چرا ما لعن می کنیم؟
نخست باید دانست؛ اصل «لعن» در قرآن وجود دارد: آن جا که می خوانیم:
«إِنَّ الَّذِینَ یُؤذُونَ الله وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله فِی الدُّنیا وَ الاخِرَهِ وَ أَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهِین»؛[۱] «بی گمان کسانی که خدا و پیامبر او را آزار می رسانند خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برایشان عذابی خفت آور آماده ساخته است».
مهم آن است که معنای «لعن» را بدانیم و کسانی که سزاوار «لعن» هستند را مشخص کنیم و چگونگی و کیفیت «لعن» را نیز آشنا باشیم. تا علاوه بر این که به طور منطقی این کار را انجام می دهیم؛ احساسات و عواطف دیگران را تحریک یا جریحه دار نکنیم.
واقعیت این است که بسیاری از اهلسنت، علاقه مند به اهل بیت(علیهم السلام) هستند و امامان را به عنوان فرزندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) احترام می گذارند و حتی موارد بسیاری دیده شده که از ترکمنصحرا و کردستان به زیارت امام رضا(علیه السلام) و حضرت معصومه(سلام الله علیها) آمده اند و علاوه بر نماز و زیارت حتی حاجت خود را گرفته اند. اینها اگر به بعضی افراد احترام می گذارند از جهت این است که آنها را صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می دانند و به عنوان صحابه پیامبر به آنها احترام می گذارند. اما اگر همین ها ببینند که برخی مانند یزید فرزندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را کشته اند ناراحت می شوند و بیزاری می جویند.
اینک جهت تحلیل و بررسی این موضوع به طور مختصر مطالبی را مطرح می کنیم؛
معنای لعن:
«لعن» در لغت به معنای راندن و دور کردن است[۲] و در اصطلاح به معنای دور کردن از رحمت الهی، سلب توفیق و گرفتار شدن به عذاب الهی است.[۳]
لعنت شدگان در قرآن:
– کتمان کنندگان حق[۴]
– کشندگان و قاتلان مؤمنان[۵]
– پیمان شکنان و مفسدان[۶]
– آزاردهندگان خداوند و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)[۷]
آزار دهندگان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم):
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) از سوی بسیاری از مشرکان، منافقان و حتی تازه مسلمانان بدخواه اذیت و آزار دید و این آزارها نسبت به آن حضرت و خاندان و فرزندانش حتی پس از رحلت ایشان ادامه یافت که به چند نمونه آن اشاره می شود:
۱ – قالَ رسولُ الله(صلی الله علیه و آله و سلم) : «فاطِمَهُ بِضعَهٌ مِنّی یُؤذینی مَا آذاهَا»؛[۸] «فاطمه پاره تن من است، مرا آزار داده آنچه او را بیازارد»
۲ – قالَ رسولُ الله(صلی الله علیه و آله و سلم) : «مَن آذَی عَلِیّاً فَقَد آذَانِی»؛[۹] «هر کس علی را بیازارد، همانا مرا آزرده است»
و شدیدترین آزارها و جنایات در صحنه کربلا و در روز عاشورا به وقوع پیوست. به طوری که حقانیت و مظلومیت امام حسین(علیه السلام) و خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در طول تاریخ به یادگار ماند و روسیاهی و پلیدی یزیدیان و لشکریان ابن زیاد در طول تاریخ بیش از پیش رسوا گشت.
چگونگی لعن:
باید بدانیم «لعن» غیر از «سب» و دشنام است. چنان که در قرآن مجید می خوانیم:
«وَلاَ تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّوا اللّهَ عَدوًا بِغَیرِ عِلمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُم ثُمَّ إِلَی رَبِّهِم مَّرجِعُهُم فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُوا یَعمَلُونَ»؛[۱۰] «و آنهایی را که جز خدا می خوانند دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی [و] به نادانی خدا را دشنام خواهند داد این گونه برای هر امتی کردارشان را آراستیم آنگاه بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود و ایشان را از آنچه انجام می دادند آگاه خواهد ساخت».
همچنین امام علی(علیه السلام) هنگامی که در جنگ صفین، لشکریانش در مقابل دشنام های لشکریان معاویه، زبان به دشنام آنان گشودند آنان را از دشنام دادن منع کردند و گفتند که: «إنی أکره لکم أن تکونوا سبّابین…»؛[۱۱] «من خوش ندارم شما دشنام دهنده باشید…»
ازاینرو لازم است از هرگونه دشنام، کلمات ناسزا و رفتارهای افراطی و توهین آمیز خودداری شود.
