«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدمه

«وَکَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ».[۲]

مصیبت بزرگ شهادت پدر امامان، پدر امّت، جان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، بزرگ مجاهد دوران، بزرگ عدالت‌گستر جهان، بزرگ بردبار و صابر عالم، اصبر الصابرین، تاج البکّائین، امیرالبرره، قاتل الکفره، امام المتقین، مولی الموحدین، مظهر العجائب، مظهر الغرائب، اسدالله الغالب، مولانا علی بن ابیطالب علیه الصلاه و السلام را به امام زمان ارواحنا فداه و شما دلدادگان و امیدواران به آن مولا، مردم عزیز، موالی، شهیدداده، ثابت‌قدم در تشیّع تسلیت عرض می‌کنم.

در ارتباط با وجود نازنین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به وسعت اسماء حسنی خدای متعال که هزار و یک اسم دارد و هر اسم محیط بر همه‌ی عالم امکان است مطلب وجود دارد که کتاب فضل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را آب بهر کافی نیست، ما در این مجالس به مقدار تشنگی‌مان از این دریا جرعه می‌نوشیم، احیاناً جامی به خوردمان می‌دهند، ما هم از خودش کمک می‌خواهیم که چند نکته را به محضر شما عرضه بداریم.

برخی فضائل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

بالاترین ارزش در فرهنگ توحیدی از جانب خدای متعال برای بشر عبودیت است، خدای متعال مقامی بالاتر از بندگی قرار نداده است و هر کسی هم هرچه بدست آورده است از بندگی خدا بدست آورده است. بنده کسی است که هیچ کاره است، همه کاره‌ی او مولای اوست.

خدای متعال پیغمبر خود را به معراج برده است، صاحب معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، انبیاء گذشته صاحب معراج نیستند، کما اینکه صاحب وسیله نبی مکرّم اسلام است، و صاحب شفاعت کبری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است.

وقتی خدای متعال می‌خواهد معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را که از مقامات خاصّ رسول الله است می‌فرماید «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ»،[۳] منزه است خدایی که عبد خود را شبانه به معراج برده است.

یعنی اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به آن مقام رسیده است برای این است که در عبودیت هیچ کسی به مقام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نرسیده است، ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هرچه دارد، که بالاترین سرمایه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «عبودیت» است، به حکم آیه مباهله امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم تمام آن را دارند.

لذا وجود نازنین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را عبدالله و اخا رسول الله نامذاری کرد، قبل از اینکه برادر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم باشد که در قضیه‌ی معاهاد وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هر دو نفر را با یک عقد اخوّتی با هم برادر قرار داد، سلمان و ابوذر برادر هم شدند، حذیفه و جابر برادر هم شدند، عمر و ابوبکر برادر هم شدند، وجود نازنین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دیدند همه‌ی انصار و مهاجرین برای خودشان یک پشتیبان و برادری را با عنایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بدست آوردند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گریه کردند، یا رسول الله! همه برادرند، کسی را برای من برادر قرار ندادی. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی جان! تو برادر من در دنیا و آخرت هستی، من تو را برای خودم ذخیره کرده‌ام، تو برادر من هستی.

لذا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم عبدالله بود و هم برادر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود و هم داماد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود و هم وصیّ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود و هم وزیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود و هم نگهبان و پاسدارِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود و هم شاگرد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود که فرمود: «عَلَّمَنِی أَلْفَ بَابٍ»[۴] او به من هزار باب از علم را آموخت که از هر دری هزار درِ دیگر باز می‌شد، از عدد خارج است، آنچه آموختنی بود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امر خدا اسرار را به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سپرد و خودِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم سِرّ الله بود، سِرّ رسول الله بود.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در مقام عبودیت تسلیم محض بودند، برای خودشان استقلالی قائل نبودند، اگر این شأن بندگی نبود، با آن قدرتی که خدا به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داده بود که قدرت الله بود، با آن بازویی که خدای متعال به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داده بود که ید الله بود، با آن نفوذی که خدا به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داده بود که ولی الله بود، کسی دارای آن قدرت باشد که قدرت خدا در وجود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، مظهر قدرتِ خدای متعال است و دستِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گره‌گشای تمام گره‌های اولین و آخرین است، گره‌ای باشد که به دست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باز نشود در عالم وجود ندارد.

