اولین جلسه از مراسم اعتکاف دانشجویان دانشگاه تهران روز سه شنبه مورخ ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ مصادف با ۱۳ رجب ۱۴۳۸ با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ سَیِّدِی مَوْلَایَ أَغِثْنَا وَ أَدْرِکْنَا وَ لَا تُهْلِکْنَا أَجِرْنَاْهُ وَ أَضِفْنَا نَحنُ الضُّیُوفُکَ نَحْنُ الْمُنْتَظِرُونَ لِقُدومِکَ نَحنُ المُحْتَاجُونَ إلَی عِنَایَتِکَ».
تشکیل حکومت عدل الهی مهمترین مسئلهی قرآن
میلاد امیر المؤمنین علیّ بن ابیطالب علیه الصّلاه و السّلام را تبریک عرض میکنم و تبریک عرض میکنم که پذیرش شدید باز در مهمانی ویژهی حضرت حق، سبحانه و تعالی جمع شما جمع است. إنشاءالله آقا جان ما، امام زمان علیه السّلام بیایند با ایشان اعتکاف بکنید؛ اینجا چشم دل بعضی از شما باز بشود و إنشاءالله همهی شما و وجود نوری امام عصر که «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»[۱] همه جا حضور دارند و اگر حجاب دل برطرف بشود، حضرت را خواهید دید، حضرت جدایی ندارند و یکی از آرزوهای شما باید همین باشد که در این سه روز به امام زمان خود اتّصال پیدا بکنید و إنشاءالله عنایت ایشان، نظر ایشان، جان شما را، قلب شما را، فضای زندگی شما را عرشی و الهی بسازد.
در ارتباط با مناسبت این ایام و اعتکاف من سه مطلب را خدمت شما عرض میکنم. مطلب اوّل این است که چهار آیه در قرآن کریم وجود دارد که اگر کسی انصاف داشته باشد، میداند مهمترین مسئله در قاموس قرآن کریم و در فرهنگ توحیدی انسان تشکیل حکومت عدل است و این حکومت عدل با حاکمیّت غیر عادل و غیر عالم امکان ندارد. یکی آیهی ولایت است. در سورهی مبارکهی مائده «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونََ»[۲] دنبال آن هم خدای متعال کسانی که دنبال حکومت الهی هستند، حاکمیّت مرد خدا را تعقیب میکنند و میخواهند آن را تبعیّت بکنند را حزب الله نامیده است و حزب الله را همیشه پیروز معرّفی فرموده است. این کلمهی «إِنَّما» نقش اساسی دارد. «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ» فقط ولیّ شما خدا است، رسول خدا است و کسانی که ایمان آوردند، نماز به پا داشتند و در حال رکوع زکات دادند. این در تاریخ جز برای حضرت علی علیه السّلام اتّفاق نیفتاده است.
شرط اعطای رهبری و ولایت
ولی نکاتی دارد -حالا دیگر فضای بین الطّلوعین است و تازه وارد شدید و شب هم بیداری زیاد داشتید نمیخواهم خیلی وقت شما را بگیرم امّا نکات ضروری که باید همیشه در ذهن ما باشد- این است که حاکم و ولی باید کسی باشد اوّلاً ایمان او ایمان باشد؛ آدم خدا را، آخرت را، در زندگی که این با اعتقاد دارد زندگی میکند، ببیند. ثانیاً بنده بودن او، ارتباط او با خدا، او را مرتبط به خلق خدا بکند حتّی نمازش او را از گرسنگان و از فقرا غافل نکند. علی علیه السّلام اوج حضور را دارد، علی در نماز، ذوب در ذات احدیّت است. عشق خدا قلب علی علیه السّلام را بیتاب و بیقرار کرده است. شبها خواب ندارد، صاحب صعقه است. ولی با آن ارتباط عمیق، در حال رکوع وقتی بیچارهای میآید، دارایی خود را که یک انگشتر بیشتر نبوده است، میبخشد.
