- شناخت دین و یاری آن
- جبههی خودسازی
- خوارج زمانه در پی نابودی اسلام
- اولین قدم خودسازی، جهاد فکری
- متخلّق به اخلاق الهی
- تحقیر دین اسلام و تهاجم فرهنگی در شرق و غرب
- ۱۵ خرداد، قیام مردم برای دفاع از انقلاب
- مجاهدین خلق، نتیجهی تفکّر تزریق شده توسّط غرب
- جهاد فرهنگی و شناخت آسیبهای فکری
- دشمن شناسی
- آمادگی همیشگی دشمن برای گمراه کردن مردم
- حفظ روحیهی جهادی
- وظیفهی یک مجتهد آگاه در جامعهی امروز
- نسل جوان در معرض خطر
- لزوم شناخت دشمن و روشهای نفوذ او
- مرزبانی از عقاید شیعه
- امام زمان خود را بشناسید
- رعایت تقوا تا رسیدن به هدف
- لزوم توجّه به محیط اطراف
- مبارزه برای یاری امام زمان (علیه السّلام)
- اعتماد به وعدههای خداوند
- ذکر مصیبت
«السَّلَامُ علیک یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ مَوْلَانَا أدرِکنا وَ لا تهُلِکنا»
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«ألحَمدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهِ مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللَّهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنا وَ أَرْوَاحُ مَنْ سِوَاهُ فَدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلِی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[۲] خوشحال هستیم.
شناخت دین و یاری آن
حضرت آقای مرادی بحمد الله در سربازی خود صادق است، سرباز است و بیقرار است و جمعی دارد و بیتعیّن است و بیسر و صدا است و در نوع خود الگو است. بنده هم در این محفل نورانی که با شما عزیزان خود دوست هستم و إنشاءالله با هم هم پیمان هستیم که صاحب خود را یاری کنیم، دین خود را هم بشناسیم و هم عمل کنیم و هم تبلیغ کنیم و هم برای آن فداکاری کنیم و هم از خود بگذریم. ابتدائاً پیامهای این آیهی کریمه را با هم یک مروری کنیم بعد هم ادامهی صحبتی که در جلسات روز شنبه شد و یکی از عزیزان ما به حمدالله به موقع اظهار دلسوزی کرد و بعد هم منجر به این شد که یک قرارگاهی تشکیل شود و الحمدلله برادر عزیز ما حضرت آقای آقازاده که خدای متعال این روح حساسیّت و بیقراری را به ایشان داده است. در هر کاری که به عهده میگیرد یک احساس خاصّی نسبت به آن کار دارد و خود را به آب و آتش میزند. امیدوارم إنشاءالله این جمع شما هم جمع دینی باشد، هم جمع عقلانی باشد، هم جمع جهادی باشد و هم جمع منسجم هدف دار و برنامه دار باشد.
جبههی خودسازی
در این آیهی کریمه خدای متعال چهار جبهه برای ما باز کرده است. اوّلین جبهه جبههی خودسازی است. خودسازی غیر از این احساسی است که خوارج نهروان مقابل امیر المؤمنین کشته شدند. اینها هم میخواستند امیر المؤمنین را بکشند و هم یک عدّهی آنها ایستادند و تا آخر ایستادگی کردند و کشته شدند. این خوارج بر حسب آنچه که امیر المؤمنین هم پیش بینی فرموده است میمانند.
خوارج زمانه در پی نابودی اسلام
ادامهی این خوارج، همین ابوبکر بغدادی و این آدمهای دست سازِ بیمحتوایِ دشمنان قسم خورده اسلام، آمریکا، انگلیس، دنیای غرب روی اینها کار کرده است، نقّاشی کرده است، فکر آنها را ساخته است و با پول عربستان و اعتقادات سخیف وهابیّت در قالب اسلام بهترین سلاح برای مقابله با اسلام شدند. هم آن ایثار و فداکاری ما را از ما آموختند و هم بیعقلی و بیتفکّری را از وهابیّت گرفتند و هم انسجام و نظم را از آمریکا در اختیار دارند. یک معجونی هستند و برای نابودی اسلام اینها گرد هم آمدهاند و قرارگاه دارند، فرماندهی دارند، سبک و سنگین میشوند، تاریخ مصرف آنها گذشت همه را در یک بالوعه میریزند و یک گروه دیگر علیه ما درست میکنند.
