خانوادههای شهدا، دهنکجی به ولایت و مقدّسات، روز به روز هم توسعه پیدا میکند، این بساطِ ماست! شما به من نشان بده که چه اثری از انقلاب مانده است؟
دیدم تمام وجودِ او شعله است! این ها سرمایه دار هستند، سلامتیشان را دادند و دلشان میسوزد، توقّع دارند! به او گفتم: عزیز دلم کمی آرام! یک تأمّلی کن! روزی که شما در جبهه بودید و جانباز شدید، آن روز ما حتی یک موشک هم نداشتیم! با چه منتی یک موشک از لیبی گرفتیم و آن را هم نمیدانستیم که چطور بزنیم! آن کارشناسی هم که آمده بود هزار نوع ناز داشت! سیم خار دار هم به ما نمیدادند، سیلوهایمان هم خالی بود، تحت شدیدترین فشارهای مالی، تسلیحاتی و اجتماعی بودیم، ولی امروز موشک های شما یمن را اداره میکند! غزه را اداره میکند! سوریه را اداره میکند! خار چشم دشمنان شده است…
والله اینکه از جنگ ترساندند و رأی آوردند دروغ بود! اینها جرأت جنگیدن با ایران را ندارند، زیرزمین های ما پر از موشک است، آن روز که ما اینها را نداشتیم. این بواسطه انقلاب شماست…
آن روز در داخل کشور سه استان ما را گرفته بودند که شهدای ما با خون خودشان جای پای نحس آن ها را شستشو دادند، امروز ما در حال جنگیدن در مرز اسرائیل هستیم، آن روز ما در کجا بودیم؟ امروز ما در کجا هستیم؟ آن روز اجازه سیرِ در هسته ای به ما نمیدادند، امروز در اثر غنیسازی بیست درصد حاضر شدند که به ما اجازه غنی سازی را بدهند، آن روز ما در سلولهای بنیادین هیچ… حتّی خوابِ آن را هم نمیدیدیم، امروز ما خیلی چیز ها داریم، و همین طور برای او شمردم! آن روز که ما انقلاب کردیم و جنگ شد و شما عزیزان به جبههها رفتید و ایثارگر شدید و سلامتی خود را تقدیم اسلام کردید، در آن روز ما در کشورهای آفریقایی یک شیعه نداشتیم…
من در حدود سال هفتاد و پنج که به نیجریه رفته بودم، شب شهادت امام صادق علیه السلام در سفارت خودمان منبری رفتم و روضه ای خواندم، آنجا به پروردگار عالم عرض کردم که پروردگارا! زیر آسمان وسیع این کشور باوسعت تنها جایی که نام امام صادق علیه السلام برده میشود سفارت جمهوری اسلامی است، امروز به برکت انقلابِ امام، خون شهدا و ایثارگری شما جانبازان، میلیون ها شیعه داریم که آنها را قتل عام میکنند!
آن زمانی که ما به نیجریه رفته بودیم این شیخ ولایی زکزاکی مبلّغ وهابیت بود، ولی خون شهدا او را متحول کرد و رهبر شیعیان نیجریه شد و الآن آنجا میلیونها شیعه داریم! این اقتداری که امروز ما در منطقه داریم… حرف اول و نفوذ در منطقه را ما میزنیم! آن روز اینطور نبود، خیلی آرام شد و تشکر کرد.
فکر نکنید این ظواهر بد نشانه این است که ما عقب ماندهایم، ما رو به پیشرفت هستیم! اگر مشکلی داریم برای سوء مدیریت است، اگر مدیران ما درست بشوند… مردم ما خودشان جبهه را اداره کردند، خودشان میآیند کنار مسئولین کمک میکنند، جوان های بااستعداد ما کار را پیش میبرند.
بنابراین نکته اول که انقلاب ما امتداد انقلاب انبیاء علیه السلام است، اسلحه در انقلاب انبیاء علیهم السلام خون است، اسلحه مقاومت است، اسلحه استقامت است، اسلحه ایمان و حرف شنوی از رهبری الهی جامعه است.
با این معیارها انقلاب میماند و دشمنان ما رفتنی هستند.
