طبری امامی از امام علی (ع) روایت کرده است:
شبی که خدای متعال روح فاطمه (ع) را نزد خود برد، شنیدم که فاطمه (ع) گفت: و سلام بر تو باد سپس به من گفت: ای پسر عمو! جبرئیل به پیشواز من آمد و گفت: ای حبیب رسول خدا (ص)! و ای میوهی دل او! خدای متعال به تو سلام و بشارت میدهد که این ساعت در بالاترین جایگاهها در بهشت برین به پدرت، ملحق خواهی شد. سپس جبرئیل رفت.
پس از مدّتی دوباره شنیدم که گفت: و بر تو باد سلام! آنگاه گفت: ای پسر عمو! به خدا سوگند! این میائیل است که همان سخنان دوست خود، جبرئیل را میگوید و بار سوم نیز چنین گفت: و بر تو باد سلام! و دیدم چشمهایش، گشاده شد و گفت: ای پسر عمو! اینک پیک حق در رسید. این عزرائیل است که بالهایش را به پهنای مشرق و مغرب گشوده است و آن چنان است که پدرم، برایم توصیف کرده است.
و شنیدم که میگفت: و بر تو باد سلام! ای گیرندهی جانها! اکنون در گرفتن جانم،شتاب کن و آزارم مرسان، سپس گفت: به سوی تو، میآیم ای پروردگار من! نه به سوی آتش دوزخ سپس چشمهایش را روی هم گذاشت و دست و پایش را دراز کرد و چنان از دنیا رفت که گویا هرگز، زنده نبوده است.
روی الطّبریّ الإمامیّ:
عن علیّ فی حدیث، فَلَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَهُ الَّتِی أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُکْرِمَهَا وَ یَقْبِضَهَا إِلَیْهِ، أَقْبَلَتْ تَقُولُ:
وَ عَلَیْکُمُ السَّلَامُ. وَ هِیَ تَقُولُ لِی: یَا ابْنَ عَمِّ، قَدْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ مُسَلِّماً، وَ قَالَ لِی: السَّلَامُ یُقْرِئُکِ السَّلَامَ، یَا حَبِیبَهَ حَبِیبِ اللَّهِ، وَ ثَمَرَهَ فُؤَادِهِ، الْیَوْمَ تَلْحَقِینَ بِهِ فِی الرَّفِیعِ الْأَعْلَى وَ جَنَّهِ الْمَأْوَى، ثُمَّ انْصَرَفَ عَنِّی.
ثُمَّ سَمِعْنَاهَا ثَانِیاً تَقُولُ: وَ عَلَیْکُمُ السَّلَامُ، فَقَالَتْ: یَا ابْنَ عَمِّ، هَذَا وَ اللَّهِ مِیکَائِیلُ یَقُولُ لِی کَقَوْلِ صَاحِبِهِ. ثُمَّ أَخَذَتْ ثَالِثاً تَقُولُ: وَ عَلَیْکُمُ السَّلَامُ.
وَ رَأَیْنَاهَا قَدْ فَتَحَتْ عَیْنَیْهَا فَتْحاً شَدِیداً ثُمَّ قَالَتْ: یَا ابْنَ عَمِّ، هَذَا وَ اللَّهِ الْحَقِّ وَ هُوَ عَزْرَائِیلُ قَدْ نَشَرَ جَنَاحَهُ بِالْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، وَ قَدْ وَصَفَهُ لِی أَبِی، وَ هَذِهِ صِفَتُهُ.
فَسَمِعْنَاهَا تَقُولُ: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا قَابِضَ الْأَرْوَاحِ، عَجِّلْ بِی وَ لَا تُعَذِّبْنِی. ثُمَّ سَمِعْنَاهَا تَقُولُ: إِلَیْکَ رَبِّی لَا إِلَى النَّارِ، ثُمَّ غَمَضَتْ عَیْنَیْهَا، وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا وَ رِجْلَیْهَا، کَأَنَّهَا لَمْ تَکُنْ حَیَّهً قَطُّ وَ یُرْوَى غَیْرُ ذَلِکَ وَ هُوَ خَبَرٌ صَعْبٌ شَدِیدٌ.[۱]
[۱]ـ دلائل الامامه: ۱۳۳، کشف الغمه ۱: ۵۰۱ مع اختلاف یسیر، و مضی صدر الحدیث فی باب الاخبار عن شهادتها (ع).
پاسخ دهید