اما صاحبِ این دستِ گره‌گشا و صاحبِ آن قدرتِ لایتنهی تماشا می‌کند، دست او را می‌بندند، یک مشت اراذل و اوباش نمی‌توانستند دست او را ببندند، دست او را دینِ او بست، این صبر، این کفّ نفس و این همه حلم، مأموریت خدا بود، کسی دختر پیغمبر را…

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه غیرت الله بودند، وقتی شنیدند لشگر معاویه ملعون به یک زن اهل کتاب که مسلمان هم نبود تعرّش کرده‌اند و خلخال از پای او به غارت برده بودند، وقتی گزارش به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رسید حضرت فرمودند: اگر کسی دق کند و بمیرد جای ملامت نیست. حضرت آرزوی مرگ کردند. او یک زن اهل کتاب بود و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه طاقت شنیدن این موضوع را نداشتند، ولی چطور مغیره ملعون م قنفذ ملعون دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را مقابل چشمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آنطور زدند که از پا افتاد.

این صبر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه والله از ردّ شمس امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کمتر نیست، این جزو معجزات امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، این نشانه‌ی عبودیتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است.

این را عرض کردم که نسبت به قضا و قَدَر الهی، مشکلاتی که در زندگی پیش می‌آید، بیایید از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یاد بگیریم و نق نزنیم، اینقدر لب به گله نزد هر کسی باز نکنیم.

در سختی‌ها صبور باشید

وقار امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، متانت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، صبر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، رضای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، تسلیم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای شیعیان الگوست، مؤمن در سختی‌ها صبور است، از علائمی که برای شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در کافی شریف آمده است «وَقُوراً عِنْدَ اَلْهَزَاهِزِ»[۵] است، او در تندبادهای زندگی و موج‌های مصیبت‌ها که دامان شیعه را می‌گیرد جزع نمی‌کند، شکایت خدا را پیش این و آن نمی‌برد، از سرنوشت خودش نمی‌نالد، می‌گوید هرچه از دوست می‌رسد نیکوست.

این مهم‌ترین رازی است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به این راز متّصف بود و هر کسی که می‌خواهد شیعه‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باشد باید عبد باشد و تسلیم امر مولا باشد.

بخدا قسم رضا و تسلیم زندگی دنیای انسان را هم بهشت می‌کند، اگر انسان از سختی‌ها برای خدا راضی باشد خدای متعال به او آرامشی می‌دهد.

اینکه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت زینب کبری سلام الله علیها و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اینقدر مصیبت دیدند و هیچ کجا شکایت نکردند، بلکه این‌ها را مدارج عروج خودشان می‌دانستند، می‌دانستند بدست آوردنِ قرب خدا و در عروج به مبادی اعلی دست پیدا کردن بجز با تحمّل سختی‌ها نمی‌شود.

آرامش در قرآن کریم

قرآن کریم آیاتی دارد که به ما آرامش می‌دهد. یکی از آن‌ها این است که «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ»،[۶] این‌ها محک است، باید ایمان خودمان را بازسازی کنیم، قرآن کریم می‌فرماید کسانی که ایمان آورده‌اند و قلبشان با یاد خدا آرام گرفت.

معلوم می‌شود وقتی مؤمن «یا الله» می‌گوید خدای متعال سکینه‌ی خودش و آرامش را بر این دل نازل می‌کند، اگر کسی اضطراب و تشویشی دارد با یاد خدا «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»،[۷] اگر مشکل داشتید خدای متعال دو پناهگاه و دو دژ و دو سنگر و دو حصن حصین در اختیار شما قرار داده است.

یکی نماز است، اینکه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هنگام دفنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، در آنجا نماز می‌خوانند، برای این است که قرآن کریم گفته است «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»، بالاترین مصیبت بر قلب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فشار آورده است، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نماز می‌خوانند و از نماز نیرو می‌گیرند، «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»، «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ».

بنابراین اگر ایمان باشد انسان با یاد خدا از تشویش و اضطراب و دلهره نجات پیدا می‌کند. اگر کسی نجات پیدا نمی‌کند باید در ایمان خودش تجدید نظر کند، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا»،[۸] ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ایمان بیاورید. یعنی ایمان خودتان را حقیقی کنید، مؤمن شناسنامه‌ای نباشید، مؤمنی باشید که خدای متعال ایمان شما را قبول کند، در محضر خدای متعال نمره بیاورید.

