«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

امشب خدای متعال به ما کَرَم کرد، هم شبِ نوزدهم که دالانِ ورودیِ به لیالیِ قدر است، الحمدلله درِ خانه‌ی خدا به روی ما باز شد، خدای متعال اجازه داد تا یک مرتبه‌ی دیگر هم بیاییم و خانه‌ی او را ببینیم و برای ما میهمانی در میهمانی حاصل شد، شکرِ این نعمت را بجای می‌آوریم، شاید ناشکری کرده بودیم که این درها به روی ما بسته شده بود، درِ حرمِ امام رضا علیه السلام به روی ما بسته بود، درِ کانونِ اتّصالِ دل‌ها به امام زمان ارواحنا فداه یعنی مسجد مقدّسِ جمکران بسته بود.

اهمیّتِ مساجد

«مسجد» خانه‌ی خدای متعال است، فرمود: «اِنَّ بُیُوتِی فِی الْأَرْضِ اَلْمَسَاجِدُ»[۲]، مسجدها در روی زمین خانه‌ی من است، این فرمایشِ خدای متعال است، حدیثِ قدسی است، «طُوبَى لِعَبْدٍ تَطَهَّرَ فِی بَیْتِهِ»، خوشا بحالِ کسی که در خانه‌ی خود طهارت تحصیل کند و به خانه‌ی من بیاید و با من دیدار کند، دستِ انسان هر کجا که کوتاه بشود به خدای متعال پناه می‌برد، خدای متعال خانه‌های خود را برای پناهِ ما آماده کرده است و این بلا بلایی بود که درِ این پناهگاه‌ها به روی ما بسته شد.

این یک قضیّه که فراموش نکنیم مسجد برای مؤمن مایه‌ی حیات است، اگر مسجد نباشد دل‌ها می‌میرد.

حدیثِ دوم: «المؤمن فی المسجد کالسمک فی الماء»[۳]، مؤمن در مسجد مانندِ ماهی در آب است، همانطور که اگر ماهی در آب نباشد می‌میرد اگر مؤمن هم مسجد نبیند ایمانِ او می‌میرد و دلمُرده می‌شود و آن نور در وجودِ او خاموش می‌شود.

مسجد و نمازجماعت به قدری در مکتب اسلام اهمیّت دارد… نابینایی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: چشمِ من نمی‌بیند و بعضی اوقات کسی نیست دستِ مرا بگیرد و به مسجد ببرد، من چکار کنم؟ حضرت فرمودند: یک طنابی از مسجد تا خانه‌ی خودت وصل کن که اگر کسی نبود این طناب را بگیری و به مسجد بیایی ولی از مسجد باز نمانی.

اهتمامِ به مسجد، شلوغیِ مسجد اینقدر اهمیّت دارد. روز قیامت ما چند گروه شاکی داریم، یکی از آن‌ها مسجد است، همانطور که قرآن کریم شکایت می‌کند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شکایت می‌کنند مسجد هم جزوِ شُکات است، اگر همسایه‌های مسجد «مسجد» را غریب بگذارند و مسجد بی‌رونق بشود روز قیامت خودِ مسجد جزوِ شکات است، در دادگاهِ عدل الهی ادّعانامه می‌دهد و شکایتِ او هم پذیرفته خواهد شد.

مسجدی که پناهگاهِ مؤمن است، خانه‌ی خدای متعال است، حیاتِ دل‌هاست و برکاتِ آن در طول تاریخ مشخص است، تمامِ امورِ خیر از مسجد است، تمامِ موقوفات، تمامِ دارالایتام‌ها، مدارس علمیه، همه‌ی این‌ها به برکتِ معارفی است که در مسجد گفته می‌شود و اعتقاداتِ مردم تحکیم می‌شود، ایمانِ مردم بالا می‌رود، مردم مالِ خود را پاک می‌کنند، چشمِ خود را پاک می‌کنند، اعضاء و جوارحِ خود را پاک می‌کنند، پاک و پاکیزه آمادگی پیدا می‌کنند تا گره‌ها را باز کنند و کارهای خیر انجام بدهند، در زمانِ جهاد به جبهه بروند و بتوانند هشت سال با همه‌ی دنیا بجنگند، همه‌ی این‌ها تشعشعاتِ مسجد بود.