اولین قدم خودسازی، جهاد فکری
ولی اوّلین وظیفهی ما «اصْبِرُوا» است، خودسازی است. ما باید خود را در بعد فکری، در بعد اخلاقی یعنی صفات و خصلتها، در بعد احساسی و در بعد عملی «تَوَفَّنی مُسْلِما»[۳] باید مسلم باشیم. ما فکر را از قرآن، از مکتب اهل بیت باید بگیریم، اصول و اعتقادات خود را باید به مکتب خود عرضه کنیم. اوّلین قدم جهاد فکری در درون خود ما است. افکار نورانی، پاکیزه، مستدل، منطقی، قابل عرضه، متناسب با ابزارهای روز، متناسب با زبان روز باید یک انسانهای سنگر نشین در جبههی اندیشهی دینی، تفکّر دینی، جهان بینی دینی، این اوّلین صبر ما است.
متخلّق به اخلاق الهی
بعد از مسئلهی کسب اوّلین معرفت و شناخت دقیق وحیانی و عقلانی باید صفات عالیه را در خود کسب کنیم، متّصف به صفات الهی شویم. به اخلاق الله متخلّق شویم. «تخلّقوا باخلاق الرّوحانیّین»[۴] ؟؟۰۷:۲۶ روح ما روح آسمانی شود. سنخیّت صفات ما، خصلتهای ما با عرشیها باشد نه با فرشیها و مرحلهی سوم در سنگر گرایش، احساس، عشق، باید معشوق خود را، محبوب خود را بشناسیم و وجود خود را در مسیری قرار دهیم که با محبّت معشوق ذوب شویم. روی خود فکر نکنیم، به معشوق فکر کنیم، به محبوب فکر کنیم و مرحلهی چهارم یا جبههی چهارم جبههی عمل است. تقوای مصطلح که در منطقهی ورود ممنوعهای خدا حضور نداشته باشیم و در مناطق یک طرفهها هم همیشه حضور داشته باشیم و وقتی فلش را دیدیم تا آخر با صبر و استقامت پیش برویم. اوّلین وظیفهی ما این است.
تحقیر دین اسلام و تهاجم فرهنگی در شرق و غرب
ما در طول انقلاب با تاکتیکهای دشمن مواجه هستیم. ۱۵ خرداد که در پیش است، ۱۵ خرداد نشانهی حیات اسلام بود. دنیای غرب و دنیای شرق طی دو قرن تهاجم فرهنگی علیه اساس دیانت حقّهی اسلام خصوصاً تشیّع در باور آنها آمده بود که دیگر دین نقشی ندارد، دورهی دین سپری شده است و دقیقاً هم میگفتند. شرقیها میخواستند این باور را ایجاد کنند که دین اسلام دین تخدیر است، کار بنگ و حشیش و تریاک را میکند. هر کسی دین دارد مأمور به صبر منفی است، به تقیهی منفی است، به گوشه گیری است، به گردن کج کردن و ذلّت و گدایی آخوندی است. این تبلیغات دنیای شرق بود. ما را تحقیر کرده بودند که دین شما دین ذلّت است، دین شما دین تسلیم است، با شعارهای صبر و تقیّه و امثال اینها، شما هیچ وقت عُرضه مقابله با زالو صفتها را ندارید. با این حرفها کمونیستی را رواج داده بودند و روحیهی عقدهای جامعه را متراکم کرده بودند، بعضی جاها هم انفجار ایجاد میکرد و به صورت یک انقلاب خود را نشان میداد.
دنیای غرب هم مقابل دنیای شرق این شعار را داشت که دین عقلانیّت ندارد، منطق ندارد، گفتمان ندارد، دین، دین شمشیر است. فتوحات اسلام، فتوحات قهریه بوده است، ایران را با سلاح فتح کردند و همیشه هم با اسلحه آمدند و مردم را تسلیم کردند. بنابراین دو جبهه به صورت یک قیچی بود که با دو لبه اسلام را میبریدند، قیچی میکردند.
۱۵ خرداد، قیام مردم برای دفاع از انقلاب
دانشگاههای ما واقعاً دیگر دین را مورد توجّه قرار نمیدادند. ما در سنّ شما بودیم اگر پای صحبت خود یک دبیرستانی و یک دانشگاهی پیدا میکردیم خیلی ذوق زده میشدیم. به ندرت از طریق خانوادهها با ما آشنا میشدند، ولی مطلقا ما در دانشگاهها زمینهای نداشتیم و مراجعهای هم از آن قشرها برای ما باقی نمانده بود و گروهی شرقی بودند و گروهی غربی بودند.
