«ریاضت» که در اصطلاح عرفان به معنای «تمرین و آماده ساختن روح برای اشراق نور معرفت»[۱] است یکی از اصول مهم در عرفان عملی محسوب میشود. ریاضت مبتنی بر شریعت همواره در عرفان عملی مورد اهتمام اصحاب سیر و سلوک میباشد؛ زیرا شریعت، مبانی، اهداف و آثار ریاضت را به نحو جامع تبیین کرده است. در این مقاله، برآنیم که به مبانی و اهداف ریاضت با تأکید بر آراء امام خمینی(ره) اشاره نماییم.
مفهوم شناسی ریاضت
این واژه در زبان عربی به معنای تلاش انسان برای تربیت و اهلی کردن اسب است. همان گونه که بشر با تلاش و کوشش توانسته کره اسب چموش را تربیت کند و آن را رام و اهلی گرداند باید قوای حیوانی و نفسانی خود را کنترل و تابع عقل و شرع نماید تا مقدمات معراج معنوی و روحانی او تدارک شود.
مبانی ریاضت
الف) مبانی هستی شناسی
نظام هستی، به واسطه تزاحم ها و تضادها، ظرف آلام و رنج هاست و شاکله هستی مبتنی بر کوشش ها و ریاضت ها به منظور تخلص و یا کاستن از آلام و مصائب است و مهم تر اینکه استکمال هر موجودی در عالم هستی مستلزم تحمل ریاضت ها در عرصه و صحنه تضادها و تصادم هاست.از دیدگاه امام، نظام هستی به واسطه ضیق وجودی عالم مادی فاقد ظرفیت بروز ظهور لذات و آلام محض و خالص است[۲] و لذا انسان برای دست یابی به لذات ماندگار و نیز تقلیل از آلام و شرور چاره ای جز تحمل ریاضات ندارد. از سوی دیگر عالم هستی بواسطه حجب ظلمانی و کثرت شواغل، مانع از تجرید شهود حق است و لذا می طلبد سالک به مدد ریاضت به «تفّرد» و «توحّد» برسد.
ب) مبانی انسان شناسی
جهادالنفس که فرع بر معرفه النفس است معلول ریاضت ها و مجاهدت هاست. «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الُْمحْسِنِینَ»[۳] برای اینکه انسان به کمال مطلوب خود نائل گردد، شناخت خیر و شر نفس، لازم است؛ و سپس جهاد با نفس به واسطه ریاضت شرعیه تا طهارت و نزاهت باطنی و در نتیجه فلاح و رستگاری حاصل شود، که «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها»[۴] و از سوی دیگر نفس از پلیدی ها و آلودگی ها مبرّا گردد تا به جنّت لقاء الهی باریابد «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوى»[۵] و سرانجام معرفه النفس به معنای واقعی کلمه، معرفه الرّب را به دنبال خواهد داشت؛ چنانکه انسان شناسی وحیانی الهی، معرفه النفس را عامل معرفه الربّ معرفی می نماید «من عرف نفسه فقد عرف ربه».[۶]
ج) مبانی عقلی
تحمل ریاضت به منظور تزکیه نفس یک ضرورت عقلی است، پیش از آنکه شارع مقدس به این مهم امر کرده باشد. به تعبیر فنی، آیات و روایات دالّه بر تصفیه و تزکیه باطن صرفاً جنبه ارشادی و تأکیدی دارند زیرا آراستگی به فضایل و پیراستگی از رذایل، مطلوب عقل سلیم و فطری می باشد. زیرا بدیهی و قطعی ترین حکم عقل سلیم و غیرمشروب به اوهام اینکه هر چه سبب عقوبت آدمی شود و او را از اوج عزت به حضیض ذلّت کشانده و موجب تنزّل مقام انسانی و نیز محرومیت از حظوظ معنوی و اخروی گردد، قبیح و رفع و دفع آن ضروری است.
ریاضت در قرآن
برخی آیات در قرآن کریم به موضوع ریاضت صریحاً و یا تلویحاً اشاراتی داشته اند که ما به بعضی از آن ها اشاره می کنیم:
۱ – «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الُْمحْسِنِینَ»[۷] این آیه شریفه مربوط به «جهاد با نفس» است و «مجاهدت» در آیه کریمه معادل «ریاضت» است. بنابراین «ریاضت» همان جهاد اکبر که مجاهده با نفس اماره است از برترین نوع جهادهاست زیرا خداوند متعال از مجاهدان تکفل نموده که آنان را به صراط مستقیم هدایت فرماید.