نکته دیگری که از قرآن کریم می‌آموزیم این است که فرمود: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُ»،[۹] حبیب من! پیامبر من! از این‌ها زکات مالشان را، واجبات مالی‌شان را اخذ کن که در این گذشتن از مال و قطع علاقه‌ی به اموال و ثروت، باعث می‌شود که تو این‌ها را تطهیر کنی. اگر زنجیر تعلّق به دنیا را قطع نکنند اسیر پول هستند، اسیر پول که طهارت باطن پیدا نمی‌کند، پول‌پرست، ثروت‌پرست و اشرافی‌گری با طهارت نمی‌سازد. حضرت حق به پیغمبر خود دستور می‌دهد که تو طبیب هستی، نسخه‌ای که به تو برای پاکی جان امّتت می‌دهم این است که بگو واجبات مالی‌شان را بدهند، اگر دادند تو مأمور هستی که این‌ها را تطهیر کنی.

نفسِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تطهیر می‌کند، نظرِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تطهیر می‌کند، دل‌های غبارگرفته را زلال می‌کند و بعد می‌فرماید: «صَلِّ عَلَیْهِمْ»، در حق این‌هایی که حرامخور نیستند، زکاتشان را می‌دهند، خمسشان را می‌دهند، مال وقف را نمی‌خورند، مال مردم را نمی‌خورند، بیت المال را نمی‌دزدند، وقتی این‌ها از این حرام‌ها پرهیز می‌کنند، مورد لطف و رضایت خدای متعال و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قرار می‌گیرند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از جانب خدای متعال مأمور شده است که برای این‌ها دعا کند، نتیجه‌ی دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم آرامش است، هر کسی که آرامش ندارد کاری کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم راضی بشود و برای او دعا کند.

بنابراین یکی از اموری که به بشر آرامش و آسایش می‌دهد گذشتن از مال حرام است به عشق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم. شما فکر می‌کنید به فلان مرجع داده‌اید اما در روایت دارد که دستِ گیرنده خدای متعال است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ید الله هستند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دست خداست، آن‌ها می‌گیرند.

لذا مستحب است وقتی به کسی یک هبه‌ای قربه الله می‌دهید یا صدقه‌ای می‌دهید یا کمکی می‌کنید، دست خودتان را ببوسید، این بوسیدن دست برای این است که دست شما به دست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رسیده است، بوسیدن دارد، دستی که در دست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشته شده است… روایت دارد که گیرنده دستِ خدای متعال است، ولی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یدالله است، دست به دستِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داده‌اید و متبرّک شده است، حال این دستی که به دست مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رسیده است بوسیدن دارد.

پس یکی ذکر خدای متعال است که برای مؤمن آرامش است، دوم هم گذشتن از مال حرام است، صدقات است، احسان‌ها هستند که برای انسان آرامش بهمراه دارد.

از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کمک بگیرید

نکته سوم؛ اگر عالم طوفانی بود که هر کسی خودش یک عالم است، هر بشر خودش یک عالم است، «وَ فِیکَ اِنْطَوَى اَلْعَالَمُ اَلْأَکْبَرُ»،[۱۰] همانطور که دنیای بیرون وقتی از جانب خدا قرار شد و تقدیر الهی بر این شد که همه‌ی عالم را آب بگیرد و این آب موج را ایجاد کند و این امواج همه را زیر آب نابود کند، آن کسی که می‌تواند با آرامش در میان این امواج خروشان دنیا نفس بکشد و اصلاً دغدغه نداشته باشد، آن کسی است که در کشتی نوح نشسته است. قوام کشتی نوح هم به اسماء مبارکه خمسه طیّبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است. آن اوتادی که این کشتی را به هم متّصل کرد «بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا»،[۱۱] ابزار بیرونی با انرژی برق و باد و… حرکت نمی‌کرد، اسم الله بود که او را حرکت می‌داد و او را به ساحل نجات رساند، و این اسم الله و اسم اعظم نام پنج تن است.