۱۵خرداد قیام حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) و خیزش مردم با انگیزهی دینی که از ورامین و امامزاده جعفر و شهر قم و شهر تهران، عدّهی کثیری از مؤمنین برای دفاع از حریم امام کفن پوش عدّهای آمدند و کشته شدند. اینجا یک مرتبه دنیای غرب شوکه شد، اینها دیدند نه، اسلام نمرده است. اسلام میتواند ایجاد انقلاب کند، میتواند مردم را به قربانگاه بکشاند و کشید. در قم، در تهران، مدرسهی فیضیه، در مسیر ورامین عدّهی زیادی کشته شدند. این اوّلین جوانهای بود که انقلاب زد و حیات اسلام را به جهان نشان داد.
مجاهدین خلق، نتیجهی تفکّر تزریق شده توسّط غرب
وقتی مسئلهی واقعیّت دین و نامیرا بودن فطرت توحیدی برای دنیای غرب مشخّص شد آمدند گروههایی را بدل درست کردند. برای این ایثاری که ما زیر پرچم ولایت داریم، آنها آمدند چند گروه انقلابی درست کردند و همین کارهایی که امروز در اوج آن داعش و اینها درست کردند، آنها در مراحل پایینتر برای عدّهی معدودی همین تفکّرات را تزریق کرده بودند. لذا چریکهایی فدایی خلق بودند، مجاهدین خلق بودند، گروههای دیگری با اسمهای دیگر بودند و به اینها تزریق انقلابیگری، مبارزه داده شد. نه به عنوان مبارزه بود، به عنوان بدلی برای جهاد ما بود، برای ولایت مداری ما بود و این خیانت بزرگ و این نفوذ و این تقلّب را آنها از آن روز شروع کردند که امروز دنیا بعد از جنگ تحمیلی متوّجه قدرت عظیم تفکّر جهادی شد که در بخشهای زیادی از دنیای اسلام از طریق وهابیّت همین روشهای دفاعی ما را آنها آنجا تزریق کردند که شما امروز میبینید این جوانی که اینجا دارد صحبت میکند و با حرارت هم صحبت میکند، اینها همان بچّههای سیزده سالهی ما هستند که در مصاحبهی با غربیها با یک زن آنطور متانت نشان میدهد. در اسارت آنطور ایستادند و به آنها بنزین ریختند و با گفتن اذان در سنگرهای عشق خود به پیشگاه پروردگار متعال سوختند. اینها دیدند که این خطری برای دنیای استکبار است. باید نمونهی خود را درست کرد و بدل درست کرد و به خورد مسلمانها داد که میبینید این کار است. این همان مجاهدین خلق است.
اینها آدمهای خیلی صابری بودند، آدمهای پرتحملّی بودند، اینها انواع شکنجهها را در زندانهای مخوف شاه تحمّل کردند، کشته شدند، کشتهها دادند، چریکهای فدایی خلق هم همینطور. آن رضا گل سرخی که مشهور بود، در اوایل انقلاب اوایل انقلاب که اینها میآمدند در دانشگاه شعار میدادند اینها به هر حال رگههای انحرافی جهادی ما است، اسلامی ما است و یک چیزی است که میگیرد، با روحیهی احساسی جوان سازگار است. با این همه مظالمی که دنیای استکبار همه جا تحمیل کرده است و همه پر عقده هستند، اگر کسی جوانها را جمع کند با این عقدهها کلنجار برود و به آنها برنامه دهد این انفجارها، این تخریبها و این ویرانهگریهایی که است میشود.
جهاد فرهنگی و شناخت آسیبهای فکری
بنابراین ما در قدم اوّل باید در مسیر حقّ خود این حقیقت را که ما روی تفکّر صحیح، روی تخلّق صحیح، روی احساس درست و صالح، روی گرایشهای صالح باید خود را درست بسیازیم. این قدم اوّل است. این جهاد برترین جهادها است. این جهاد جهاد اکبر است و بالاتر از جهاد کبیر است. جهاد فرهنگی، جهاد فکری، جهاد بینشی، جهاد بصیرتی، جهاد شناختن آسیبهای فکری و پاسخ گویی به شبهات اینها را مقابله کردن، این صحنهای است که برای ما از اولویت برخوردار است. هم خود ما مصونیّت پیدا میکنیم، در برابر اینها یک وقت تحت تأثیر قرار نگیریم و هم در عمل جا نمانیم. ما مانند اینها که جلوتر از اینها شروع کردیم، اینها دنبال ما آمدند و به انحراف جزو خوارج زمان ما شدند تحت تأثیر اینها قرار نگیریم، ما پرچم را روی قلّه بزنیم. کما اینکه امام بر این موج سوار شد و امام با امامت قلّه را فتح کرد و دنیا را متوجّه مکتب شیعه کرد که به حمدلله همچنان دارد پیش میرود و سنگرها را فتح میکند.