در ادعیه و زیارات و روایات معتبر شیعی، برخی از چهره های سیاسی مشهور، هیچ گاه به نام نفرین و لعنت نشده اند و حتی در نهج البلاغه امام علی(علیه السلام) از آنان به نام، اعتراض و شِکوه نمی کند – اگر چه معلوم است که اعتراض حضرت از چه کسانی است – بلکه بیشتر تلاش شده است تا معیار دوستی و دشمنی ارائه گردد.
رعایت این نکته، در حساسیت زدایی و حفظ اتحاد میان مسلمانان تأثیرگذار است اگر چه باید معیارها و مفاهیم را بدون کاستی و انحراف ارائه کرد تا نسل های آینده بر عمق مظلومیت شیعه و هر آنچه بر امامان معصوم(علیهم السلام) رفته است آگاهی داشته باشند.
لعنت در زبان قرآن، دوری از رحمت حضرت حق است که صفت فعل خداوند است که خواه در دنیا و خواه در آخرت، همان عذاب و عقوبت است… و لعنت سایر لعنت کنندگان درخواست دوری از رحمت خداست که اثر روانی در جامعه انسانی نیز دارد و موجب دوری و طرد شخص ملعون می شود و شخص ملعون را از حیث اجتماعی، رسوا می سازد. پس لعنت تنها نفرین و ابراز تشفی و تنفر بدان نیست بلکه اعتراض به هر آنچه ستمگری و کتمان حقیقت و… است.
از روایات متعدد به دست می آید که جریان لعن فرستادن و لعنت کردن، ریشه ای سیاسی – اجتماعی دارد.
در جوامع امروزی نیز شعار مرگ بر… که در مبارزات سیاسی – اجتماعی علیه کسانی داده می شود نیز موجب نفرت و تأثیر روانی خاص در جامعه است. اگر این اعلام نفرت توسط گروه حق و جویای حقیقت انجام شود موجب روشن گری، بیداری و توجه دادن به ابعاد سیاسی اجتماعی دین است.
خطر بنی امیه
واقعیت این است که امام علی(علیه السلام) و خاندان رسالت، با تمام ناسپاسی ها و مظلومیت هایی که تحمل کردند؛ جهت حفظ وحدت مسلمانان، حریم ها را رعایت کردند. اما نسل ابوسفیان، آنجا که منافع و دنیاطلبی خودشان را در خطر می دیدند هیچگونه حریمی را رعایت نمی کردند به همین جهت حضرت امیرالمؤ منین علی(علیه السلام) در نهج البلاغه نسبت به خطر بنی امیه هشدار می دهد و به ستمگری هایش علیه دین و مردم، خبر می دهد: «الا و ان اخوف الفتن عندی علیکم فتنه بنی امیه فانها فتنه عمیاء مظلمه…»؛[۱۲] «آگاه باشید همانا ترسناک ترین فتنه ها در نظر من، فتنه بنی امیه بر شماست، فتنه ای کور و ظلمانی که سلطه اش همه جا را فراگرفته و بلای آن دامن گیر همه نیکوکاران است… فتنه های بنی امیه پیاپی با چهره ای زشت و ترس آور و ظلمتی مانند تاریکی عصر جاهلیت بر شما فرود می آید».
پدیدار شدن حکومتی چون بنی امیه نتیجه رفتارهای ناشایست بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است. عدم ترویج صحیح اندیشه های دینی، عدم نشر مناسب و شایسته فرهنگ قرآنی، مشغول کردن مردم به جنگ های غیرضروری و بسنده کردن به ظاهر قرآن و بازماندن از حقیقت و ژرفای آن، منع کتابت حدیث، جلوگیری از پرسش گری و ایجاد فضای خفقان و وحشت در جامعه، خشونت ورزی و مقابله تند و سخت با مخالفان، تلاش برای حفظ حکومت و قدرت به هر نحو ممکن و ادعای تلاش در راه حفظ دین برای عوام، خانه نشین کردن علی(علیه السلام) این مبلّغ راستین اسلام و یاور بی بدیل پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و رشد جهالت و خرافات و تعصبات و بالاخص دنیاگرایی موجب شد تا مردم به حکومتی مانند معاویه و یزید تن دهند و گردن به فرمان آنان نهند.
حریم شکنی معاویه کار را به جایی رساند که حتی مورد اعتراض فرزند خلیفه اول قرار گرفت ولی او برای حفظ قدرت و سلطنت خویش، حتی احترام خلفا را رعایت نکرد.
هنگامی که محمدبن ابی بکر به حکومت منصوب گردید نامه ای به معاویه نوشت که در آن به بیان فضائل امام علی در جهاد و حلم و سبقت در اسلام و… و ذکر مطاعن و خباثت های معاویه اشاره کرد و در آن معاویه را «انت اللعین ابن اللعین» خطاب نمود.
