مردم در مدینه معجزات امام رضا علیه السّلام را نمیدیدند، ولی حضرت رضا علیه السّلام وقتی نماز باران خواندند و باران در آن حد نازل شد و بعد آن مردک آمد مأمون الرّشید را تهدید کرد و گفت با دست خود برای خود بلا آوردی. این مردم باران نماز او را دیدند و آبروی تو رفت. اعتقاد آنها به این آقا بیشتر شد. مأمون تکان خورد، شوکّه شد. گفت راست میگوید یک طوفان تبلیغاتی علیه من درست میشود. مأمون الرّشید مأمور شد که وجود نازنین حضرت رضا علیه السّلام را در جمع ضایع کند. آمد گفت از مدینه اینجا آمدی معاذ الله ثمّ معاذ الله عوام فریبی میکنی؟! باران قانون دارد، مقدّماتی دارد. چه ربطی به دعای کسی دارد؟ باران گاهی میآید و گاهی نمیآید. شما آن را به خود نسبت دادی! حالا همهی جمعی که با امام رضا نماز خواندند دارند این حرفها را میشنوند. وجود نازنین امام رضا علیه السّلام دیدند او دارد تخریب هدایت میکند. دارد پایگاه هدایت را خراب میکند.
برادران عزیز قبل از انقلاب یک گروهی پیدا شدند میگفتند اسلام را قبول داریم ولی روحانیّت را قبول نداریم؛ اسلام منهای روحانیّت. امّا امروز نقشه عوض شده است و خیلی خطرناک شده است. میگویند روحانیّت منهای اسلام را میخواهیم. میگویند آخوند میخواهیم ولی آخوند بیدین میخواهیم. آخوند میخواهیم ولی آخوند نوکر آمریکا میخواهیم، آخوند میخواهیم ولی آخوندی میخواهیم که به حجاب حسّاسیّت نداشته باشد، بلکه به بیحجابی تشویق کند. آخوند میخواهیم ولی آخوندی میخواهیم که به حلال و حرام حسّاسیّت نداشته باشد. آخوندی میخواهیم که بگوید من ضامن بهشت و جهنّم مردم نیستم. آخوندی میخواهیم که دین را کنار بگذارد و بگوید من کاری به دین شما ندارم؛ روحانیّت منهای اسلام. خیلی خطرناک است که آخوند، آخوند باشد ولی دم از دین مردم نزند، دغدغهی دین مردم را نداشته باشد.
پاسخ دهید