معمولاً امیر المؤمنین علیه السّلام با اینکه اهل تولید بوده است، اهل ذخیره نبوده است. به حضرت علی علیه السّلام خبر رسید که کسی ورشکسته شده است، حضرت نهصد کیلو خرما از تولید خود به او داد. با دست رنج خود؛ در این ۲۵ سالی که امیر المؤمنین علیه السّلام خانهنشین بود، کار کشاورزی میکرد، تولید میکرد. نهصد کیلو خرما واگذار کرد. کسی در محضر امیر المؤمنین علیه السّلام بود انتقاد کرد، عرضه داشت: آقا ۱۸۰ کیلو داده بودید، او هم بینیاز میشد. چرا نهصد کیلو؟ حضرت امیر علیه السّلام فرمودند: خدا مثل تو را در جامعه زیاد نکند. یک کسی از مال شخصی خود میخواهد یک کسی را بینیاز بکند، تو که از مال خودت نمیدهی، خوشحال هم نیستی یک کسی به یکی کمک میکند. اجمالاً همین فرهنگ اینکه آدم گدا پروری بکند و این کارهایی که الآن وجود دارد و ماهیانه چیزی بدهد که فقیر، فقیر بماند، امیر المؤمنین علیه السّلام این را نمیپسندد. علی علیه السّلام در بخشش هم چیزی میدهد که کسی را بینیاز بکند و او را اهل تولید بکند، اهل تجارت بکند. هم تولید جزء کارهای قربی خدا است، عشق به خدا وادار میکند که علی صاحب تولید باشد و هم وقتی تولید کرد، توزیع میکند. کنز ندارد، گنج ندارد، سپردهی مالی ندارد. هم در تقسیم به بیت المال حضرت هر چه پیش میآمد به حسب نیاز تقسیم میکرد، خالی میکرد و در جای خالی بیت المال نماز میخواندند و جارو میکردند و میرفتند. هم وجود مقدّس امیر المؤمنین علیه السّلام در توزیع مال شخصی خود این حالت را داشت. امّا در حال نماز آدم به یاد فقرا باشد.
آیات قرآنی دلالت بر الهی بودن ولایت
جوان هستید، پاک دل هستید، احساسات عرشی دارید. شما را به خدا دعا بکنید خدا کسانی را روزی مملکت بکند که این قشر ضعیف جامعه برای آنها دغدغه باشد، به دنبال کارهای خود نروند. جوانها بیکار بمانند. فقیرها فقیرتر بشوند. ثروتمندها ثروتمندتر بشوند. ربا همچمنان ربا باشد. این کار امیرالمؤمنین علیه السّلام که در حکومت الهی این است: «یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونََ»[۳] این کلمهی «إِنَّما» نشان میدهد که این مسئله، مسئلهی حکومت است. چون هر معنای دیگری که برای ولی کردهاند ناصر، دوست و امثال اینها با کلمهی «إِنَّما» هماهنگی ندارد. فقط دوست شما، نخیر «وَ الْمُؤْمِنُونَ … بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ»[۴] نصرت هر مظلومی واجب است، نه هر مؤمنی. نصرت هر مظلومی ولو کافر هم باشد واجب است. لذا کلمهی «إِنَّما» نشان میدهد که این حکومت و ولایت است.
یکی هم آیهی کریمهی: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»[۵] این چه میتواند باشد که اگر تبلیغ نشد، گویا اصلاً دین خدا تبلیغ نشده است؟ آن هم در آخرین روزهای عمر حضرت رسول صلوات الله علیه یک آیهای نازل بشود که حضرت رسول صلوات الله علیه در این ۲۳ سال همهی احکام را تبلیغ کرده بودند؛ اهمّیّت چه موضوعی در اسلام میتواند در این تراز باشد که نبود آن مساوی با نبود اصل دین است؟ یکی هم «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ»[۶] امروز کفّار مأیوس شدند. امروز از بیرون نترسید، از نفوذیهای داخلی خود بترسید. از این وابستههای بیگانه، از این ستون پنجم بترسید. این چه مسئلهای است که قرآن کریم میفرماید: امروز کفّار مأیوس شدند. نماز که ۲۳ سال خوانده شده است، زکات هم داده شده است. ۸۰ تا هم جنگ واقع شده است. در هیچ کدام از اینها یک چنین آیهای نیامده است، این چه بوده است که خدای متعال میگوید: امروز کفّار مأیوس شدند؟ آن چیزی که فتنهی ۸۸ را خاموش کرد، آن که در این حدود چهار دهه هر حادثهی خطرناکی را پشت سر گذاشت، همان است که قرآن کریم میگوید: اگر مردم آن را داشته باشند فتنههای بیرونی نمیتواند تأثیری بر آنها داشته باشد و میتوانند بر مشکلات خود هم فائق بشوند.