بازتابِ «بلا» برای گروه‌های مختلف

این بلا چه بلایی بود که درِ مسجد را به روی ما بست؟ این بلا چه بلایی بود که پناهگاهی مانندِ حرمِ امام رضا علیه السلام به روی ما بسته بشود؟

«أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِعْمَهً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»[۴]، خدای متعال هیچ نعمتی را از هیچ مؤمنی نمی‌گیرد مگر اینکه خودِ آن‌ها یک کاری می‌کنند که استحقاق را از دست می‌دهند.

نتیجه‌ی این موضوع «ریاضی» است، گناهان! گناهان! حرام‌خوری‌ها، رشوه‌خوری‌ها، قطعِ رحم‌ها، بداخلاقی‌ها، ناسازگاری‌های در خانه، غیبت‌ها و آبروریزی‌ها اینطور بلای جهانی پیش می‌آورد و گرفتار می‌شویم.

مسئله‌ی چهارم این است که بلاها برای گروه‌های مختلف بازتابِ مختلف دارد، عللِ آن هم مختلف است.

حدیث از وجود مقدّسِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است که فرمودند: «إِنَّ اَلْبَلاَءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ»[۵]، وقتی ظالم گرفتار می‌شود، مریض می‌شود، به زندان می‌افتد، بی‌آبرو می‌شود، این چوبِ خدای متعال است، بازتابِ آن ظلم این است که باید چوب بخورد، «وَ لِلْمُؤْمِنِ اِمْتِحَانٌ» اما برای مؤمن اینطور نیست که همیشه بخاطرِ گناهِ او باشد که بلا می‌بیند، این برای رعایتِ حُرمتِ شماست، شما پاکدلانی که پاک زندگی کردید، این بلا برای شما امتحان است، خدای متعال بلا می‌دهد تا ببیند آیا ما فقط در خوشی‌ها و رفاه دین داریم و اگر بلا بیاید آیا مثلِ جمعیّتِ کوفه می‌شویم که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمودند: «إِنَّ اَلنَّاسَ عَبِیدُ اَلدُّنْیَا وَ اَلدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ اَلدَّیَّانُونَ»[۶]، مردم دنیاپرست هستند، همه چیزِ آن‌ها دنیاست، از این جهت وقتی بلا بیاید حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را رها می‌کنند و به دنبالِ دنیا و پولِ خود می‌روند. دنیاپرستی اینطور است. خدای متعال بلا می‌دهد تا ببیند آیا ما در بلا هم دامانِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را می‌گیریم؟ آیا بیشتر به دینِ خود توجّه می‌کنیم یا نه ما هم آهسته آهسته مدام ریزش می‌کنیم و مؤمن کم می‌شود، «فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ اَلدَّیَّانُونَ»، وقتی با لا تمحیص بشوند دیندار کم می‌شود.

«وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَهٌ» بلا برای انبیاء علیهم السلام درجه است.

در جریانِ حادثه‌ی عاشورا حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمودند: جدّ من به من فرمود که تو در بهشت درجه‌ای داری که «لا تَنَالُهَا إلا بِالشَّهَادَه»[۷] اگر بخواهی به آن درجه‌ی خودت برسی باید این بلاها را ببینی.

لذا برای انبیاء و سلسله‌ی جلیله‌ی ائمه اطهار علیهم السلام که قماشِ انبیاء هستند جزوِ ضروریّات است، این بزرگواران چون باید به آن درجات و به آن قلّه برسند پلّه‌ی آن «بلاهاست» و تمامِ پیغمبران و اوصیاء پیغمبران علیهم السلام بدونِ استثناء در اوجِ بلا سیرِ زندگی کردند و در دریای بلا شنا کردند و به ساحلِ قُربِ الهی نائل شدند.

«وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَهٌ» بلا برای اولیای خاصّ خدای متعال جزوِ پذیرایی‌های خدای متعال است، خدای متعال ولیّ خود را با بلا پذیرایی می‌کند، چون بلا انسان را می‌سازد، بلا انسان را آبدیده می‌کند، بلا انسان را در برابرِ شیطان و ویروس‌ها واکسینه می‌کند، آدمِ بلاندیده واکسینه نشده است، لذا طاقتِ مقاومت با هیچ دشمن و هیچ گناهی را ندارد و فوری خود را آلوده می‌کند. لذا بلا برای اولیاء کرامت است.