دشمن شناسی
نکتهی دوم «صابِرُوا» است. «صابِرُوا» مقابله است، مفاعله است. دشمن شناسی است، آسیب شناسی است، اسلحه شناسی است، تاکتیک شناسی است. باید دید که اینها با چه روشی میتوانند جوانهای اروپا را جمع کنند و بیاورند، شرق و غرب را یک جا جمع کنند. اینها از ما گرفتند، ولی برنامه ریزی کردند. ما آن برنامه ریزی را برای جمع کردن جوانهای خود نداریم و الحمدلله شما میبینید، دو شب گذشته یکی از معاونتهای صدا و سیما آمده بود. میگفت در سمنان ما یک فراخوانی کردیم عدد بالایی را برای رفتن به سوریه که اصلاً ما ماندیم این چه گرایشی برای رفتن به میدان شهادت است! اینها برای ما افتخار است، سربلندی است، ولی باید برای این مسائل برنامه ریزی کرد و چهارچوبهای منظّمی را در نظر گرفت و منطبق با نیازها، تهاجمی پیش رفت «صابِرُوا».
آمادگی همیشگی دشمن برای گمراه کردن مردم
دشمن از روز اوّل خلقت تا به امروز در راه گمراه کردن خلق خسته نشده است. این ابلیس لعین از آن روزی که از بهشت رانده شده است از خدا خواست «فأَنْظِرْنی إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[۵]، خدا به او فرمود: «فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرین * إِلى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم»[۶] جواب او را «یَوْمِ یُبْعَثُونَ» نداد، ولی برای یک وقتی خدا به او فرصت داد. این شب و روز برای نابودی ما دارد کار میکند. هیچ وقت خسته شده است؟ از کسی مطالبهی مرخّصی کرده است؟ نگفته است چرا همیشه من؟ این شیاطینی که با او هم دست هستند اینها جبهه را تعطیل نخواهند کرد. «لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ»[۷] قرآن میگوید همیشه اینها در جنگ با شما خواهند بود. «وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم».[۸]
حفظ روحیهی جهادی
بنابراین خاطر ما جمع باشد، این بیعُرضههایی که ادعای دین رحمانی میکنند، همیشه دنبال رفاه و راحت طلبی هستند و با دشمن سازش میکنند، اینها به دین ما، به دیانت ما، به استقلال ما، به عزّت ما دارند خیانت میکنند. قرآن گفته این جبهه تعطیلی بردار نیست. همیشه شما در حال جنگ هستید. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ»[۹] قوی شوید، قدرتمند شوید و روحیهی جهادی خود را حفظ کنید. «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَه»[۱۰] آنچه را که امام با انقلاب، با شهادت جوانها، فتوحات به وجود آورد، نه علّامهی بزرگوار مانند آقای طباطبایی یک عارف بود، یک حکیم بود، یک فیلسوف بود، یک نویسنده بود، مجهّز به قلم بود، مجهّز به علم و نورانیّت بود، شاگردی مانند علّامهی مطهرّی داشت. مطهّری در برابر کمونیستها ذوالفقار بود، ولی بُرد او چقدر بود؟ این جهاد عملی بود، این شهادت بود آمد، اینطور مملکت را انقلابی کرد، مرزها را گشود، حزب الله در آنجا متولّد شد که امروز دنیا به این عظمت خیره است که هم حق هستند و هم مسیر آنها عقلانی است و هم اینکه به صابرون پایبند هستند و عمل میکنند.