مقام و منزلت شهداء
مسئله دوم مسئله شهادت است، در این رابطه هم بنده چند نکته خدمت شما عرض میکنم.
قرآن کریم فرموده است. «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»[۵] گمان نکنید؛ تهمت است که انسان به شهید والا مقام بگوید مرده است! تو که شهید را مرده میدانی خودت مردهای! خدا هم در سوره بقره فرمودند «لا تَقُولُوا»[۶] گفتمانتان را درست کنید، ادب داشته باشید، شهید زنده است، گفتنِ مرده به زنده جفاست! نگویید اینها مردهاند!
در سوره آل عمران میفرماید: نه تنها نگویید مرده نگویید، بلکه در ذهن هم نیاورید! شهید زنده است!
اگر زنده است کجاست؟ «عِندَ رَبِّهِم»، «عِندَ رَبِّهِم» کجاست؟ «عِندَ رَبِّهِم» یعنی نه مکان و نه زمان دیگر برای او قفس نیست، هر جا خدا هست شهید آنجا حضور دارد!
این منطقِ شما در محضر شهید بزرگوار آیت الله بهشتی است، شهید دیالمه است، شهید صدیقی سنجانی است، شهید آقا سید محمد تقی حسینی سیستانی است، این همه علما! این همه فرهیختگان شهید شدند، این ها الان در همه جای عالم حضور دارند، شهدا در حرم سیّدالشّهداء علیه السلام حضور دارند، شهدا در حرم حضرت رضا علیه السلام حضور دارند، شهدا در جبههها شهدا حضور دارند، شهدا در این محفلها حضور دارند. اینها مقام «عِندَ رَبِّهِم» پیدا کردند! مقام «عندیّت» یعنی سعه در وجود؛ جهانگیر شدند! در ملاء اعلی!… شهید از اعلی علییّن تا اعماق دریاها حضور دارد. همچین چیزی وجود ندارد که جایی برویم که در محضر شهید نباشیم. از این جهت شهید هم خودش حیات پیدا کرده است. و هم «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»[۷] هر کجا شهید دفن شده است آنجا پاکیزه شده است، آنجا قطب فرهنگی شده است، آنجا کانون بصیرت شده است، آنجا پرش به سوی حیات انقلابی و حیات طیّبه شده است، شهدا مرگ ندارند لذا مزار آن بزرگواران منشأ حیات است، مزار شهدا مانندِ امامزادهها میماند، بدون استثناء همهی شهدای شما باب الحوائج هستند…
این قسمت دوم عرایض بنده.
نشانهی شهداء
قسمت سوم مربوط به وظیفه خود ما است، در این رابطه هم دو نکته از همین آیات عرض کنم و چند نکته ای هم راجع به شهید بهشتی دارم.
اما وظیفه ما «مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ»[۸] که شما از دوران انقلاب، از دوران دفاع مقدّس هزاران بار این آیه کریمه را با گوش پاکتان شنیده اید اما هر بار که میخوانید تازه است.
«مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ»… خدای متعال چهار مدال به شهید داده است.
یکی اینکه شهید مؤمن است، در ایمانِ شهید تردید نکنید، منافق به شهادت نمیرسد، ظالم به شهادت نمیرسد، کافر نمیتواند شهید شود، شهید حتماً مؤمن است. «مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ» یک مؤمن است.
دوم اینکه مرد هستند. وجود مقدس پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلّم پرچم را در جنگ خیبر به چند نفر دادند، اینها رفتند و چند روزی معطّل شدند تا ببینند آیا کسی میتواند این دژ ها را تسخیر کند؟ یهودیها دژهای محکمی ساخته بودند… امروز هم میبینید که این سقفهای آهنینی که آمریکا برایشان میسازد و در برابر موشکهای ما طاقت نمیآورد، یهود آن روز هم همینطور بودند! اینها دژهای فولادی درست کرده بودند و هیچ لشکری نمیتوانست آنجا را تسخیر کند!
وقتی آن ها شکست خورده برگشتند آقا رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلّم فرمودند «لَاعْطِیَنَّ الرآیهَ غداً رَجُلًا»[۹] فردا میخواهم پرجم را به یک مردی بسپارم! این مفهوم دارد… آدم باید مرد باشد!