وقتی این نامه به معاویه رسید جوابیه ای نوشت که بخشی از آن چنین است:
«هان ای پسر ابی بکر، اندیشه ی خود بنمای و اندازه و قدر خویش بشناس… این پدر تو بود که مهار سلطنت مرا زمینه سازی و اساس ملک مرا تثبت کرد. اگر آنچه با علی می کنیم درست است پدرت اول این کاره بود و اگر ستم و جور است، پدرت اصل آن بوده و ما به یاری او این کار را کرده ایم، هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وفات کرد پدر تو و فاروق او عمر، اول کسی بودند که حق وی گرفتند و مخالفت او نمودند، آنگاه او را به بیعت خود دعوت کردند و چون او تعلل کرد در صدد قتل او بر آمدند. پس تو اول پدرت را عیب جویی کن یا این حرف ها را ترک کن».[۱۳]
بدون شک پایه گذار سبّ و دشنام به صحابه و خلفا، معاویه بن ابی سفیان است. و ده ها حدیث دیگر حاکی از این است که معاویه دشنام و لعن به حضرت علی(علیه السلام) را پایه گذاری کرد.
در صحیح مسلم آمده که معاویه به سعد بن أبی وقاص دستور داد تا امیرمؤمنان علی(علیه السلام) را سبّ و دشنام دهد: «أمر معاویه بن أبی سفیان سعداً فقال ما منعک أن تسبَّ أباتراب».[۱۴]
حریز بن عثمان علی(علیه السلام) را در صبحگاهان هفتاد مرتبه و در شامگاهان نیز هفتادمرتبه لعن می کرد؛ «إنَّهُ کانَ یَلعَنُ عَلیاً فی الصَّبَاحِ سَبعینَ مَرَّهٍ و فِی العِشَاءِ سَبعِینَ مَرَّهٍ».[۱۵]
رفتار معاویه و یزید با بهترین صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و عزیزترین افراد نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هیچگونه توجیهی ندارد آنها حتی به دشنام و ناسزا اکتفا نکردند بلکه به قتل و جنایت آلوده شده اند.
خداوند متعال، کسانی که تنها کتمان حق کرده اند را سزاوار لعنت دانسته است:
«إِنَّ الَّذِینَ یَکتُمُونَ مَا أَنزَلنَا مِنَ البَیِّنَاتِ وَالهُدَی مِن بَعدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الکِتَابِ أُولَئِکَ یَلعَنُهُمُ الله وَیَلعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»؛[۱۶]«کسانی که نشانه های روشن و رهنمودی را که فرو فرستاده ایم بعد از آن که آن را برای مردم در کتاب توضیح داده ایم نهفته می دارند آنان را خدا لعنت می کند و لعنت کنندگان لعنتشان می کنند».
آیا چنان افرادی که جامعه بشریت را از امام به حق محروم ساخته اند سزاوار لعن و نفرین در طول تاریخ نیستند؟!
البته باید بدعت گذاران و قاتلان را از پیروان ناآگاه جدا دانست و نسبت به دوست داران صحابه راستین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) احترام گذاشت و با سلام و سلامتی با آنها زندگی مسالمت آمیز داشت و هر چه بیشتر از فضایل اهل بیت(علیهم السلام) برای آنان گفت تا با حق و حقیقت بیش از پیش آشنا شوند.
پی نوشت ها
[۱] – احزاب، آیه ۵۷٫
[۲] – مفردات راغب، ص ۷۴۱٫
[۳] – تفسیر تسنیم، جوادی آملی، ج ۵، ص ۴۶۱٫
[۴] – بقره، آیه ۱۵۹٫
[۵] – نساء، آیه ۹۳٫
[۶] – رعد، آیه ۲۵٫
[۷] – احزاب، آیه ۵۷٫
[۸] – صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۴۱، باب فضائل فاطمه ؛ صحیح بخاری، ج ۴، ص ۲۱۰، باب مناقب قرابه الرسول ؛ مسند احمد حنبل، ج ۴، ص۵ ؛ سنن ترمذی، ج ۵، ص ۳۶۰٫
[۹] – مسند احمد حنبل، ج ۳، ص ۴۸۳ ؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۵، ص ۳۶۵ ؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص۱۲۱ ؛ الاصابه، ج ۴، ص ۵۳۴ ؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۱۱۴٫
[۱۰] – انعام، آیه ۱۰۸٫
[۱۱] – نهج البلاغه، خ ۲۰۶٫
[۱۲] – نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خ ۹۳، ص ۱۲۳٫
[۱۳] – نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۳، ص ۱۸۹٫
[۱۴] – صحیح مسلم، ج ۴ / ۱۸۷۰، باب من فضایل علی بن أبی طالب(علیه السلام)، حدیث ۲۴۰۴٫
[۱۵] – تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۲۰۷٫
[۱۶] – بقره، آیه ۱۵۹٫
پاسخ دهید