وظیفهی یک مجتهد آگاه در جامعهی امروز
تک تک ما امروز باید در استحکام مبانی خودمان مجتهد باشیم. در مبانی توحیدی، در مبانی قرآنی، در مبانی ولایی، در مبانی جهادی، هم در بُعد تفکّر کلامی و جهانبینی و هم در بعد اخلاقیات و هم در بعد مسائل جبههای همه باید مجتهد و صاحبنظر باشیم و بتوانیم تحلیل کنیم، نظر بدهیم و در جبهه حاضر باشیم و هم تیرهایی که از هر طرف به صورت شبهههای سهمگین به سوی ما پرتاب میشود باید شناسایی کنیم ولی همهی اینها باشد ما نمیتوانیم بیش از آقای طباطبایی کار کنیم. اگر علّامه طباطبایی بود، همین بزرگان را که علّامه، حضرت آیت الله مصباح، حضرت علّامه جوادی آملی، حضرت آیت الله حسنزاده، این اختران آسمان معرفت و حکمت را ایشان تربیت کرد. ولی اگر انقلاب نبود، اگر شهادت نبود، اگر جبهه نبود چقدر برد داشتند؟ آقای جوادی امروز میتوانست اینطور در دنیا تأثیر بگذارد؟ علّامه مصباح میتوانست چنین مؤسسهای را تأسیس کند که در دانشگاهها با این طرح ولایت بعد از ۴۰ سال روزنهی نجاتی برای جامعه باشد؟ همهی اینها روح جهادی است، روح از خود گذشتگی است. امام اسلام تئوری را به اسلام عملی تبدیل کرد، او جهاد کتابخانهای را به جهاد جبههای تبدیل کرد. تفاوت رأس کجا تا به کجا است! صرف مباحثات عقلی و فکری و کلاسیک برد ندارد. دو صد گفته چون نیم کردار نیست. یک آقای مرادی به آنجا میرود و مجروح میشود، وقتی میآید شیخی مثل من که ریش سفید کرده است خجالت میکشد. این کار عملی است. اگر ایشان اینجا چند ساعت صحبت کند بنده کمتر از ایشان صحبت نمیکنم، بلد هستم صحبت کنم ولی او جبهه رفته و من نرفتهام «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ أَجْراً عَظیماً»[۱۱] آن همه مقدّمات برای این جهشهای عملی است. دنیا تشنهی عمل است، دنیا دنبال الگو است، دنبال چیزی میگردد که ببیند، یقین کند و این را بپذیرد و به عنوان الگو برای خود مسیر و فلش و تابلو قرار بدهد. بنابراین آن عرایضی که آن روز، بعضی از اشکالاتی که در دانشگاه از بعضی از اساتید منحرف عرض کردم، در مورد خوابگاهها مسائلی را نقل کردم، خطر آنها کمتر از داعش نیست. از صدر اسلام غاصبینی که امیر المؤمنین (علیه السّلام) را خانهنشین کردند با عمل احمقانهی همین احمقهای جوان و فریبخورده همهی اینها نابود شدند. با فطرتها مناسب نیست، آنها کودک را ذبح میکنند، آنها شکم پاره میکنند، آنها قلب در میآورند. بشر دارای بعد احساسی و اینها بعد و دوام ندارد، حرکت آنها حرکت جنگلی است، حرکت درندگی است.
نسل جوان در معرض خطر
خطر و سم شبهاتی که آنها در جان جوانهای ما میریزند خیلی بزرگتر از کشتههایی است که با این احمقها از ما میگیرند. اینها اصلاً دوام ندارند. خواهید دید کسانی که آنها را به صورت عروسک کردهاند به زودی میگویند تاریخ مصرف آنها گذشته و همهی آنها را منها میکنند و گروهی جدید با یک نام و آرم و روش جدید به جان ما میاندازند امّا وقتی ما نسل جوان را از نظر فکری از دست دادیم، از نظر اخلاقی از دست دادیم دیگر نمیتوانیم کاری انجام دهیم. وقتی جامعه به لجن شهوات و فساد جنسی و رقابت در امور مالی و رفاهی کشیده شد دیگر روحیهی حضور در جبهه را نخواهند داشت؛ این جزء خطرهای بزرگ ما است.
لزوم شناخت دشمن و روشهای نفوذ او
«صابِرُوا»[۱۲] باید تیرهایی که از هر طرف به سوی شما پرتاب میشود هم از نظر نوع و هم مسیر آنها را شناسایی کنید «رُدُّوا الْحَجَر مِنْ حَیْثُ جَاءَ»[۱۳] ببینید سنگ از کجا به شما خورده از همانجا بزنید. باید تاکتیکها و روشها را شناخت، سیستمها را باید شناخت. حاکم بر افکار مادّی دنیایی را باید شناسایی کرد و مجهّز به جنگ آنها رفت «صابِرُوا». یک بعد آن هم همین جهاد صغیر است که در جهاد صغیر کسانی که به جنگ میروند ایثار کردهاند، جهاد کبیر را با جهاد صغیر همراه کردهاند و بحمد الله در این جهت هم «صابِرُوا». مبادا آنها با اینکه علی ندارند، با اینکه عاشورا ندارند ، با اینکه علی اصغر ندارند، فداکاری کنند و حرف بزنند ولی شما که اینها را دارید عقب بمانید. «صابِرُوا»، شما هم بروید، مصابره و مقابله کنید.
