امکان ندارد که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعوی خویش دروغگو باشد؛ زیرا آمادگی دارد تا خود و کسانی را در راه اثبات این مدّعا قربانی سازد، که علاوه بر اینکه نزدیکترین مردم به اویند، در قلّه نضج و کمال دینی قرار دارند؛ همانطور که می بینیم، رؤسای نصارای نجران نیز بدین امر اعتراف دارند.
ما در این فرصت کوتاه نمیتوانیم تمامی جوانب را در داستان مباهله آنطور که باید و شاید مورد بحث قرار دهیم، چه خود نیازمند تألیف جداگانهای است؛ در اینجا تنها به یک نکته اکتفا میکنیم:
اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله، امام حسن و حسین سلام الله علیهما را برای مباهله به همراه خود بیرون برد، یک مسئله عادی و اتّفاقی نبود، بلکه کاملاً در ارتباط بود با معانی و مضامین مهمی که به شخصیّت آن دو مربوط میشد. حسنین سلام الله علیهما آن مصداق حقیقی و مثل اعلی و میوه برتری بودند که اسلام اهتمام زیادی در حفظ و نگهداری آن داشت و میکوشید تا آن را به عنوان یگانه نمونهی عالی سازندگی اخلاق معرفی کند که به بالاترین درجات رشد و کمال رسیده است و حتّی اسلام میتوانست پس از ناتوانی تمامی ادلّه و براهین، با تمام وضوح و روشنی و قاطعیّت، در کاستن از حقد و کینه دشمنان، آن را به عنوان عزیزترین و گرانبهاترین چیزی معرفی کند که میتوان پس از این مرحله در اثبات حقانیت و صداقت خویش تقدیم داشت؛ این مسئله، یک نمونه زنده در اثبات حقانیّت اسلام است.
امکان ندارد که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعوی خویش دروغگو باشد؛ زیرا آمادگی دارد تا خود و کسانی را در راه اثبات این مدّعا قربانی سازد، که علاوه بر اینکه نزدیکترین مردم به اویند، در قلّه نضج و کمال دینی قرار دارند؛ همانطور که دیدیم، رؤسای نصارای نجران نیز بدین امر اعتراف داشتند، زیرا اگرچه محبّت نزدیکان، خود یک امر طبیعی است و انسان را وادار میکند تا هر آنچه را که در کف دارد فدا کند، امّا فکر از دست دادن آنها را به خود راه ندهد، لیکن آن چیزی که این محبت را دو چندان میکند و آن را تحکیم مینماید و بسیاری از احتمالات فداساختن خانواده و نزدیکان را از بین میبرد، این است که علاوه بر عامل قرابت نسبی، نزدیکان، از یک شخصیبت متمایز با امتیازات، کمالات و فضیلتهایی برخوردار باشد که دیگران فاقد آن هستند.[۱]
اگر انسان آماده باشد تا چنین افرادی از خانواده خویش فدا سازد، این خود بهترین دلیل بر صدق مدعا و بارزترین گواه است که این فرد در دین، به طور کامل فانی است و به خوبی بیان میکند که هدفش، دنیای فانی و مال و منال پست نیست.
آری، این همان نتیجهای است که از داستان مباهله به دست آمد که نزاع اصلی در آن، پیرامون حضرت عیسی علیه السّلام دور میزد.
منبع: اقتباسی از ترجمه کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم صلى الله علیه وآله، ج ۹ ، علامه سید جعفر مرتضی عاملی
[۱]ـ علامه محقق، احمدی، معتقد است: امکان دارد زمانی که عباس، حسنین (علیهما السّلام) را برای استسقا (نماز باران) با خود بیرون برد و مانع از الحاق به عمر به آن دو گردید و موقعی که عمر به آنان تبرک جست، به او گفت: دیگری را جز ما، با ما همراه مکن! (دیگران را با ما همراه نکن!) به رسول اکرم اقتدا کرده باشد. ر.ک: تبرک الصاحبه و التابعین، ۲۸۳-۲۸۷٫
پاسخ دهید