چرا خداوند متعال اینقدر با بنی اسرائیل مدارا میکرد؟
چرا خداوند متعال این قدر با بنی اسرائیل مدارا می کرد؟
پاسخ اجمالی
اساساً، یکی از سنت های الهی در ترغیب هرچه بیشتر مردم، به سوی هدایت و سعادت، مدارا، نرمش و ملاطفت با آنها است؛ چراکه مدارا و ملاطفت یکی از مؤثرترین ابزار جذب افراد است. خداوند به حضرت موسی و هارون سفارش می کند: «وقتی به سراغ فرعون می روید با او به نرمی و ملایمت سخن بگویید، شاید فرعون بترسد و یا هدایت شود».[۱] از این رو، خدای متعال با تمام بندگان خود مدارا می کند. مدارا کردن در حقیقت همان عفو و گذشت نسبت به نافرمانی های بندگان است، و عفو و گذشت خداوند شامل تمامی بندگان و تمام امت ها شده و خواهد شد؛ لذا این اختصاص به امت های گذشته و یا قوم بنی اسرائیل ندارد. داستان بنی اسرائیل می تواند نمونه ای از مدارا و نرمش خداوند نسبت به مردم لجوج و سرسخت -در برابر دعوت الهی به سوی هدایت و رستگاری- باشد. و گرنه، خداوند با قوم نوح نیز به مدت ۹۵۰ سال مدارا کرد تا شاید به خود آیند و به پیامبرش ایمان آورند.
در عین حال شاید بنی اسرائیل به دلیل آن که از فرزندان پیامبران بودند و پیامبران بسیاری نیز از میان آنان برخاسته اند، این همه مورد ملاطفت خدا قرار گرفتند. به بیان دیگر، شاید برخورداری از نوعی امتیاز باشد. قرآن کریم در باره آنان می فرماید: «ما به بنى اسرائیل کتاب و علم داورى و نبوت عطا کردیم و از چیزهاى پاکیزه و خوش روزیشان کردیم. و بر جهانیان برتریشان دادیم».[۲]
البته شایان توجه است که این برتری به معنای تبعیض و بی عدالتی نیست؛ چراکه برخی از پیامبران نیز بر برخی دیگر برتری دارند: «بعضى از این پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم. خدا با بعضى سخن گفت و بعضى را درجاتى برتر داد…».[۳] و ساحس قدس الهی منزه از آن است که در حق بندگانش ظلم و بی عدالتی کند: «… وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ»؛[۴] و خداوند، به بندگان (خود)، ستم نمىکند.
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. طه، ۴۴، «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیناً لَعَلَّهُ یتَذَکَّرُ أَوْ یخْشی».
[۲]. جاثیه، ۱۶، «وَ لَقَدْ آتَیْنا بَنی إِسْرائیلَ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّهَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمینَ».
[۳]. بقره، ۲۵۳، «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ…».
[۴]. آل عمران، ۱۸۲؛ انفال، ۵۱.
پاسخ دهید