۲ – « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ »[۸] کلمه «کبد» به معنای رنج است و این تعبیر که «خلقت انسان درکبد است» به ما می فهماند که رنج و مشقت از هر سو بر آدمی احاطه دارد و هیچ نعمتی را به دست نمی آورد مگر آمیخته با ناملایمات باشد که عیش او را منغّص می سازد. به تعبیر امام خمینی(ره) «همه لذات دنیا محفوف به آلامی است کمرشکن … و تمام نعمت های این عالم مختلط با زحمت ها و رنج های طاقت فرساست»[۹]. نتیجه اینکه تحمل رنج و مشقت خود ریاضت می طلبد و «آدمی باید مشقت ها را تحمل کند و سختی ها بکشد تا هستیِ لایق خود را بیابد».[۱۰]
۳ – «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ»[۱۱] کلمه «کدح» به معنای «تلاش کردن و خسته شدن»[۱۲] که در آن معنای «سیر» مندرج است و از عطف «فملاقیه» بر «کادح» معلوم می شود که هدف نهایی این سیر، خدای سبحان است و انسان در این سیر دچار مصائب و موانعی است که رفع این امور ریاضت ها می طلبد تا به مطلوب خویش که «لقاء الله» است نائل گردد.
۴ – «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین»[۱۳] از آنجا که تحمل مصائب موجب تکمیل نفوس و پرورش استعدادهای عالی انسانی است، محک خداوند متعال در دو حوزه تکوین و تشریع، شدائد را گنجانده است تا به کمال واقعی برسد بنابراین نقش و اهمیت ریاضت در حصول تعالی و تکامل انسان، برجسته می شود.
۵ – «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»[۱۴] قرآن کریم بر این اصل تأکید دارد که کسی به نیکویی دست نمی یابد مگر با گذشتن از بهترین تعلقاتش و فدا کردن امور مورد علاقه اش که این نیز خود نوعی ریاضت است؛ زیرا دل کندن از محبوب، کاری بسیار صعب و دشوار است.
۶ – «وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ»[۱۵] خواجه عبدالله انصاری در ابتدای باب ریاضت از کتاب «منازل السائرین» به این آیه کریمه تمسک کرده زیرا حقیقت از مال و جان گذشتن و همه چیز را فدای حق کردن، بالاترین ریاضت است. البته آیه شریفه تنها به گذشتن از مال و جان در راه خداوند منحصر نمی شود و بسا اینکه مراد از «یُؤْتُونَ ما آتَوْا» امتثال همه اوامر و اجتناب از همه نواهی است.
۷ – «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى مافاتَکُمْ وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاکُم»[۱۶] ادبار از ماسوی الله و اقبال به حضرت حق که در کلام برخی اعاظم عرفان از اهداف ریاضت محسوب می شود، با زهد حقیقی که در آیه شریفه تعبیه شده[۱۷] حاصل می گردد.
ریاضت در روایات
از آنجا که در صدر اسلام، عده ای مقدس مآب، رهبانیت ابتداعی مسیحیت را شیوه ریاضتی خود اتخاذ کردند که در آن عزلت نشینی و انزوا طلبی، میراندن غرایز و امیال طبیعی و محرومیت از تمتعات مشروع خدادادی، از مهمترین پیامدهای زیان بار رهبانیت مسیحی بود، پیامبر اکرم(ص) رهبانیت به معنای کناره گیری از خلق و اعتزال از تمتعات و مواهب الهی را منع فرموده و آن را در مجاری مشروع خود قرار دادند. به عنوان نمونه فرمودند: «لیس فی امتی رهبانیهٌ و لا سِیاحهٌ و لا زمّ»[۱۸]، «انما رهبانیّه اُمَّتی الجِهادُ فی سبیل الله»[۱۹]، «اِنّ ترهب امتی الجلوس فی المساجد انتظاراً للصلاه»[۲۰] که وجه اشتراک تمام این آداب و اعمال، ریاضت در قالب شریعت است؛ چنانکه امام علی(ع) «تقوای متخذ از شریعت» را وسیله ریاضت نفس خویش معرفی می فرماید: «انما هی نفسی أروضها بالتقوی»[۲۱] و «الشریعه ریاضه النفس»[۲۲] و «خدمه النفس صیانتُها عن اللّذات و المقتنیات و ریاضتها بالعلوم و الحِکَم و اجتهادها بالعبادات و الطاعات و فی ذلک نجاه النفس».[۲۳]
انواع ریاضت
الف) ریاضت غیرشرعی: ریاضتی که خارج از حوزه و حیطه شریعت است و براساس سلایق و علایق نفسانی، ابداع شده و لذا غالباً از مرز اعتدال خارج و دچار افراط و تفریط است. چنین ریاضتی در شبه عرفان های نوظهور و نیز برخی از فرقه های صوفیه و سلسله های دراویش، که با ترویج اندیشه های پلورالیستی و سکولاریستی، شرع گریزی و شریعت ستیزی را تبلیغ می نمایند، یافت می شود.