اهمیّتِ شب نوزدهم ماه مبارک رمضان

نکته‌ی دوم این آغازِ لیالیِ قدر است، شبِ قدر سه مرحله دارد، یک مرحله‌ی طرح است، یک مرحله‌ی رأی گرفتن است و مرحله‌ی سوم هم امضاء است، امشب خدای متعال برنامه‌ها را مشخص می‌کند، در حالِ نوشتن هستند که چه کسی امسال باید به مکه برود، چه کسی باید به کربلا برود، چه کسی باید توبه کند، چه کسی باید برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اشک بریزد، امشب تمامِ مقدّراتِ ریز و درشت نوشته می‌شود و طرحِ آن بر اساسِ یک سال عملکردِ ما برای سالِ بعدِ ما اعلان می‌شود، مانندِ بودجه است، آن مقداری که بودجه دارند برنامه‌ریزی می‌کنند، ما هم شخصاً چقدر ذخیره داریم، چقدر بودجه داریم، بر اساسِ دارایی و اندوخته‌های خود برای سال بعد طرح آماده می‌شود و شب بیست و یکم مُنَجّز می‌شود و شبِ بیست و سوم برای اجراء امضاء می‌شود و به وجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه ابلاغ می‌شود و ایشان به مدیرانِ عالَم ابلاغ می‌کنند که مدبّراتِ امر هستند.

بنابراین امشب از یک حسّاسیّتی برخوردار است، درست است که شب قدر به معنای واقعی کلمه که «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ» است شبِ بیست و سوم است، ولی امشب نقش دارد، امشب با آن برنامه بیست و یکم و بیست و سوم ارتباطِ ناگسستنی دارد، در سرنوشتِ شبِ بیست و سومِ ما نقش دارد.

حال که امشب شبِ برنامه‌ریزی هست یک اشکی، یک آهی، یک سوزی، یک استغفاری، یک انقلابِ حالی، یک «یا صاحب الزّمان»، یک «یا حسین»، یک «یا علی»، شاید ما را کمک کنند و امشب برنامه‌ی ما تغییر کند و پرونده‌ی ما برای شب بیست و یکم و شب بیست و سوم سبک بشود و خدای متعال امشب به ما توشه‌ی جدیدی بدهد که سرنوشتِ سالِ ما خراب نشود، بر اساسِ اشک و آه و توبه و تصمیم به خدمت و پاک کردنِ مال‌مان نوشته شود، چون امشب شبِ طرح است در یک لحظه می‌شود طرح عوض بشود و برای شب‌هایی که تنجّز پیدا می‌کند و امضاء می‌شود و برای اجراء می‌رود ان شاء الله آمادگی‌های لازم را داشته باشیم.

اهمیّتِ استغفار

من برای این جهت سه نکته را عرض می‌کنم که خیلی مؤثر است، یکی از آن‌ها «استغفار» است.

کسی به محضرِ امام جعفر صادق علیه السلام رسید و عرضه داشت: آقا جان! ازدواج کرده‌ام و مدّتی است که بچّه‌دار نمی‌شوم، حضرت فرمودند: استغفار کن. دومین نفر آمد و عرضه داشت: یابن رسول الله! باران نمی‌آید و خشکسالی است و در حالِ ورشکسته شدن هستیم و زندگی‌ها بد شده است، حضرت فرمودند: استغفار کن. سومی آمد و از مرض و گرفتاریِ دیگری به امام صادق علیه السلام شکایت کرد، حضرت به او هم فرمودند: استغفار کن. کسی که در محضرِ حضرت بود انسانِ هوشیاری بود، عرض کرد: آقا جان! سه نوع گرفتاری در محضرِ شما عرضه شد و شما به هر سه فرمودید که استغفار کن، حضرت فرمودند: استغفار دوای همه‌ی دردهاست. بعد به آیه‌ی قرآن کریم استناد کردند که حضرت نوح به قومِ خویش فرمودند: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً * وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»[۸]، خدای متعال این سه قول را به حضرت نوح علیه السلام فرمودند که به امّتِ خود بگوید، که اگر شما اهلِ استغفار باشید…