لذا فرمود: هر کسی به شما تمسّک کند نجات پیدا می‌کند. اگر کسی به این کشتی پناه ببرد و در کشتی بنشیند و عالم را آب بگیرد، او به راحتی می‌تواند بخوابد و هیچ اضطرابی ندارد، اگر کسی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را دارد، اگر کسی به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دل داده است، و اگر کسی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دارد و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دارد، این شخص کشتی نجات دارد، هر کجا طوفانی شدی بگو «یا علی» و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نجات می‌دهند.

در روایت آمده است که این از نظر اعتقادی برای من و شما هم یک درس کلامی است، شنیدن این مطلب مفید است، هم از نظر احساسی و معرفتی.

در جنگ تبوک خدای متعال دستور داده بود که خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در جنگ حضور پیدا کنند ولی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بجای خودشان در مدینه جانشین قرار بدهند. همینکه لشگر از مدینه زیر لواء خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حرکت کرد، منافقین داخل مدینه یک جَوسازی کردند…

به خدا پناه می‌برم از این جَوسازی‌های منافقین داخلی که از طریق این شبکه‌های مجازی جنایت می‌کنند، تهمت می‌زنند و می‌خواهند مقدّسات شما را نزد شما متّهم کنند و اعتقادات شما را نسبت به چهره‌هایی که دوست دارید را بهم بزنند و بین شما و کسانی که دل شما را با خدا و اولیای خدا وصل می‌کنند جدایی بیندازند، و این‌ها چوب می‌خورند، اما حواس ما هم جمع باشد.

آنقدر جَو تبلیغاتی در مدینه در همان ساعات حرکت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بر علیه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه طغیان کرد که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خودشان را با عجله به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رساندند و فرمودند جَو تبلیغاتی بی‌امانی بر علیه من راه افتاده است.

اینکه حضرت آقا جهاد تبیین را مطرح می‌کنند، خدا می‌داند که نایب امام زمان ارواحنا فداه است، مرجع تقلید است، علمدار تشیّع است، اگر او چیزی را می‌گوید بر همه‌ی ما واجب است، جهاد تبیین فرعِ بر این است که خودمان روشن بشویم تا دیگران را روشن کنیم، دنیای استعمار بنا دارد که ما را به جان یکدیگر بیندازد، بنا دارد که آرامش را از ما بگیرد، بنا دارد ما را از یکدیگر مأیوس کند، و این کسی که یأس را پمپاژ می‌کند درواقع بچه‌ی شیطان است و خود ابلیس است، چون خودِ ابلیس مأیوس است دوست ندارد کسی با امید زندگی کند.

لذا ایجاد یأس از اکبر کبائر است، از قتل و زناء و شرب خمر بدتر این است که انسان مردم را ناامید کند و نگذارد این دوستاران امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یک نفس راحتی بکشند و امیدی به آینده‌ی خودشان داشته باشند.

این جو مسموم تبلیغاتی بدتر از شمشیرهایی است که در احد بدن امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را قطعه قطعه کردند است، چون شخصیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را زیر سؤال برد و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خودشان را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رساندند و گله کردند و فرمودند: آقا! در آنجا فضایی برای من باقی نمانده است.

ان شاء الله خدای متعال شهید مظلوم آیت الله بهشتی اعلی الله مقامه الشّریف را با جدّ ایشان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه محشور کند. آن‌هایی که سنّشان در حدّ ماست به یاد دارند، این سیّد اندیشمند مدیر سیاستمدار مخلص جان به کف دنیادیده‌ای که افتخار شیعه بود در اثر تبلیغات منافقین طوری شدند که دیگر کسی به آقای بهشتی اعتمادی نداشت. ایشان به دبیرستان رفتند و ایشان را هو کردند، در بعضی از نهادهای انقلابی ایشان را هو کردند.