نکتهی سوم که در این آیهی کریمه وجود دارد «رابِطُوا»[۱۴] است. «رابِطُوا» پیامهای زیادی دارد که من سه پیام را بیان میکنم. یک معنی «رابِطُوا» این است که با هم باشیم. مؤثرترین سلاح دنیا ایجاد تفرقه است. شما هر کسی را در حوزه و در اساتید و غیر اساتید دیدید با آقا همراه نیست. سریع جبههگیری نکنید، چرا ناامید میشوید؟ بروید و دلربایی کنید، بروید منطق داشته باشید، بروید و از بزرگان سؤال کنید و مسئله داشته باشید و آنها را مسئلهدار کنید. موجودیت آنها به این است که وجهه داشته باشند، پاسخگو باشند، وقتی ببینند طلبههای جوان بیدار هستند، روشن هستند، سؤال دارند و میروند و از آنها سؤال میپرسند آنها حسابشده دارند افکار سکولاری را جمع میکنند و میخواهند وارد حوزهها کنند. پس نقش ما چیست؟ همینطور بدون هیچ عکس العملی نشستهایم. «رابِطُوا» شبکه داشته باشید، ببینید شیاطینی که در حوزه کار میکنند چه کسانی هستند و چگونه کار میکنند؟ باید برای اینها حسابی باز کرد، باید گروهی روی این مسائل مطالعه کنند و الّا اگر کاری انجام ندهیم ما را از بین میبرند. یک به یک ما را از هم جدا میکنند و همهی ما را نابود میکنند. «رابِطُوا» با هم منسجم و متّحد باشید.
مرزبانی از عقاید شیعه
پیام دوم «رابِطُوا»: «عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ»[۱۵] مرزها را حفظ کنید، مرزبانی کنید، مرابط باشید، همینطور که هشت سال و نیم جوانهای شما در مرزها خون دادند، سینه سپر کردند، خانوادههای خود را گذاشتند و رفتند، شما هم به مرزها بروید، مرز اعتقادات و اخلاقیات و شرف و عزّت و غیرت را حفظ کنید، شما باید از اینها پاسداری کنید، «رابِطُوا» شما مرابط هستید، شما باید در مرز باشید و تیرها را دفع کنید و نگذارید دشمن به داخل کشور شما بیاید. این به عهدهی شما است که با امواج سهمگین این شبکههای اجتماعی مقابله کنید. اینها مرز خانهها را به هم ریختند، شما چه کردید؟ چه فکری برای اینها انجام دادید؟ اتاق فکر و اندیشکده و مشاورههای کارساز و شما کجا است؟ «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ»[۱۶] چه میشود؟ چه میکنید؟
امام زمان خود را بشناسید
«رابِطُوا» مرابط باشید و اساس همهی اینها و «رابِطُوا» یعنی «إعرِفوا إمَامَکُم». «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً»[۱۷] مرابطهی واقعی در هر جنگی، در هر پاسداری از مرزها فرمانده لازم دارید، لازم دارید امام خود را بشناسید و بدانید زیر پرچم چه کسی هستید؟ ادامهدهندهی راه ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) چه کسانی هستند؟ مرجعی که هیچ اهتمامی نسبت به امور مسلمانان ندارد، نمیداند برای دختر در دانشگاهها چه اتّفاقی رخ میدهد، چه خبری دارد؟ در سیستان و بلوچستانها با چه روشهایی شیعیان را زیر فشار قرار دادهاند و چه امکاناتی به طرفداران داعش میدهند. نه از اینها بیخبر هستند و نه غیرتی نشان میدهند. آیا اینها امام شما هستند؟ اصلاً نمیدانند دشمن چگونه در حال نابود کردن مردم است. آیا اینها امام شما هستند؟
«رابِطُوا» یعنی باید امام را شناخت، باید امامت را شناخت. امامت چه محتوایی دارد، چه هویتی دارد، چه کسانی میتوانند امام باشند؟ پرچم امام زمان در زمان غیبت در دست چه کسی است؟ آیا هر مدّعی میتواند اینطور باشد؟ از بس ما در این مواضع کوتاهی کردیم بعضی از مقدّسین جا باز میکنند که به تعبیر امام متحجّر هستند، اینها دو لبهی یک قیچی هستند، سکولارها اسلام و شیعه را از بین میبرند. باید نسبت به آنها آشنایی داشته باشیم. خیلی از اینها به صورت غیر عمد است، آدمهای خوبی هستند ولی خدای متعال آنها را در جایگاه امامت قبول ندارد. امام پیشگام در تمام مشکلات شیعه است، او سینه سپر کرده و دارد دفاع میکند. کسی که فقط در گوشهای نشسته و تنها سهم امام میگیرد و دست او را میبوسند و هیچ کاری انجام نمیدهد و گاهی هم نیشی و ضربهای بر بدنهی اسلام وارد میکند، چنین شخصی نمیتواند برای شما امام باشد.