ب) ریاضت شرعی
ریاضت در عرفان اسلامی جز با تعبّد قلبی و عملی به شریعت، مفید و منتج نیست و سالک در همه احوال و مقامات هرگز از صراط مستقیم شریعت خارج نخواهد شد؛ زیرا شریعت در همه مراحل سلوکی هر آنچه را که سالک برای رسیدن به حقیقت (توحید وجودی) نیاز دارد و نیز کیفیت سیر و سلوک و آثار و نتایج آن را بیان کرده است.
تفاوت های ریاضت شرعی و غیرشرعی
۱ – در ریاضت های غیرشرعی، سخن از تعذیب و تضحیه نفس است در حالی که در عرفان اسلامی ریاضت شرعی به منظور تعدیل و تهذیب نفس صورت می گیرد.
۲ – در ریاضت های غیرشرعی، مرتاض برای رسیدن به هدف خود که تقویت روح یا اراده و … است هر عملی را انجام می دهد و لو اینکه از نظر شرع، فعل حرام باشد و یا حتی غرض و فایده عقلایی هم نداشته باشد؛ در حالی که در ریاضت های شرعی، سالک، سلوکش را براساس شرع مقدس و عرف عقلاء تنظیم می کند. لذا در برخی فرقه ها و آیین های عرفانی، مرتاضان متحمل ریاضات شاقّ می شوند اما در ریاضت های شرعی، براساس قواعد فقهیه و نصوص متواتره همچون «لا ضرر و لا ضرار»، «نفی حرج»[۲۴]، «نفی عسر»[۲۵]و «نفی تکلیف بما لایطاق»[۲۶] هرگونه ضرر و حرج و عسری از صفحه تشریع مرفوع است.
۳ – اصل در ریاضت های غیر شرعی، تأیید و تقویت نفسِ است در حالی که ریاضت های شرعی، رائض به نفس و ریاضت همواره نظر آلی و ابزاری داشته و آنچه برای وی اصل و ملاک است «عبودیت» می باشد.
۴ – در ریاضت های غیرشرعی، از روش ها و شیوه هایی که با کرامت و شرافت ذاتی انسان در تعارض است، استفاده می شود؛ در حالی که محور در ریاضت های شرعی، طاعات و عبادات حق تعالی است که روایات (قُرب فرائض و نوافل) مؤیّد آن است؛
صمت و جوع و سهر و خلوت و ذکری به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
نقش ریاضت از دیدگاه امام خمینی(ره)
حضرت امام خمینی(ره) در یک نگاه کلی و کلان، هرگونه دلبستگی به غیر حق را، خار طریق سلوک الی الله دانسته و معتقدند سالک الی الله و طالب وصول به لقاءالله و صعود به معارج معارف الهیه، این خار طریق را باید با «ریاضت شرعی» از میان بردارد.[۲۷] معظم له، «انقطاع کامل الی الله» را که جامع صفات وارسته انسانی است به وسیله «ریاضت» قابل تحصیل می دانند.[۲۸] از نظر امام(ره) «حبّ دنیا» و «حبّ نفس» ضمن آنکه انسان را از ریاضات شرعیه و عبادات و مناسک باز می دارد،[۲۹] موانع کمال انقطاع و نیز مکاشفات و مشاهدات حقّه الهیه و معرفت الله می باشند[۳۰] و در یک نتیجه کلی، توجه به غیر خدا را حجب ظلمانیه و نورانیه ای می دانند که مانع تحقق هدف اعلای انقطاع الی الله است[۳۱] و «ریاضات علمی و عملی» را، رافع این موانع معرفی می کنند.[۳۲] هم چنین امام(ره) با استناد به کلام عارف کامل آیت الله شاه آبادی، هر ریاضتی را صائب نمی دانند و با تقسیم ریاضات به «ریاضت حقانی و نفسانی»، ملاک و معیار ریاضت صحیح و باطل را، «قدم حق و قدم نفس» می دانند.[۳۳] بنابراین از نظر امام، ریاضت باطل، سالک را به سوء عاقبت منجر می سازد در حالی که ریاضت حق و شرعی، به نص آیه شریفه «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»[۳۴] موجب دستگیری حق تعالی از سالک می گردد.[۳۵]
مؤلفه های ریاضت از نظر امام خمینی(ره)
الف) قرآن محوری و وحی گرایی
امام(ره) درکتاب «آداب الصلاه»، «قرآن» را راهنمای سلوک انسانیت و تربیت نفوس معرفی کرده و می نویسند:
«بدان که این کتاب شریف چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربّی نفوس و شفای امراض قلبیه است»[۳۶]. و در جایی دیگر می نویسند: «مقصد قرآن، هدایت به سُبُل سلامت و اخراج از همه مراتب ظلمات به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است»[۳۷]. هم چنین «کیفیت سیر و سلوک» از مقاصد دیگری است که امام(ره) افزون بر بیان استخلاص از زندان طبیعت[۳۸] مطرح کرده و معتقدند که قرآن برای مسئله سیر و سلوک اهمیت قائل است و نمی خواهد سالکین بدون سلوک شرعی، سیر عرفانی داشته باشند.