اگر واقعاً مردانه امشب دامانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را بگیریم و بگوییم از بدی‌های خود خسته شده‌ایم، دیگر می‌خواهیم خوب باشیم، یک سال در خانه ظلم نکنیم، به همسایه آزار نرسانیم، برای کسی پرونده‌سازی نکنیم، اینقدر آبروی مؤمن برای ما بی‌اهمیّت نباشد، ما به همین راحتی به شایعات کمک نکنیم، به همین راحتی برای بریدنِ نانِ کسی اقدام نکنیم، نسبت به عاق والدین حساس باشیم…

عطرِ بهشت به قدری پُرحجم است که اگر بهشتی از آن هزار سال فاصله داشته باشد باز هم عطرِ آن به مشامِ بهشتی می‌رسد، اما عاق والدین حتّی بوی بهشت را هم استشمام نمی‌کند، یعنی فاصله‌ی او اینقدر از بهشت زیاد می‌شود که گویا اصلاً دیگر راهی به بهشت ندارد. گاهی جوان‌های ما احترامِ پدرها و مادرها را نگه نمی‌دارند، اصلاً فرض می‌کنیم که پدر بداخلاق است و مادر ظلم می‌کند اما ما حق نداریم با آن‌ها مقابله کنیم، خدای متعال این اجازه را به ما نداده است که ما با پدر و مادر مقابله کنیم، جز عاق والدین و کسی دائم الخمر است این شب‌ها دعای همه مستجاب می‌شود.

در قرآن کریم خیلی به صله‌ی رحم تأکید شده است، قطع رحم بلا می‌آورد، عمر را کم می‌کند، برکت را از بین می‌برد، مال را از نظرِ نما خنثی می‌کند، اقتصاد را به رکود می‌کشد، در مقابلِ آن صله رحم «تُزَکی الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِی الْأَمْوَالَ»[۹] مال را رشد می‌دهد و اعمالِ انسان را تمیز می‌کند و أجلِ انسان را عقب می‌اندازد و «تُیَسِّرُ اَلْحِسَابَ» حسابِ قیامت را آسان می‌کند. لذا توجّه به خویشان و برقراریِ ارتباط با بستگان اثرِ وضعی دارد.

دنیا که این حرف‌ها را نمی‌فهمد، آن کسی که ما را آفریده است این نسخه‌ها را به ما می‌دهد، عمل کنیم و ببینیم آیا نتیجه می‌گیریم یا نه.

لذا استغفار، استغفار، استغفار دوای همه‌ی دردهاست، باید مریض‌مان را با استغفار درمان کنیم، مرضِ اقتصادی و بیماریِ اقتصادیِ کشور، اینکه بعضی از مسئولینِ ما مناسبِ کشورمان نیستند و تصمیم‌گیری‌های آن‌ها بجا نیست و به دین اهمیّت نمی‌دهند و می‌گویند ما ضامنِ بهشت رفتنِ مردم نیستیم، این‌ها خلافِ دین است، یعنی بی‌دینیِ محض است، همه‌ی این‌ها برای گناهِ ماست، اگر ما استغفار کنیم خدای متعال مسئولینی به ما می‌دهد که متدیّن‌تر از ما باشند. حکومت الگو هست، حکومت باید در قلّه باشد و مردم ببینند او مانندِ امام می‌درخشد، حکومت باید هم‌سنخِ امام باشد، باید هم‌سنخِ رهبری باشد، باید نور باشد، باید بی‌تعلّق به دنیا باشد، باید خداترس باشد، باید عاشقِ امام زمان ارواحنا فداه باشد، باید دنیا بگردد و یک نقطه‌ی ضعف از او پیدا نکند، باید اهلِ ایثار باشد، نباید مرفّهِ بی‌درد باشد، اگر غیر از این بود و کسی به اداراتِ ما رفت و تحقیر شد و دید همه جا از انسان پول و رشوه می‌خواهند، این جای استغفار است.