«رابِطُوا» امام خود را بشناسید، امتیاز شما به امامت شما است «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً»[۱۸] کشته شدن منهای امامت کشته شدن خوارج است، کشته شدن فداییان خلق و خلقیها بیعقل است، اینها که ارزشی ندارند. شما باید مرابط باشید، مرتبط با امام باشید، ارتباطات شما با رشتهای که دانههای شما را به هم پیوند میدهد باید مرتبط باشید و آن امامت است.
رعایت تقوا تا رسیدن به هدف
نکتهی آخر این است که شما هر جا باشید باید با تقوا باشید. شما نمیتوانید کودککشی کنید برای اینکه به مقصد برسید، نمیتوانید آب مردم را مسموم کنید، نمیتوانید درختها را بسوزانید، شما متعبّد هستید، شما در حین جنگ باید به نماز توجّه داشته باشید، مثل امیر المؤمنین، علیّ بن ابیطالب (علیه الصّلاه و السّلام).
اجمالاً و ابتدائاً ما مأمور هستیم که خود را مجهّز کنیم که از خود دفاع کنیم و هویت شخصی خود را حفظ کنیم «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ».[۱۹]
لزوم توجّه به محیط اطراف
دوم خانوادهی ما. «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ».[۲۰] سوم «أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبینَ»،[۲۱] یا در سورهی مدّثر که فرمود: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ»،[۲۲] اطراف خود را، بستگان خود را. برای آنها برنامهریزی کنید، در آنها نفوذ کنید، برای آنها مرغوب شوید، محبوب شوید، سراغ آنها بروید، آنها را شکار کنید، تکلیف است، وظیفه است. نهایتاً برای عموم مسلمانها، «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»،[۲۳] به طور خصوصی «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ».[۲۴] خود شما، خانوادهی شما، دوستان شما، اطراف مدرسهی شما، محیطی که در آنجا تحصیل میکنید، دانشگاههای اطراف، مدرسههای اطراف، همهی اینها کانونی برای دشمن به همراه دارند. نمیگویم اینها کانون دشمن است، ولی دشمن در تمام اینها سنگر دارد. در دانشگاهها، در خوابگاهها، در خانهها با این شبکههای مجازی، در این منظرههایی که گاهی در این خانهها میبینید، دشمن به همسایگی شما آمده، در خانهی شما سنگر گرفته است.
مبارزه برای یاری امام زمان (علیه السّلام)
شما باید فکر کنید امام زمان (علیه السّلام) زیر این آسمان غیر از شما هیچ سربازی ندارد، یک تنه باید برای امام زمان (علیه السّلام) بجنگید، چه میکنید؟ باید با همهی وجود…
امروز روز استراحت نیست، امروز روز رفاه طلبی نیست، دولت رفاه طلب نمیتواند دولت انقلابی باشد، نمیتواند دولت جبههای باشد، نمیتواند ناموس دین را حفظ کند، ناموس انقلاب را حفظ کند. این به عهدهی شما طلبههای جوان است. لذا قضیّه را قربه الی الله جدّی بگیرید، برای این مراحلی که عرض کردم همکاری جدّی داشته باشید، فکر شما جوان است. آقای سالک با عطش و احساسی لبّیکگو بودند، سؤال کردند، مطالبه کردند، به دنبال آن آقای رنجبریان عرایض ما را جدّی گرفت. به این منتهی شد که شما باید یک جمعی داشته باشید و روی این مسائل کار کنید. آقای مرادی را هم با خود همراه کنید، الحمدلله او جزء افسرهای جان به کف است، هیچ چیزی نمیخواهد. چند مرتبه هم پیش ما آمده، همیشه مطالبه میکند، ولی پول مطالبه نمیکند. حمایتهای معنوی میخواهند، حمایتهای نیرویی میخواهند، حمایتهای کاری میخواهند. برای رضای خدا از تشریفات و تعارف بیرون بیایید، احساس کنید امام زمان شما تنها مانده، از همه جای عالم تیر به طرف حضرت میزنند و شما باید سینههای خود را سپر کنید این تیرها به قلب امام زمان شما نخورد.
انقلابی شده، امامت احیاء شده، پرونده ولایت غدیر به اهتزاز درآمده، جبههی ما دارد جهانی میشود، همه جای عالم امام حسین (علیه السّلام) سنگر زده، هر جا بروید حسینی دارید. جامعه المصطفی و به طرق دیگری، نیجریه، اینها نشان میدهد به امام زمان (علیه السّلام) لبّیک میگویند، آقا بیا، شما جا نمانید، شما کاری انجام دهید. لذا در این فضا اگر سکوت کردیم مصداق وقتی که امر به معروف و نهی از منکر ترک شود خدا کسانی را که به ما رحم نمیکنند به ما مسلّط میکند. روایت دارد آن وقت دعا مستجاب نمیشود، هر چه بنالید مستجاب نمیشود. این کلید همهی خیرات است، إنشاءالله یک کار معقول حساب شدهی پر اثر مبارک توأم با اخلاص.