ب) شریعت محوری
در اندیشه عرفانی امام(ره)، اولاً ریاضت نه تنها در ظاهر شریعت، بلکه در باطن (طریقت) و باطنِ باطن شریعت (حقیقت) جریان و سریان دارد؛ ثانیاً التزام قلبی و عملی به شریعت در ریاضت باید در تمام مقامات و منازل عرفانی محفوظ باشد. بنابراین شریعت مداری برای همه اصحاب ریاضت چه سالکان مجذوب و چه مجذوبان سالک در همه مقامات و منازل عرفانی مطرح و با توجه به ساحت ها و لایه های گوناگونی که دارد نافذ و کارآمد است.
ایشان، ترک شریعت را در ریاضت به هر بهانه ای حتی به بهانه وصول به حقیقت، تقبیح و با اثبات رابطه ناگسستنی میان ظاهر و باطن شریعت، تأدب به آداب الله و تخلّق به اخلاق الله که ثمره ریاضت است را جز با تمسک به آداب شریعت حقه، میسور و ممکن نمی دانند.[۳۹]
ج) ولایت گرایی
در اندیشه عرفانی امام، انسان کامل که به واسطه جامعیت، صاحب ولایت تکوینی و تشریعی است، بهترین الگو در سیر و سلوک بوده و سالکان را با هدایت تکوینی در نهان و هدایت تشریعی در عیان به کوی دوست راهنمایی می کنند. از دیدگاه امام(ره) «ریاضت» در عرفان اسلامی از عشق به ولایت، انفکاک ناپذیر است و به این حقیقت معترفند که نور خدا از مشکات ولیّ او در ما می تابد و تنها آن ذوات نورانی اند که قدرت ایصال الی المطلوب دارند. «ریاضت» بدون «ولایت» کجروی و از خداوند دور شدن است چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون»[۴۰] بنابراین جدایی سالک از اولیای خدا، انحراف از شاهراه حقیقت است و بدون معرفت ولیّ و عشق به او نمی توان به کمال مطلوب راه یافت و بدون دستگیری هادیان طریق، سالک نمی تواند به کمال مطلق نایل گردد.
اهداف ریاضت از دیدگاه امام خمینی(ره)
با تأمل در اندیشه و آثار عرفانی امام(ره)، امور ذیل را می توان از اهداف ریاضت دانست:
۱ – همانگونه که امام(ره) «عبودیت» با جمیع مراتب و درجاتش را روح کلی حاکم بر سلوک الی الله می دانند، «عبودیت محضه» را یکی از اهداف ریاضت معرفی می کنند؛ لذا می فرماید: «مسأله عبودیت به قدری مهم است که از برترین افتخارات پیامبر(ص) به شمار آمده است، «فإنّ العبودیه من أعظم افتخارات النبی(ص)»، بر همین اساس است که برترین افتخار پیامبر خاتم، آن واصل راجع کامل، عبودیت و انجام عبادات الهی است».[۴۱]
۲ – از دیگر اهداف ریاضت از نظر امام(ره)، حصول به کمال حقیقی است و کمال حقیقی از راه اتصاف به صفات حق و تخلّق به اخلاق الله و تأدب به آداب الله حاصل می گردد.
۳ – ریاضت برای زدودن شواغل، موانع و خواطر ناپسند و هر آنچه که موجب غفلت است، می باشد (انصراف قلب از توجه به امور متفرقه و خواطر متشتته و تفرغ قلب از هرگونه شک و شرکی به هنگام عبادت)؛ لذا حضرت امام(ره)، ریاضت را وسیله ای برای حفظ طائر خیال به منظور تأمین یکی از اهداف میانی سیر و سلوک که عبارت است از «حفظ و کنترل قلب و سایر قوای ادراکی مانند وهم و خیال از تصورات ناشایست»،[۴۲] می دانند.