اهمیّتِ دعا

دوم «دعا» است؛ دعا چه مستجاب بشود و چه مستجاب نشود، اصلاً امکان ندارد مستجاب نشود، ولی گاهی آن چیزی می‌شود که ما می‌خواهیم و گاهی آن چیزی می‌شود که خدای متعال می‌خواهد و برای ما مهم است.

امام رضا صلوات الله علیه فرمودند: «عَلَیْکُمْ بِسِلاَحِ اَلْأَنْبِیَاءِ»[۱۰] بر شما باد به اسلحه‌ی پیغمبران، عرض کردند: «مَا سِلاَحُ اَلْأَنْبِیَاءِ» اسلحه‌ی پیغمبران چه بود؟ فرمودند: «اَلدُّعَاءُ»، دعا اسلحه‌ی انبیاء است.

دعا هم رزق را وسعت می‌دهد، هم بلا را دفع می‌کند و هم دشمن را از انسان منصرف می‌کند، دعا دل‌ها را تغییر می‌دهد، دعا مسیرِ بلا را عوض می‌کند، دعا انسان را به خدای متعال نزدیک می‌کند.

حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فرمودند: «أَحَبُّ اَلْأَعْمَالِ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی اَلْأَرْضِ اَلدُّعَاءُ»[۱۱] در پیشگاهِ خدای متعال هیچ چیزی محبوب‌تر از دعا نیست، «وَ أَفْضَلُ اَلْعِبَادَهِ اَلْعَفَافُ» محبوب‌ترین عمل در پیشگاهِ خدای متعال دعاست و برترین عبادت‌ها عفّت است، بانوان خودشان را از نامحرم دور نگه دارند، دامانِ خویش را حفظ کنند، آقایان هم عفیف باشند، چشمِ آن‌ها عفیف باشد، دامانِ آن‌ها عفیف باشد.

این «دعا» سنگر است، سلاح است، سپر است، اسلحه‌ی پیغمبران است، برترین عبادت است، و اگر ما دعا می‌کنیم و به نظرِ خودمان مستجاب نمی‌شود روز قیامت برای ما ذخیره‌ای خواهد بود که خدای متعال آماده کرده است، وقتی آن ذخیره را می‌بینیم می‌گوییم ای کاش هیچ کدام از دعاهای ما مستجاب نشده بود، خدای متعال بهتر از آنچه که من خواسته بودم برای من نگه داشته است.

دعا ضایع نمی‌شود، یا خواسته‌ی انسان به مصلحتِ اوست و خدای متعال به او می‌دهد و یا اینکه خدای متعال در حسابِ انسان می‌ریزد و برتر از آن را روز قیامت به او می‌دهد، یا بدونِ اینکه متوجّه بشویم این را به ما نداده است اما ده بلا را از ما دفع کرده است که اگر این دعا را نکرده بودیم بلا می‌دیدیم، ولی دعا رافعِ بلاها برای ماست.

این است که ان شاء الله این شب‌ها را غنیمت بشماریم و برای رفعِ این بلا که خدا نکند ادامه پیدا کند، این بلا دنیا را مبتلا کرده است، کشورِ امام زمان ارواحنا فداه نباید اینطور مبتلا بشود.

امشب یک دلِ شکسته می‌خواهد، خدای متعال با یک دلِ شکسته سرنوشتِ امّتی را تغییر می‌دهد.

توسّل به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه

«السَّلامُ عَلَیکَ یَا اَبَا الْحَسَنِ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ یا عَلِىَّ بْنَ اَبیطالِبٍ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَ مَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ».


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] من لا یحضره الفقیه، جلد ۱، صفحه ۲۳۹ (وَ رُوِیَ: «أَنَّ فِی اَلتَّوْرَاهِ مَکْتُوباً أَنَّ بُیُوتِی فِی اَلْأَرْضِ اَلْمَسَاجِدُ فَطُوبَى لِعَبْدٍ تَطَهَّرَ فِی بَیْتِهِ ثُمَّ زَارَنِی فِی بَیْتِی أَلاَ إِنَّ عَلَى اَلْمَزُورِ کَرَامَهَ اَلزَّائِرِ أَلاَ بَشِّرِ اَلْمَشَّاءِینَ فِی اَلظُّلُمَاتِ إِلَى اَلْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ اَلسَّاطِعِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ » .)