اعتماد به وعدههای خداوند
به وعدههای خدا اعتماد کنیم. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُم»،[۲۵] «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»،[۲۶] با خدا معامله کنید. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ».[۲۷] بحمدالله همهی شما برای ما امید هستید، از ما گذشته ولی این چند روزی که هستیم به شما خدمت میکنیم، هر کاری از ما ساخته باشد به ما بگویید و اگر اجرا نکردیم مطالبه کنید، مؤاخذه کنید. ما با شما دوست هستیم. امیدوار هستم این پنج شش ماه در محلّهی خود، در همه جا، در مدرسههای اطراف کارهایی انجام دهید، إنشاءالله ببینید امام زمان (علیه السّلام) از ما راضی شده است، کار خود را انجام دادهاید. بنشینیم سیل برده است.
امکانات شما، ابزار شما، پایگاههای فکری شما، تجربی شما، نسبت به مدرسههای دیگر در قم و در تهران چند قدم جلوتر است. خدای متعال هر چه به انسان نعمت بدهد مسئولیّت بیشتری به عهدهی او گذاشته است. الحمدلله همه چیز دارید، مشکلی ندارید، باید به پا خیزید، کمر ببندید، آماده شوید، یا صاحب الزّمان ادرکنی بگویید و به جنگ بروید، یک جنگ تمام عیار است. خود را مجاهد بدانید، إنشاءالله مبارزه کنید، خدای متعال وعدهی خود را نصیب شما خواهد کرد.
ذکر مصیبت
تا یک نفر بود نگذاشتند امام حسین (علیه السّلام) به جبهه برود، ولی وقتی همهی یاران قربانی شدند تنها شد. مقاتل نوشتهاند سیّد الشّهداء (علیه السّلام) مقابل لشگر آمد، نگاهی به طرف راست کرد دید هیچ کس را ندارد، نگاهی به طرف چپ کرد دید هیچ کس را ندارد. صدا زد: «یَا أَبطَالَ الصَّفَا یَا فُرسَانَ الهِیجَا مَا لِی أُنَادِیکُم فَلَا تُجیبونی قُوموا عَن نومَتِکُم». خیلی زبان حال عجیبی است، امام حسین (علیه السّلام) میگوید: از جان گذشته را به کمک احتیاجی نیست، شما رفتهاید من هم دارم دنبال شما میآیم، به شما ملحق میشوم، امّا «قوموا عَن نومَتِکُم وَ أَدفَعوا عَن حَرَمِ الرَّسول»، از ناموس پیغمبر دفاع کنید.
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی آل عمران، آیه ۲۰۰٫
[۳]– سورهی یوسف، آیه ۱۰۱٫
[۴]– أسرار الحکم، ج ۱، ص ۱۰۸٫
[۵]– سورهی حجر، آیه ۳۶٫
[۶]– همان، آیات ۳۷ و ۳۸٫
[۷]– سورهی بقره، آیه ۲۱۷٫
[۸]– همان، آیه ۱۲۰٫
[۹]– سورهی انفال، آیه ۶۰٫
[۱۰]– سورهی بقره، آیه ۱۹۳؛ سورهی انفال، آیه ۳۹٫
[۱۱]– سورهی نساء، آیه ۹۵٫
[۱۲]– سورهی آل عمران، آیه ۲۰۰٫
[۱۳]– نهج البلاغه، ص ۵۳۰٫
[۱۴]– سورهی آل عمران، آیه ۲۰۰٫
[۱۵]– بحار الأنوار، ج۲، ص ۵٫
[۱۶]– سورهی نحل، آیه ۴۳٫
[۱۷]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۸، ص ۱۸۷٫
[۱۸]– سورهی مائده، آیه ۳٫
[۱۹]– همان، آیه ۱۰۵٫
[۲۰]– سورهی تحریم، آیه ۶٫
[۲۱]– سورهی شعراء، آیه ۲۱۴٫
[۲۲]– سورهی مدثر، آیه ۴٫
[۲۳]– سورهی آل عمران، آیه ۱۱۰٫
[۲۴]– همان، آیه ۱۰۴٫
[۲۵]– سورهی محمّد، آیه ۷٫
[۲۶]– سورهی عنکبوت، آیه ۶۹٫
[۲۷]– سورهی توبه، آیه ۱۱۱٫
پاسخ دهید