۴ – از آنجا که تمام همّ و غم عارفان الهی، «توجه به خدا» و «انقطاع از ماسوی الله» است، امام، کمال انقطاع را که عبارت است از «اقبال به حق و ادبار از ماسوای حق» از اهداف ریاضت دانسته و معتقد بودند کلیه امور دنیویه و توجه به غیرخدا، حجب ظلمانی و نورانیه ای هستند که باید به وسیله ریاضات علمیه و عملیه، زدوده شوند تا «کمال انقطاع» حاصل گردد.[۴۳]
حضرت امام(ره)، همچنین «زهد حقیقی» را همان کمال انقطاع و عاری شدن قلب از هرگونه شرک و شکّ و خلوص قلب از غیر حق تعالی می دانند.[۴۴] بنابراین، زهد حقیقی که در واقع همان کمال انقطاع است با ریاضت حاصل و از اهداف ریاضت تلقی می شود.
حُسن ختام این مقاله، قطعه شعری از آن پیر عارف باشد که فرمود:
در جرگه عشاق روم بلکه بیابم
از گلشن دلدار نسیمی رد پایی
این ما و منی جمله ز عقل است و عقال است
در خلوت مستان نه منی هست و نه مایی[۴۵]
منبع:پرسمان
پی نوشت ها:
[۱]. کلیات علوم اسلامی، مرتضی مطهری، ج ۲، ص ۱۳۹.
[۲] . همان منبع، ح ۱۱، ص ۱۸۶- ح ۱۵، ص ۲۴۵.
[۳] . عنکبوت: ۶۹.
[۴] . شمس: ۶۹.
[۵] . نازعات: آیات ۴۰ و ۴۱.
[۶] . بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۲.
[۷] . عنکبوت: ۶۹.
[۸] . بلد: ۴.
[۹] . اربعین حدیث، ح ۱۱، ص ۱۸۶.
[۱۰] . عدل الهی، مرتضی، مطهری، ص ۱۵۲.
[۱۱] . انشقاق: ۶.
[۱۲] . مفردات راغب اصفهانی، ماده «کدح».
[۱۳] . بقره: ۱۵۵.
[۱۴] . آل عمران: ۹۲.
[۱۵] . مؤمنون: ۶.
[۱۶] . حدید: ۲۳.
[۱۷] . نهج البلاغه، ح ۴۳۹، ص ۵۵۳.
[۱۸] . بحارالانوار، ۷۰، ۱۱۵، ۲.
[۱۹] . همان، ۸، ۱۷۰، ۱۱۲.
[۲۰] . همان، ۸۳، ۳۸۱، ۴۹.
[۲۱] . نهج البلاغه، الکتاب، ۴۵.
[۲۲] . شرح غرر الحکم، ج۱، ص ۱۴۵.
[۲۳] . غررالحکم، ۵۰۹۸.
[۲۴] . حج: ۷۸ – مائده: ۶.
[۲۵] . بقره: ۱۸۵.
[۲۶] . بقره: ۲۸۵.
[۲۷] . شرح حدیث جنود عقل و جهل، مقصد ۱۱ «زهد»، ص ۲۹۸-۳۰۰.
[۲۸] . جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، ص ۲۴.
[۲۹] . شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۰۸.
[۳۰] . اربعین حدیث، ح ۲۱، ص ۳۴۱- شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۲۵۵.
[۳۱] . جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، ص ۲۴.
[۳۲] . اربعین حدیث، ح ۲۰، ص ۳۳۲-۳۳۳.
[۳۳] . همان، ح۲، ص ۴۵.
[۳۴] . عنکبوت: ۶۹.
[۳۵] . اربعین حدیث، ح۲، ص ۴۵.
[۳۶] . آداب الصلاه، ص ۲۰۳.
[۳۷] . همان، ص ۱۸۴.
[۳۸] . همان.
[۳۹] . حاشیه بر فصوص الحکم محیی الدین عربی، ص ۲۰۱ – اربعین حدیث، ص۸- سرّ الصلوه، ص ۱۳.
[۴۰] . مائده: ۳۵.
[۴۱] . اربعین حدیث، ح ۲۷، ص ۴۲۸.
[۴۲] . همان، ح۱ص۱۷.
[۴۳] . جهادالنفس.ص۳۳.
[۴۴] . اربعین حدیث ح۲۰ ص۳۲۷.
[۴۵] . سبوی عشق ص۴.
پاسخ دهید