قدرت تبلیغات را کم نبینید، وقتی فرق مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در مسجد شکافته شد و خبر این موضوع به شام رسید همه تعجّب کردند و گفتند مگر علی نماز می‌خواند؟

ما امروز از این تبلیغات در امان نیستیم، به خدا پناه ببرید و شما موالیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باید هم آگاه باشید و هم به دیگرانی که آگاه نیستند آگاهی بدهید، شما نور هستید و باید دل‌ها را روشن کنید، نباید بوسیله‌ی ما دلی ناامید بشود و ظلمت بگیرد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جمله‌ای فرمودند: «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نُبُوَّهَ بَعْدِی»،[۱۲] به عالم اعلان فرمودند که همانگونه که حضرت موسی علیه السلام برادر خود یعنی حضرت هارون علیه السلام را جانشین خود قرار داده بود، اینکه تو را گذاشتم و خودم فرماندهی را بدست گرفتم، تا نسل‌ها بدانند در نبود من علی وصیّ و جانشین من است.

صلواتی ختم بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آرامشی گرفتند و آماده شدند تا تیرهای تبلیغات را به جان بخرند، اما سنگر جانشینی را حفظ کنند تا نسل‌های آینده خط را گم نکنند.

در جنگ تبوک شرایط سخت شد، لشگر و قشون اسلام در معرض شکست قرار گرفتند، اینجا روایت دارد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رو کردند به طرف مدینه و گفتند: یا علی ادرکنی!

سلمان می‌گوید که من در خدمت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بودم، با هم به باغ رفته بودیم، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بالای درخت بودند و میوه می‌چیدند و من در پایین جمع می‌کردم، ناگهان دیدم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بالای درخت عرضه داشتند: لبّیک یا رسول الله.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از درخت پایین آمدند. عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! بالای درخت چه شنیدید که با عجله پایین آمدید؟ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: قشون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به مشکل برخورده است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از من کمک خواستند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به همراه سلمان فارسی خود را با طیّ الأرض به جنگ تبوک رساندند و با ذوالفقار حیدری گره‌ی کور جنگ را باز کردند و پیروزی را نصیب مسلمان‌ها نمودند.

این امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است. حال هر کجا که گیر کردید: ناد علیا مظهر العجائب * تجده عونا لک فی النّوائب * کلّ غمٍّ و هَمٍّ سَینجَلی* بِوَلایَتِکَ یا علیّ یا علی یا علی.

همچنان امروز و همیشه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، خدای متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را پیروز کرده است.

این آیه کریمه‌ای که از قرآن کریم برای شما قرائت کردم که «وَکَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ»، در ذیل همین آیه جریان جنگ تبوک و رفتن امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با طی الأرض و استغاثه‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است که روایت دارد «کَفَی اللهُ المُؤمِنِینَ القِتَال بِعَلیٍ علیه السلام». عظمت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در این حد است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اسوه‌ی ما هستند، وقتی در گرفتاری‌‌ها از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مدد می‌خواهند، می‌خواهند به بشریت بفرمایند که کلید باب همه‌ی فتوحات امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یک شخص نیستند بلکه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه صاحب ولایت مطلقه هستند و ولایت مطلقه جریان دارد و شب‌های قدر شب استیلای ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اولاد ایشان و امروز امام زمان ارواحنا فداه است، خودِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پسِ پرده هستند.

لذا امشب هر کسی هر مشکل و حاجتی دارد، خدای نخواسته هر گناهی که کرده است، هر شرمندگی‌ای که دارد باید دامان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بگیرد و بگوید: یا علی! یا ابالغیث ادرکنی.

ان شاء الله محبّت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه همه‌ی گناهان را پاک می‌کند.

این کشور آینده‌ای دارد، این کشور صاحبی دارد، این انقلاب پناهی دارد و در سختی‌ها امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین در جنگ نشان دادند، در جریان طبس نشان دادند، در فتنه نشان دادند، هر وقت انقلاب به پرتگاه رسیده است یک دست غیبی آمده است و نشان داده است، نشان داده است که شما مردم در پناه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هستید و شما را رها نکرده‌اند.

آقای ما حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف فرمودند: ما شما را از یاد نبرده‌ایم…

امروز دشمن‌ها بر ما شماتت می‌کنند، مدام گرانی را اضافه می‌کنند، می‌خواهند بگویند این‌ها نمی‌توانند، غافل از اینکه وقت آن می‌رسد که به داد ما برسند.