[۳] وسائل الشیعه، صفحه ۱۹۸

[۴] سوره مبارکه انفال، آیه ۵۳ (ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِعْمَهً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۙ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)

[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۶۴، صفحه ۲۳۵ (وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ اَلْبَلاَءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ اِمْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَهٌ.)

[۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۷۵ ، صفحه ۱۱۶ (ف، [تحف العقول] ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قِصَارِ هَذِهِ اَلْمَعَانِی: قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی مَسِیرِهِ إِلَى کَرْبَلاَءَ إِنَّ هَذِهِ اَلدُّنْیَا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَکَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلاَّ صُبَابَهٌ کَصَابَّهِ اَلْإِنَاءِ وَ خَسِیسُ عَیْشٍ کَالْمَرْعَى اَلْوَبِیلِ أَ لاَ تَرَوْنَ أَنَّ اَلْحَقَّ لاَ یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ اَلْبَاطِلَ لاَ یُنْتَهَى عَنْهُ لِیَرْغَبَ اَلْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اَللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لاَ أَرَى اَلْمَوْتَ إِلاَّ اَلْحَیَاهَ وَ لاَ اَلْحَیَاهَ مَعَ اَلظَّالِمِینَ إِلاَّ بَرَماً إِنَّ اَلنَّاسَ عَبِیدُ اَلدُّنْیَا وَ اَلدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ اَلدَّیَّانُونَ وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِرَجُلٍ اِغْتَابَ عِنْدَهُ رَجُلاً یَا هَذَا کُفَّ عَنِ اَلْغِیبَهِ فَإِنَّهَا إِدَامُ کِلاَبِ اَلنَّارِ – وَ قَالَ عِنْدَهُ رَجُلٌ إِنَّ اَلْمَعْرُوفَ إِذَا أُسْدِیَ إِلَى غَیْرِ أَهْلِهِ ضَاعَ فَقَالَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَیْسَ کَذَلِکَ وَ لَکِنْ تَکُونُ اَلصَّنِیعَهُ مِثْلَ وَابِلِ اَلْمَطَرِ تُصِیبُ اَلْبَرَّ وَ اَلْفَاجِرَ .)

[۷] مرقد الإمام الحسین علیه السلام، السید تحسین آل شبیب، صفحه  ۶٩ (وذکر أبو علی السلمی البیهقی فی تاریخه: أن النبی (صلى الله علیه وآله وسلم) قال للحسین بن علی (علیه السلام): إن لک فی الجنه درجه لا تنالها إلا بالشهاده. قال السلمی: فکان یعلم وقت اجتماع العسکر علیه أنه مقتول، فصبر ولم یجزع حتى نال الشهاده. علیه السلام)

[۸] سوره مبارکه نوح، آیات ۱۰ تا ۱۲

[۹] الکافی، جلد ۲، صفحه ۱۵۰ (وَ عَنْهُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ خَطَّابٍ اَلْأَعْوَرِ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : صِلَهُ اَلْأَرْحَامِ تُزَکِّی اَلْأَعْمَالَ وَ تُنْمِی اَلْأَمْوَالَ وَ تَدْفَعُ اَلْبَلْوَى وَ تُیَسِّرُ اَلْحِسَابَ وَ تُنْسِئُ فِی اَلْأَجَلِ .)

[۱۰] الکافی، جلد ۲، صفحه ۴۶۸ (عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: عَلَیْکُمْ بِسِلاَحِ اَلْأَنْبِیَاءِ فَقِیلَ وَ مَا سِلاَحُ اَلْأَنْبِیَاءِ قَالَ اَلدُّعَاءُ .)

[۱۱] الکافی، جلد ۲، صفحه ۴۶۷ (عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَحَبُّ اَلْأَعْمَالِ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی اَلْأَرْضِ اَلدُّعَاءُ وَ أَفْضَلُ اَلْعِبَادَهِ اَلْعَفَافُ قَالَ وَ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ رَجُلاً دَعَّاءً .)