حضرت زینب سلام الله علیها زن هستند ولی روحیهی ایشان مردانه است، جبههای است، شجاع است، به دهان دشمن میزند، خون شهدا را مهندسی میکند، خون شهدا را علوی میکند، پاسداری میکند، از خون شهدا وسیله تغییر و هدایت جهانی برای ما ذخیره میکند، این روح مردانه است.
لذا اینها مرد هستند و نامرد نیستند! البته شایان ذکر است که این مرد در برابر زن نیست، این مرد در برابر نامرد است. شهید مرد است، اینهایی که با ولایت همراه نیستند و دم از ولایت میزنند تا به مقام برسند نامرد هستند، اینها هیچ وقت حقّ شهادت ندارند، خدای متعال اینها را لایق نمیداند و خون اینها را نمیخرد.
دومین مدالی که خدای متعال به شهید داده است مردانگیِ او است.
سومین مدال صداقتِ شهید است. مسئولی که دروغ میگوید هیچ وقت رزمنده نیست، هیچ وقت به مقام شهادت نمیرسد. صداقت، صداقت!
معصوم فرمود که اگر میخواهید ببینید چه کسی مؤمن است یا ایمان ندارد، به نمازِ او نگاه نکنید، به چه نگاه کنید؟ به دو چیز! «لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ»[۱۰] اینکه کسی سجده و رکوعِ طولانی میکند چه بسا عادت است و چه بسا ریا است! این که باطن را نشان نمیدهد، اگر خواستید ببینید کسی دیندار است یا نه دو تا شاخصه دارد. یکی «صدقِ الحَدیث» و دو «ادای امانت». یکی صداقت یکی امانت!
اگر صداقت و امانت در کسی دیدید پشت سرِ او نماز بخوانید. این شخص عادل است، این شخص قابل قبول است، این شخص قابل اعتماد است… اما اگر دیدید دروغ میگوید، اگر کسی روز روشن دروغ میگوید، معلوم است که آدم خوبی نیست.
«صَدَقوا» این ها صادق هستند.
سوم؛ تعهدشان با خدای متعال، «عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ» اینها پیمان با خدا بسته بودند و با خونِ خود پیمانِ خود را امضاء کردند.
در این آیه[۱۱] چهار تا ویژگی برای شهدا ذکر شده است: ایمان، مردانگی، صداقت، تعهد. این چهار صفت، صفتِ مردان خداست، صفتِ سنگرنشینانِ جبهههای جنگ است. همه شهدای ما اینطور بودند.
«فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ» یک عده از کسانی که دارای این ارزش ها بودند رفتند و به مقصد رسیدند، مابقی چه؟ الآن میگوییم…
یک عده دیگر هم میگویند: بس است دیگر! تا کی انقلاب، تا کی جنگ؟ او دشمن است، او کافر است، او اعتقادی به قبر و قیامت ندارد، نمیگوید بس است! میگوید تا ریشه اسلام را نزنم و تا انقلاب را نابود نکنم دست از تلاشِ خود بر نمیدارم. تو مؤمنی؟ تو بر سفرهی شهید هستی؟ تو عّزت بدست آوردی؟ تو غیرت داری و میگویی بس است؟ کجای عالم اینطور است؟ دشمن از حمله به شما خسته نمیشود ولی شما از دفاع از ناموستان خسته میشوید؟
این است که قران میفرماید «فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ»ولی کسانی که قماش آن ها هستند «وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ» اینها هم همینطور چشمانتظار هستند! و باید بگویم خوشا به حال آنها… کاش ما هم…
دو روز قبل وقتی پیکر شهید سردار دائی پور که پیکرِ ایشان را از سوریه آوردند و در شهرک شهید محلاتی تشییع شد من شرفیاب محضر شهید یودم و بر ایشان نماز خواندم، جوان های زیادی میآمدند با گریه به من میگفتند که دعا کنید من را هم ببرند و ما هم شهید شویم!
این روحیه انقلابی، این حفظ کردنِ روحیه انقلابی، این حفظِ روحیه شهادت طلبی، این است که دنیا و آخرت ما را آباد میکند. ولی ضد انقلاب بودن، احساس خستگی کردن، از خدمت به مردم خسته شدن، خاک بر سر شدن است. این مردانگی نیست، این صداقت نیست، این بدبختی است، این نکبت است، باید انقلابی بود، انقلابی بودن یعنی تشنهی شهادت بودن! یعنی روز شماری میکند که چه زمانی نوبتِ من میرسد که شهید شوم! «وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ»[۱۲] انتظار آماده باش است، انتظار مجهز شدن است، انتظار به وضع موجود قانع نشدن است، انتظار بالندگی است، انتظار تلاش و کوشش است، کسی که میگوید منتظر است که مهمان بیاید ولی سفره آماده نمیکند دروغ میگوید منتظر است! این از میهمان خوشش نمیآید، انتظار یعنی آماده شدن! ما کجا آمادهایم؟ «وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ».
در سوره مبارکه آل عمران فرمود «وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ» وقتی شهید که میرود برای خودش رهرو دارد. چند سال از جبهه گذشت ولی ناگهان دیدیم که درِ شهادت از سوریه باز شد. بیایید از ناموس امام حسین علیه السلام دفاع کنید! این اثرِ شهدای جبههی هشت سال دفاع مقدس ما بود که دفاع مقاومت سوریه را نجات داد، حرم سه ساله امام حسین علیه السلام را نجات داد، حرم حضرت زینب سلام الله علیها را نجات داد، این ادامه آنجا است. «وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ» یعنی اگر شما آماده باشید خدای متعال این درِ شهادت را به روی شما نمیبندد.
آنهایی که به شهیدان ملحق نشدند ولی در خطّ شهدا حرکت میکنند هم بشارت میدهند «لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»[۱۳].
ویژگیهای شهید بهشتی
اما شهید بهشتی که رضوان خدا بر او باد که واقعا سید شهدای انقلاب است، بنده چند سالی با شهید بهشتی محشور بودم، هم پیش ایشان درس خواندیم، هم تحت تربیت ایشان بودیم، هم آقای بهشتی ما را از نظر عاطفی بدهکار کرده اند…
آقای بهشتی خیلی بزرگ بود، بنده در نوع خودِ ایشان نظیری نظیری برای آقای بهشتی سراغ ندارم، حسابِ امام خمینی رحمه الله علیه و مقام معظم رهبری جداست، «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»[۱۴] وقتی که امام زمان ارواحنا فداه پرچم را به دست کسی می دهد یک شایستگی هایی به او دادند، تازه بعد از پرچم گرفتن یک نورانیّتِ خاص دیگری تحت اشراق امام زمان ارواحنا فداه به او داده میشود.
اما آقای بهشتی در قدم اول فقیه بود. مجتهد بود. «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»[۱۵] او را خدای متعال بالا برد، فقیه بود و فقیهِ راستین بود.
ثانیاً آقای بهشتی از نظر عقلی، فکری و فلسفی مجتهد بود. آقای بهشتی حکیم بود با حکمت متعالیه درس خوانده بود، ملّای در فلسفه بود.
آقای بهشتی فرمودند که من یک دوره فلسفه صدرایی را نزدِ بهترین اساتیدِ حوزه خواندم، قانع نمیشدم، اساتیدِ من نمیتوانستند من را قانع کنند، بعد از طریقِ یک پیرِ طریقتی ره یافتم و فهمیدم که فلسفه خواندنی نیست، فلسفه اندیشه است و باید یک چشمهی جوشانی باشد و فکر انسان را بجوشاند و آدم متفکر شود، پرسیدیم که این استادِ شما چه کسی بود که به عنوان پیر و مراد شما این آرامش را به شما داد و شما را صاحبِ این اندیشه کرد؟ فرمودند علامه طباطبایی رحمه الله علیه!
آقای بهشتی شرح صدر داشت، وقتی حضرت موسی علیه السلام مبعوث شدند، اولین چیزی که از خدای متعال خواستند این بود: «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی»[۱۶] امام جماعت اگر حوصله نداشته باشد مأمومِ خود را از دست میدهد، اگر منبری سؤال و جوابها را تحمّل نکند مستمعین خود را از دست میدهد، اگر آدم کم حوصله باشد و انتقاد پذیر نباشد نمیتواند دل کسی را با خدا وصل کند، اولین شرطِ هدایت شرح صدر است.
لذا حضرت موسی علیه السلام از خدا خواست «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» اما پیامبر ما صلی الله و علیه و آله و سلّم نخواسته بودند که خدای متعال به او داده بود «الَّذِی أَنقَضَ ظَهْرَکَ * وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ»[۱۷].
آقای بهشتی در شرح صدر واقعاً یک برجستگی محیرالعقولی داشت، آنقدر آقای بهشتی فحش خورد… در روزنامه مجاهد، در روزنامه انقلاب که برای بنی صدر بود، در رسانه های بیگانه، این منافقین و این لیبرال ها آنفدر علیه آقای بهشتی طوفان کردند… آقای بهشتی را ترور شخصیتی کردند، میگفتند که آقای بهشتی در بانک های خارج پول ذخیره کرده است! انواع تهمتها را به آقای بهشتی زدند، به گونه ای که آقای بهشتی وارد یک مدرسه دبیرستان شد تا سخنرانی کند، به محض اینکه وارد شد جوانان و نوجوانان میگفتند مرگ بر بهشتی!
انگار در حالِ تأییدِ او هستند، انگار خوش آمد بگویند و یار امام خوش آمد بگویند، شما خودتان یاران شهدا و ولایت هستید، شما برای من طلبهی وامانده شما شعار میدهید! آقای بهشتی شماها را نداشت!
اما آقای بهشتی نه تنها خم به ابرو نمیآورد، بلکه لبخند هم میزد! و میفرمود درود بر شما!
أمیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند که «أرید حیاته ویریـد قتلـی» من میخوام تو را زنده کنم تو میخواهی مرا بکشی! آنها میگفتند: مرگ بر بهشتی، آقای بهشتی میفرمودند: درود بر شما!
با اینکه بنیصدر و غیره که به آقای بهشتی این همه جسارت و حتاکی میکردند، ایشان یک بار هم از خود دفاع نکردند. گفتند آقا چرا دفاع نمیکنی؟ این آیه را خواند: «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا»[۱۸] اگر مؤمن باشم خودِ خدای متعال از من دفاع میکند! بعد گفت: امام فرمودهاند که ما جواب ندهیم و من ولایت را قبول دارم، ایشان مجتهد بود، اما در مقابل ولیِّ خود بی چون و چرا تسلیم بود! این را بزرگ میگویند!
بعضی علما که سرشان میجنبد میگویند این نظر آقاست ما یک نظر دیگری داریم! این ها آدمهای خیلی پیادهای هستند، خیلی آدمهای بیچاره و گمراهی هستند، خبر ندارند که در اسلام پرچم به دستِ یک نفر است، در یک خانه که دو پدر نمیشود! همه جای دنیا حرف آخر را یک نفر میزند، چرا به این پسر مظلومِ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم رسیدید این حرف را میزند؟
این را باید از آقای بهشتیِ مجتهدِ اندیشمندِ دنیادیدهی بصیرِ مدیرِ مدبّرِ شهرتِ جهانیدار یاد بگیرید! میگفت امام فرموده جواب ندهید و من ولایت را قبول دانستهام و جواب نمیدهم.
وقتی آقای بهشتی را که ترور شخصیتی کردند، وقتی همه را بر علیهِ ایشان پُر کردند…
آقای بهشتی میگویند که من خدمت امام رفتم که بگویم آقا میببنید که زمینهی خدمت برای من باقی نمانده است، مردم را علیه من برافروختهاند، مثل جدّ مظلومشان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دیگر! که یکنفر از أمیرالمؤمنین علیه السلام دفاع نکرد، تنها مدافعِ حضرت همسرشان بودند، جز دختر پیامبر صلی الله و علیه و اله هیچ کسی از حضرت علی علیه السلام دفاع نکرد!
گفت: نزدِ امام رفتم، قبل از اینکه من چیزی بگویم، مردم در حسینیه مردم جمع بودند و برای امام شعار میدادند، من هم به اتاقی که امام بودند و آماده میشدند بیایند رفتم و میخواستم بگویم که شرایط طوری است که دیگر برای من زمینه باقی نمانده است، امام بدون اینکه من چیزی بگویم فرمودند: آقای بهشتی! میبینید اینها اینطور به من اظهار علاقه میکنند؟ اگر همه اینها بگویند «مرگ بر خمینی» برای من هیچ فرق نمیکند! چه زنده باد بگویند و چه مرده باد بگویند، خدا راضی باشد همه ناراضی باشد فرق نمیکند.
آقای بهشتی گفتند: تا فرمایشات امام تمام شد هیچ چیزی نگفتم و برگشتم و سرِ کارِ خود آمدم.
یادبود شهید بهشتی و هفتاد و دو یار ایشان
من امروز قبل از اینکه اینجا بیایم هم در سرچشمه در قتلگاه شهدا بودم و یادی از این مردانِ بزرگ کردم، هفتاد و دو یار امام در یک لحظه به شهادت رسیدند، چه شهادتی! مرحوم آیه الله بهشتی مشغول صحبت بودند، یکمرتبه نگاهی به مستمعین میکنند و میفرمایند: عزیزان بوی بهشت میشنوم!
آن قامت رعنا در خون خود غلطید و قطعه قطعه شد.
من به دو مناسبت…. مانندِ شما دلِ بهانهگیری دارم، مشکلات هم زیاد داریم، جز خدا هم دادرسی نداریم، هم دشمنانِ داخلی میخواهند ما را بهم بریزند و هم دشمنان بیرونی.
اما ما کشتی نجات داریم و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام از پسِ هر طوفانی بر میآیند تا حالا مملکت ما را حفظ کردند و از این به بعد هم حفظ میکنند، خدای مهربان داریم، صاحب داریم، حضرت زهرا سلام الله علیها داریم…
روضه حضرت فاطمه سلام الله علیها
یکی مظلومیّتِ آقای بهشتی شبیه مظلومیّتِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود… خانه أمیرالمؤمنین علیه السلام محاصره شد، وقتی در را میزدند امیرالمؤمنین علیه السلام میخواستند پشت در بیایند، بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: نه علی جان!… مأمور بود که هر چه حضرت زهرا سلام الله فرمود انجام دهند…. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: من خودم پشت در میروم… پشت در آمد…
گفتند: در را باز کن! فرمود: در را باز نمیکنم… نامردی گفت بروید هیزم بیاورید… گفتند: هیزم برای چه میخواهی: گفت: میخواهم این خانه را با هر کسی که در این خانه است بسوزانم… گفتند: در این خانه فاطمه است… مگر نمیدانی دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم در این خانه است؟ گفت: اگر چه فاطمه در این خانه باشد…. هیزم را آتش زدند…. در آتش گرفت… وقتی نیم سوز شد، بی بی پشت در، در را فشار میدادند که در را باز نکنند… نامرد لگدی به در زد… در به حضرت اصابت کرد… پهلو آسیب دید… گویا بیبی زمین خوردند…
مرحوم علامهی امینی میگوید که بیبی چادر به سر نداشتند… خودشان را پشتِ در کشیدند که نامحرم ایشان را نبینند…
«سلیم بن قیس» از حضرت سلمان علیه السلام نقل میکند، سلمان میگوید: وقتی دیدند حضرت فاطمه سلام الله علیها پشت در رفتند، به در فشار آوردند…
وای من و وای من و وای من…. میخ در و سینهی زهرای من…
لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
اینجا امیرالمؤمنین علیه السلام مظلوم بودند و هیچ کسی از ایشان دفاع نکرد، در کربلا هم حضرت زینب سلام الله علیها بالای تلّزینبیّه بودند، دیدند یک لشکر دشمن و یک حسین…
فریاد میزدند: «أما فیکُم مُسلِم؟» آیا یک مسلمان پیدا نمیشود از فرزند پیغمبر دفاع کند؟…
نه تنها دفاع نکردند… به قتلگاه هجوم آوردند، یک وقت دخترِ علی دید «والشمرُ جالِس علی صدر….»
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! به عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها، به عصمت و ضلع مکسورهی بیبی امام زمانمان را برسان.
خدایا! مشکلاتِ اقتصادیِ مردمِ خوبِ ما را که بر آنها تحمیل شده است برطرف بفرما.
خدایا! جوانها بیکارِ ما را، جوانهای عزبِ ما را، دختران و پسران ما را به امیرالمؤمنین علیه السلام، به حضرات معصومین علیهم السلام به خانهی بخت و اشتغالِ سالم و به درآمدِ حلال نائل بگردان.
خدایا! غم و غصّه از دل مؤمنین برطرف بفرما.
خدایا! قلبِ امام زمانمان را با پیروزی بر دشمنانمان در عرصهی اقتصاد و فرهنگ شاد بفرما.
خدایا! روح امام و شهدا و شهید بهشتی و شهدای اسلام را از ما راضی بفرما.
خدایا! فرزندانِ ما را سالم و صالح قرار بده.
خدایا! عاقبتِ امرمان را ختم به خیر بفرما.
خدایا! سایهی پر برکتِ نائبِ امام زمان ارواحنا فداه، خَلَفِ صالحِ امام راحلِ ما را، رهبر عظیم الشأنِ ما را با صلابت، با اقتدار، با عزّت، با پیروزی بر مشکلات تا ظهور مستدام بفرما.
خدایا! یَمَنیهای مظلوم را بر دشمنانشان پیروز بگردان.
خدایا! جبههی مقاومت را بر استکبار جهانی پیروز بفرما.
خدایا! به شهدای کربلا این مردم عزیز و شریفِ ما را، این روحانیّتِ همیشه خطّ مقدّمیِ ما را دشمن شاد نگردان.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پی نوشت:
[۱] سوره مبارکه ی طه آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] توبه ۳۲
[۳] سوره مبارکه ال عمران، آیه ۱۴۶ (وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ)
[۴] همان
[۵] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶۹
[۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۰۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ۗ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ)
[۷] زیارت انصار (« السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ وَ أَحِبَّاءَهُ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَصْفِیَاءَ اللَّهِ وَ أَوِدَّاءَهُ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ دِینِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَلِیِّ النَّاصِحِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ وَ فُزْتُمْ فَوْزا عَظِیما فَیَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُم)
[۸] سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۳ (مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا)
[۹] این سخن پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم درباره آن حضرت حتى مورد انکار ناصبىترین افراد قرار نگرفته واز صدهاطریق روایى، گزارش شده است. به نقل طبقات( ج ۲، ص ۱۱۰) عمر پس از شنیدن این سخن گفت: تا آن زمان امارت را دوست نداشتم! اما با این سخن علاقمند شدم تا فرماندهى به من واگذار شود. درنقل ابن ابى شبیه آمده که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: کسى را خواهم فرستاد که: حتى یفتح الله له، لیس بفرّار؛ نک: المصنف، ج ۷، ص ۳۹۶؛ شاید کنایه از فرار دیگران باشد. (لَاعْطِیَنَّ الرآیهَ غداً رَجُلًا یُحبُّ اللَّهَ و رَسُولَهُ و یُحِبُّه اللّه و رَسُوله)
[۱۰] کافی، ج ۲، ص ۱۰۵، (لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِه)
[۱۱] سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۳ (مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا)
[۱۲] سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۳ (مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا)
[۱۳] سوره مبارکه یونس، آیه ۱۱ (أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ)
[۱۴] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۲۴ (وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَهٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّىٰ نُؤْتَىٰ مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ ۘ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ۗ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ)
[۱۵] سوره مبارکه مجادله، آیه ۱۱ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ ۖ وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ)
[۱۶] سوره مبارکه طه، آیه ۲۵
[۱۷] سوره مبارکه شرح، آیات ۳ و ۴
[۱۸] سوره مبارکه حج، آیه ۳۸ (إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ)
پاسخ دهید