امشب همه یکدیگر را حلال کنید، من خدا را شاهد می‌گیرم هر شیعه‌ای هر غیبتی از من کرده است، هر بدگویی از من کرده است… خیلی‌ها می‌آیند و از من عذرخواهی می‌کنند، چون در این تبلیغات گاهی به ما هم می‌زنند باور می‌کنند، بعد می‌بینند اینطور نبوده است و می‌آیند و عذرخواهی می‌کنند، من شما را شاهد می‌گیرم، هر کسی محبّت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را در دل دارد و بر علیه من چیزی گفته است و غیبتی کرده است، همه را حلال کردم. بیایید یکدیگر را حلال کنیم، بیایید از یکدیگر بگذریم، قطع رحم نکنیم، به یکدیگر جفا نکنیم، همه یکی هستیم، فرزندان یک پدر هستیم، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پدر ما هستند، همه فرزندان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستیم، مادر همه‌ی ما حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها هستند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم مادر شیعه هستند.

در چنین شبی که می‌خواهیم دعا مستجاب بشود، خدایا! ما گذشتیم، تو هم از ما بگذر.

روضه و توسّل به حضرت علی اصغر سلام الله علیه

اگر باب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند، کلید قلب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند.

از همه‌ی شما التماس دعا دارم، هم برای آیت الله آقای فاطمی‌نیا که در این مسجد حق دارند، سه شنبه‌ها به این‌ها می‌آمدند و صحیفه سجّادیه را شرح می‌کردند، چه سیّدی، چه فاضلی، چه صاحب نفسی بودند، ایشان در سخت‌ترین حالات خود پیغام می‌دهند که روضه‌ی حضرت علی اصغر علیه السلام بخوانند، من هم می‌خواهم به همراه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به کربلا بیایم و حالی از دل حضرت رباب سلام الله علیها بپرسیم.

در مدینه کسی آمد و به من گفت: آیا می‌دانی قبر حضرت محسن علیه السلام کجاست؟ خیلی دلم برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سوخت… اما در کتابی دیدم وقتی این بچه سقط شد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه او را در قبرستان بقیع دفن کردند…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این خبر را به همه‌ی شیعیان دادند و فریاد زدند: «یا فضّه! خُذِینی»، فضّه! به داد من برس، فرزندم را کشتند…

این شب‌های قبر زیارت حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه زیارت مخصوصه است، آداب لیالی قدر زیارت حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، خدای متعال دل‌های شما را به کربلا برد، دل من هم بهمراه دل‌های شما کربلایی شد.

سال‌ها قبل زمان بعثی‌ها وارد حرم حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه شدم، دور ضریح شش گوشه می‌گشتم، دیدم این مداح خوبمان آقای علی انسانی با بعضی‌ها نشسته بودند، به من گفتند: فلانی! قبر حضرت علی اصغر علیه السلام کجاست؟ من گریه‌ام گرفت، گفتم: از سیّد مرتضی کشمیری اعلی الله مقامه الشّریف که از اوتاد و اولیاء الله است پرسیدند که قبر حضرت علی اصغر علیه السلام کجاست؟… چون مقاتل نوشته‌اند حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه این طفل را پشت خیمه‌ها دفن کردند… ولی می‌گویند نبش قبر کردند، بچه را بیرون آوردند… این سیّد بزرگوار گفت: بروید و بعداً بیایید به شما جواب خواهم داد. بعد آمدند و عرض کردند: تحقیق شما به کجا رسید؟ گفتند: در عالم مکاشفه دیدم حضرت زین العابدین علیه السلام حضرت علی اصغر علیه السلام را روی سینه‌ی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه گذاشتند و دفن کردند…

خوشا به حال شما که شب قدر دارید، حضرت علی اصغر علیه السلام دارید، مادری مانند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دارید، حاشا به کَرَمشان که امشب شما را با دست خالی برگردانند، همه با امید آمده‌اید.

مراسم قرآن به سر

حال قرآن‌ها را مقابلتان بگیرید، به پناه آمده‌اید، «اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ وَفِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَأَسْماؤُکَ الْحُسْنى وَمَا یُخافُ وَیُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ».

«اللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلَا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ».