یک نکتهی اخلاقی و عرفانی هم از حضرت امیر علیه السّلام که نکتهی دومی که امیر المؤمنین علیه السّلام برای همیشه برجسته است، عالی است، اعلی است، جان است، عقل است این نهج البلاغهی امیر المؤمنین علیه السّلام است. نشانهی انسان کامل بودن امیر المؤمنین علیه السّلام است. در سیاست سخن گفته است. این نامهی امیر المؤمنین علیه السّلام به مالک اشتر همتا ندارد. ای کاش تصمیم بگیرید -این نامه را که منشور حکومتی است و خلأ جهانی را پر میکند- یک بار مرور بکنید و محتوای آن را به دست بیاورید. اگر در عرفان سخن گفته است که خطبهی اوّل نهج البلاغه عقل هیچ عارفی به آنجا نمیرسد که علی رسیده است. اگر در موعظه سخن گفته است، این خطبهی همام آنقدر هیجانانگیز است که مستمع امیر المؤمنین علیه السّلام «فَصَعِقَ صَعقَهً وَ مَات» یک صیحهای زد و مرد. آن را باید دید. در هر بعدی از نیازهای بشری شما به نهج البلاغه مراجعه بکنید گویا تجلّی قرآن کریم است «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»[۷] مثل و مانندی برای نهج البلاغه نمیبینید.
دعاها گنجینهی اسرار
یکی هم دعاها است. «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ»[۸] این دعاها فقط ثواب نیست. گنجینهی اسرار است. گنجینهی معارف است. چند تا دعا در ماه رجب برای آقا جان ما حضرت حجّت علیه السّلام است، یکی از آنها معرّفی ولاه است. ولاه همان حکّامی است که خدا حکومت آنها را امضا کرده است. آنجا نشان میدهد که والی بشر باید خلیفهی مطلق خدا باشد، نمایندهی خدا باشد، جلوهی خدا باشد. آیینهی تمام نمای صفات جلال و جمال خداوند متعال باشد. «لَا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُکَ»[۹] ولاه والیان امر چه کسانی هستند؟ آن کسانی هستند که فرقی بین توی خدا، ذات احدیّت و آنها نیست؛ مگر در این جهت که آنها هر چه دارند از تو دارند و تو از خود داری و الّا هر چه از صفات علیا و اسماء حسنی داری، همه را به آنها دادهاند. این هم از آن مسائل خیلی فوق العاده است، هم انسانشناسی است، هم حکومت شناسی است، هم تراز بشر است. مگر انسان به هر کسی رأی میدهد، مگر انسان به هر کسی تن میدهد؟ مگر برای هر کسی سر خم میکند؟ باید کسی باشد که وقتی شما او را میبینید خدا را دیده باشید.
همّت بلند دار که از همّت بلند مردان روزگار به جایی رسیدهاند
خود دعاهای امیر المؤمنین علیه السّلام معجزه است. این دعای کمیل، این مناجات شعبانیّه و دعاها و مناجاتهایی که از امیر المؤمنین علیه السّلام رسیده است، کسی مثل آن را نتوانسته است بیاورد. معارف اسرار، رموز موج میزند.
معنای عارف در کلام امیر المؤمنین علیه السّلام
یک جملهی اخلاقی عرفانی هم امیر المؤمنین علیه السّلام پایان بخش عرایض ما باشد «قال علی علیه السّلام الْعَارِفُ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ وَ أَعْتَقَهَا»[۱۰] عارف چه کسی است؟ عرفان چیست؟ عارف خود شناسی است. عارف خودیابی است. عرفان خودسازی است. این حقیقت عرفان است. عرفان خود مراقبتی است. خود کنترلی است. «الْعَارِفُ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ» مرحوم آیت حق، آقا میرزا علی آقای قاضی در آن سیری که داشتند، میگویند: اوّلین بار ایستاده بودم، خود را دیدم وجود مثالی انسان اوّل قدم شناخت نفس است. به خدا ما این بدن نیستیم. بدن ما، مرکب ما است. موقع مرگ هم اینجا میماند، لباس ما است. ما یک چیز دیگر هستیم. در این چند روز خود را پیدا بکنید، در بهشت هستید با امیر المؤمنین علیه السّلام هستید، با امام حسین علیه السّلام هستید، با حضرت زهرا سلام الله علیها هستید. یا با کسی دیگر هستید. خطّ سیر شما در این مدّتی که گذشته است در چه خطّی بودید؟ با چه کسی بودید؟ خود را پیدا بکنید. آدم خود را گم میکند، مرگ او میرسد، میبیند در گودال جهنّم است اگر از اوّل خود را یافته بود، مواظبت میکرد، از بهشت خارج نمیشد. بهشت ما ولایت است. جذبههای علوی و ائمّهای است. خود را پیدا بکنیم، کجا هستیم. کارهای ما نشان میدهد دل ما کجا است. ببینیم در خطّ امانت و صداقت هستیم یا نه. «الْعَارِفُ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ» اوّل قدم هم این است که رؤیاهای صادقانه داشته باشید. چشم منامی شما باز بشود. آینده را ببینید، حقایقی در خواب به شما نشان بدهند، بعد آن منام شما در ظاهر هم به مکاشفه تبدیل میشود. این شناخت آیینهی خدا است. نفس آدم آیینهی خدا است. این جام جهان نما قلب ما است، روح ما است که محجوب به گناهان ما است، به تعلّقات ما است و آمدید که در این چند روز بتوانید این زنجیرها را پاره بکنید و این حجابها را کنار بزنید و این آیینه را بیپرده مقابل جمال خدا قرار بدهید (رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند) آن را که میبینید، هر چه که میبینید خدا میبینید. دیگر جز خدا را نمیبینید. مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط میفرمودند: وقتی به نامحرم رسیدید، بگویید: «یَا حَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مَحبُوبَ القُلُوب». دل آدم آنجا باشد اصلاً نامحرم نمیبیند. آدم به یک جایی دلبستگی داشته باشد، همیشه حواس او آنجا است، چیز دیگری نمیبیند. «یَا حَبِیبَ الْقُلُوبِ وَ یَا مَحبُوبَ القُلُوب» ای خدای دل، آمدم اینجا دل من را بگیری. دل من آلوده است، دل من را پاک بکن تا وقت است. جنس بد را که نمیخرد. باید جنس ما عوض بشود، قماش ما عوض بشود. «الْعَارِفُ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ» عارف کسی است که خود را کشف بکند، خود را پیدا بکند، خود را بشناسد، قیمت خود را ارزیابی بکند، ارزان از دست نرود، جوانی او حرام نشود.
اثرات خودشناسی بر انسان
«وَ أَعْتَقَهَا» اگر خود را یافت و خود را شناخت، در مقام رهایی برمیآید، اسیر شهوت نمیماند. اسیر قدرت نمیماند، بازیگر سیاسی نمیشود، رشوهخوار اداری نمیشود، رانتخوار نمیشود، باند باز نمیشود. وقتی به مقام رسید، سوء استفاده نمیکند. اهل تبعیض نمیشود، نور چشمیهای خود را بر دیگرانی که کنندهی کار هستند، امین کار هستند، برتری نمیدهد. آنها را کنار نمیزند، آدمهای خود را اینجا بگذارد. اینها اسارت است. انسان مأمور است که خود را آزاد بکند. ما میخواهیم جامعه را آزاد بکنیم، بشر را آزاد بکنیم اوّل خود را باید آزاد بکنیم و کسی میتواند خود را آزاد بکند که عارف بشود «وَ أَعْتَقَهَا وَ نَزَّهَهَا» «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها»[۱۱] اماّ «یُبْعِدُهَا وَ یُوبِقُهَا» و جان خود را تزکیه بکند، پاک بکند از آنچه که موجب هلاکت انسان میشود و آنچه که او را از خدا دور میکند.
این اعتکاف شما فرار از خود است، فرار از خود حیوانی به خود الهی است. این درونگرایی است، این وصل کردن سیم جان است. «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»[۱۲] اگر آن خانه را کشف کردید، آن خانه بیصاحب نیست، خدا در آنجا وجود دارد، صاحب دل شما است. امام زمان علیه السّلام را کشف میکنید، میبینید. این حجابها نباشد میبینید. إنشاءالله در این ایام یک مقدار در واقعیت خود… من چه کسی بودم، چقدر ارزش داشتم، گذشتهی خود را به چند فروختم، آیندهی خود را میخواهم چه کار بکنم. إنشاءالله روی اینها یک مقدار تأمّل بفرمایید و انس شما با قرآن، با مناجاتها و دعاها یک تصمیمهای جدّی، یک دگرگونی، یک انقلاب، یک تحوّل آن وقت اگر شما عوض بشوید جامعه عوض میشود. امام یک نفر بود ولی چون عوض شده بود عوض کرد. تأثیر جهانی داشت، تاریخ را تغییر داد. تک تک شما باید «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً»[۱۳] باشید. از حضرت زهرا سلام الله علیها غفلت نکنید. بیبی عالم مادری میکند، دلها را و هرچه وجود دارد در خانهی حضرت زهرا سلام الله علیها است. امامان ما در مشکلات خود به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم میدادند با امام زمان علیه السّلام هم حال بکنید. یک چنین فرصتی دیگر به دست شما نمیآید. مرتّب به او سلام بدهید. حضور او را در باطن باور بکنید، او را طبیب بدانید، دردهای خود را به او بگویید مشکلات جامعه را به او بگویید، این حرف به این معنی نیست که نمیداند ولی اینکه مریض حال خود را به طبیب میگوید، برای این است که آمادگی خود را نشان بدهد آمدم که هر نسخهای بدهی اجرا بکنم. امام زمان علیه السّلام طبیب شما است، مهربان شما است، نزدیک شما است، برای فرج او دعا بکنید. فرمود: «وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ»[۱۴] زیاد برای فرج دعا بکنید. این گرفتارهای بحرین، نیجریه، آذربایجان؛ خفقان است، آزادی ایمانی نیست. وضعیت عربستان سعودی همسایههای ما، همه جا آتش بازی است. بیایید همّت بکنید آقای خود را بیاورید، بگویید: به استقبال آمدیم. بگویید: ما چه بکنیم شما تشریف میآورید؟ به اینجا آمدیم که دوره ببینیم. در خدمت شما باشیم. حالا که آمدیم ما را نگه بدار، نگذار برویم. آمدیم که با شما بمانیم، نیامدیم دو روز یک سرگرمی داشته باشیم بعد هم به حال قبل خود برگردیم. آمدیم مثل شما بشویم. آمدیم در کنار شما بمانیم و جهان را نجات بدهیم.
برای جوانهای گرفتار دعا کنید که هم بیکار هستند، معتاد هستند؛ حتّی در بعضی از مراکز علمی راه پیدا کرده است. دشمن دارد بمباران میکند، دارد ریشهی ما را میزند. شما به پناه آمدید «الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ»[۱۵] با این اسلحهی دعا ببینید میتوانید دشمن را بزنید. میتوانید کشور را بیمه بکنید. وقتی بیرون میآیید خاطر شما جمع باشید، ما گرفتیم وضع بهتر از این میشود و درست میشود.
[۱]– سورهی زمر، آیه ۶۹٫
[۲]– سورهی مائده، آیه ۵۵٫
[۳]– سورهی مائده، آیه ۵۵٫
[۴]– سورهی توبه، آیه ۷۱٫
[۵]– سورهی مائده، آیه ۶۷٫
[۶]– همان، آیه ۳٫
[۷]– سورهی شوری، آیه ۱۱٫
[۸]– سورهی فرقان، آیه ۷۷٫
[۹]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۹۵، ص ۳۹۳٫
[۱۰]– غرر الحکم و درر الکلم، ص ۹۵٫
[۱۱]– سورهی شمس، آیه ۹٫
[۱۲]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۲، ص ۳۲٫
[۱۳]– سورهی فرقان، آیه ۷۴٫
[۱۴]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۵۲، ص ۹۲٫
[۱۵]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۴۶۸٫
پاسخ دهید