ده مرتبه «بِکَ یَا اللّهُ» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدٍ» و ده مرتبه «بِعَلِیٍّ» و ده مرتبه «بِفَاطِمَهَ» و ده مرتبه «بِالْحَسَنِ» و ده مرتبه «بِالْحُسَیْنِ» و ده مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ» و ده مرتبه «بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ» و ده مرتبه «بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ» و ده مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ» و ده مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ» و ده مرتبه «بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ» و ده مرتبه «بِالْحُجَّهِ».


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۵ (وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُوا خَیْرًا ۚ وَکَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ ۚ وَکَانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزًا)

[۳] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ)

[۴] المناقب ، جلد ۱ ، صفحه ۲۳۷ (وَ رُوِیَ: أَنَّهُ أَسَلَّ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنْ تَحْتِ ثِیَابِهِ وَ قَالَ عَظَّمَ اَللَّهُ أُجُورَکُمْ فِی نَبِیِّکُمْ فَقِیلَ لَهُ مَا اَلَّذِی نَاجَاکَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ تَحْتَ ثِیَابِهِ فَقَالَ عَلَّمَنِی أَلْفَ بَابٍ مِنَ اَلْعِلْمِ فَتَحَ لِی مِنْ کُلِّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ وَ أَوْصَانِی بِمَا أَنَا بِهِ قَائِمٌ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ .)

[۵] الکافی ، جلد ۲ ، صفحه ۴۷ (مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ اَلْمَلِکِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ ثَمَانِی خِصَالٍ وَقُوراً عِنْدَ اَلْهَزَاهِزِ صَبُوراً عِنْدَ اَلْبَلاَءِ شَکُوراً عِنْدَ اَلرَّخَاءِ قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اَللَّهُ لاَ یَظْلِمُ اَلْأَعْدَاءَ وَ لاَ یَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ بَدَنُهُ مِنْهُ فِی تَعَبٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَهٍ إِنَّ اَلْعِلْمَ خَلِیلُ اَلْمُؤْمِنِ وَ اَلْحِلْمَ وَزِیرُهُ وَ اَلْعَقْلَ أَمِیرُ جُنُودِهِ وَ اَلرِّفْقَ أَخُوهُ وَ اَلْبِرَّ وَالِدُهُ)

[۶] سوره مبارکه رعد، آیه ۲۸ (الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)

[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۴۵ (وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ)

[۸] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۳۶ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ ۚ وَمَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا)

[۹] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۰۳ (خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)

[۱۰] دیوان امام علی علیه السلام ، جلد ۱ ، صفحه ۱۷۵

[۱۱] سوره مبارکه هود، آیه ۴۱ (وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا ۚ إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ)

[۱۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۷ ، صفحه ۲۶۴ (وَ قَالَ حَدَّثَنَا قُتَیْبَهُ بْنُ سَعِیدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبَّادٍ وَ تَقَارَبَا فِی اَللَّفْظِ قَالَ حَدَّثَنَا حَاتِمُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنْ بُکَیْرِ بْنِ مِسْمَارٍ عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: أَمَرَ مُعَاوِیَهُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ سَعْداً فَقَالَ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا تُرَابٍ فَقَالَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ ثَلاَثاً قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَنْ أَسُبَّهُ لَأَنْ تَکُونَ لِی وَاحِدَهٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حُمْرِ اَلنَّعَمِ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ لَهُ وَ قَدْ خَلَّفَهُ فِی بَعْضِ مَغَازِیهِ فَقَالَ لَهُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ خَلَّفْتَنِی مَعَ اَلنِّسَاءِ وَ اَلصِّبْیَانِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نُبُوَّهَ بَعْدِی وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ یَوْمَ خَیْبَرَ لَأُعْطِیَنَّ اَلرَّایَهَ رَجُلاً یُحِبُّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ قَالَ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ اُدْعُوا لِی عَلِیّاً فَأُتِیَ بِهِ أَرْمَدَ اَلْعَیْنِ فَبَصَقَ فِی عَیْنِهِ وَ دَفَعَ اَلرَّایَهَ إِلَیْهِ فَفَتَحَ اَللَّهُ عَلَى یَدَیْهِ وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: نَدْعُ  أَبْنٰاءَنٰا وَ أَبْنٰاءَکُمْ وَ نِسٰاءَنٰا وَ نِسٰاءَکُمْ  دَعَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ فَقَالَ اَللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَیْتِی .)