با اینکه اوضاع اقتصادى کشور ما نابسامان است، چرا به فلسطین و افغانستان کمک مى کنیم؟
وجود پاره اى از مشکلات و معضلات اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و … در سطح کشور، امرى واقعى و غیرقابل انکار است که براى برون رفت از این وضعیت و دستیابى به موقعیتى مطلوب تر، تلاش هاى مضاعفى لازم است.
در کنار این حقیقت، باید واقعیتى دیگر را نیز در نظر گرفت و آن توجه به سایر مسئولیت هاى دینى و ملى دولت و نظام اسلامى است. به عبارت دیگر حیطه و گستره وظایف و مسئولیت هاى دولت ها، فقط در درون مرزهاى آن کشور محدود نمى شود؛ بلکه آنها جهت دستیابى به اهداف خود، در سطح داخلى و بین المللى (از قبیل تأمین امنیت و منافع ملى و تحقق آرمان هاى ایدئولوژیک)، ناچارند عملکرد و اقدامات خود را به بیرون از مرزهاى بین المللى، گسترش دهند و در عرصه معادلات و رقابت هاى بین الملل شرکت فعّال داشته باشند.
امروزه به دلیل گسترش ارتباطات و تکنولوژى، جهانى شدن اقتصاد و… ـ که مرزهاى ملى کشورها را درنوردیده است ـ دیگر نمى توان عملکرد و وظایف دولت ها را تنها در محدوده مرزهاى آن کشور، تعریف کرد؛ بلکه دولتى از توانایى بیشتر در سامان دادن به مسائل داخلى و تأمین امنیت و رفاه در سطح جامعه و تعقیب آرمان هاى ایدئولوژیک خود، بهره مندتر است که به صورت فعّال، در مناسبات، معادلات و رقابت هاى بین المللى حضور داشته باشد و در چارچوب اصول سیاست خارجى خویش، نقش مؤثرى را در تأثیرگذارى بر تحولات منطقه اى و بین المللى ایفا کند و از موقعیت ها و فرصت هاى جهانى، به بهترین نحو جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجى خود، بهره جوید.
عوامل متعددى در شکل گیرى سیاست خارجى کشورها، مؤثر است که مهم ترین آنها عبارت است از[۱]:
۱ – ارزش ها و اعتقادات،
۲ – زمینه هاى تاریخى و فرهنگى،
۳ – ساختار نظام بین الملل،
۴ – مشکلات و نیازهاى داخلى.
دولت ها جهت تحقّق اهداف سیاست خارجى خود، از ابزارها و تکنیک هاى گوناگونى بهره مى جویند؛ ابزارهایى نظیر دیپلماسى، حربه هاى اقتصادى، نظامى و فرهنگى. استفاده صحیح و به موقع از این تکنیک ها، در میزان موفقیت واحدهاى سیاسى بسیار مؤثر است.[۲]
در سطح بین الملل، سیاست خارجى کشورى موفق تر و از توانایى بیشترى در پیشبرد اهداف بین المللى و تأمین منافع ملى خود، برخوردار است که از توانایى بیشترى در کاربرد تمامى این ابزارها، برخوردار باشد و در موقع نیاز جهت دسترسى به اهداف خود، از آنها بهره گیرد. به عنوان نمونه امروز، با استفاده از ابزار اقتصادى (نظیر اعطاى وام، مشارکت در سرمایه گذارى یا بازسازى کشور)، مى توان زمینه هاى مناسبى را جهت تأثیرگذارى در تحولات داخلى آن کشور، فراهم کرد و بازارى براى عرضه کالاهاى تولیدى در خارج و … به وجود آورد. در نتیجه، بخشى از اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت سیاسى خارجى خویش را تحقّق بخشید.
براساس مطالب یادشده، در خصوص کمک ایران به مسلمانان فلسطین گفتنى است:
یکم. بخشى از این کمک ها (مانند مواد غذایى، دارو، پوشاک و..) در شرایط کنونى، حیاتى بوده و از مسئولیت هاى فرا ملّى دولت اسلامى محسوب مى شود.
دوّم. با توجه به نیازهاى ضرورى و حیاتى مردم فلسطین و امکانات نسبتا خوب کشورمان، کمک ها محدود بوده و تأثیرى منفى در روند آبادانى و حل مشکلات اقتصادى و معیشتى ما بر جاى نمى گذارد. به علاوه نتایج مثبتى را در کوتاه مدت و طولانى مدت، در سطح منطقه اى و بین الملل، براى کشور ما به ارمغان مى آورد. میزان کمک ها وقتى در سطح افراد نگریسته شود، زیاد به چشم مى آید (مثلاً صد کامیون). اما همین میزان در سطح کلان بسیار اندک است؛ یعنى، ارزش مادى آن کمک ها براى آحاد ملت، رقم بزرگى است؛ ولى در سطح یک کشور یک رقم جزئى است که اگر بخواهند همان میزان کمک را در داخل بین همه مردم آن کشور تقسیم کنند، بسیار ناچیز است.
سوّم. فشارها و مشکلات جامعه هراندازه زیاد باشد، در برابر وضعیت پیش آمده براى برادران و خواهران آواره فلسطینى و … اصلاً قابل مقایسه نیست.
چهارم. مسلمین امت واحده و داراى سرنوشت مشترکى اند. استعمارگران همواره درپى جداسازى و تفرقه میان ملت هاى مسلمانند تا از این رهگذر، سلطه خود را بر جهان اسلام بیشتر استوار سازند. بنابراین اگر ما دست از یارى برادران ستمدیده مسلمان خود برداریم، در واقع به جداسازى امت اسلامى ـ که هدف دشمنان است ـ کمک کرده ایم.
پنجم. همان طور که کمک هاى فردى موجب افزایش نعمت و برکات الهى است، کمک هاى اجتماعى نیز چنین است.
ششم. امروزه در تمام جهان، سرمایه هایى براى کمک به جوامع محروم اختصاص داده مى شود و دراین حرکت انسان دوستانه، مسلمانان و جمهورى اسلامى، باید جلودار باشند.
هفتم. ارائه حمایت هاى اقتصادى، سیاسى و تبلیغاتى در حد توان به ملت هاى مسلمان دیگر ـ به خصوص فلسطین ـ نه تنها با منافع ملى ما تعارض ندارد؛ بلکه در راستاى تأمین منافع ملى ایران به حساب مى آید؛ زیرا منافع ملى یک کشور، فقط در مرزهاى جغرافیایى آن محدود نمى شود. لذا دولت ها به میزان هزینه هایى که در کشورهاى دیگر صرف مى کنند، از توان و قدرت تصمیم گیرى و تأثیرگذارى بیشترى نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقه اى برخوردار مى باشند.
علاوه بر این حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضى و امنیت ملى کشور ـ که از عناصر کلیدى و حیاتى تشکیل دهنده منافع ملى است ـ نیازمند صرف چنین هزینه ها و کمک به ملت هایى است که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند. واقعیت آن است که مردم مظلوم و مبارز فلسطین، از ما نیز دفاع مى کنند و ما کمترین وظیفه خود (تدارکات و پشتیبانى) را انجام مى دهیم. رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى فرمود: «اگر صهیونیست هاى افزون طلب، گرفتار انتفاضه نبودند، بدون تردید براى سیطره بر مصر و سوریه و لبنان و دیگر کشورهاى خاورمیانه وارد عمل مى شدند».
هسته هاى مقاومت و نهضت هاى آزادى بخش در سراسر جهان اسلام، به عنوان یکى از مهم ترین اهرم هاى قدرت براى جمهورى اسلامى است که ابر قدرت ها را ترسانده و موجب بازدارندگى آنها، از عملى کردن نیات امپریالیستى مى گردد و کمک به این مردم مبارز، به معناى استحکام بخشیدن به سنگرهاى دفاعى خود است.
آینده نگرى و تأمین منافع بلندمدت، خود بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتى است؛ زیرا آرمان ها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستى، هرگز به فلسطین محدود نیست؛ بلکه آنان آرزوى سیطره بر جهان اسلام ـ به خصوص ام القراى آن جمهورى اسلامى ایران ـ را در سر مى پروراند.
هشتم. این کمک ها یکپارچگى ما را بهتر حفظ مى کند و قدرت جمعى ما را بر دشمنان افزون مى سازد و براى مصونیت خود ما از خطرات دشمن مفید است.
نهم. ارسال این قبیل کمک ها مختص ایران نیست؛ بلکه کشورهاى بزرگ جهان، (مانند آمریکا) به رغم وجود مشکلات داخلى، باز هم در جهت اهداف و منافع نامشروع خود، کمک هاى بسیار زیادى را به اسرائیل ـ که در واقع هیچ بهره اى براى ملت آمریکا ندارد ـ ارسال مى کنند. حال آیا روا است که کشورهاى اسلامى، از انجام کمترین وظایف دینى و انسانى خود ـ در قبال مشکلات مردم فلسطین و جهان اسلام ـ دریغ ورزند؟
از طرف دیگر با توجّه به واقعیاتى چند ـ از قبیل وجود مرزبندى هاى بین المللى، حفظ و تقویت نظام جمهورى اسلامى ایران، ارائه الگویى نمونه بر اساس اصول و ارزش هاى اسلامى و … ـ توجه به نیازهاى داخلى نیز حائز اهمیت است. حال اگر زمانى بین نیازهاى داخلى و خارجى، تزاحم به وجود آمد؛ رعایت اصول اهم و مهم، ضرورى مى نماید. براى مثال اگر در کشورهاى دیگر، مسلمانانى نیازمند به ضرورى ترین نیازهاى حیاتى (از قبیل غذا، دارو، پوشاک و …) باشند؛ بدون شک نمى توان نیازمندى هاى غیرحیاتى و کم اهمیت تر داخلى را اولویت داد؛ زیرا در اینجا مسئله زندگى و حفظ جان مسلمانان در میان است.
به بیان دیگر، حاکم اسلامى با کمک گرفتن از متخصصان و کارشناسان و با درک شرایط و مقتضیات زمانى و مکانى، باید مشخص کند که اولویت با رفع نیازهاى داخلى است یا نیازهاى خارجى و یا اینکه نسبت به هر یک، چه مقدار باید اهتمام ورزید و براى آن سرمایه گذارى کرد.
از دیگر سو مردم ما ـ که با واقعیات و الزامات جهانى، روش هاى پیشبرد اهداف سیاست خارجى و تأمین امنیت و منافع ملى و … آشنا هستند و وفادارى عمیقى به تعهدات دینى دارند ـ درستى اعطاى چنین کمک ها و سرمایه گذارى ها را تصدیق مى کنند و در این زمینه همکارى و مساعدت جدى با دولت به عمل مى آورند. بنابراین در ضمن تلاش جدى براى رفع مشکلات داخلى، باید دانست این قبیل مشکلات و معضلات، نمى تواند توجیه کننده بى توجهى ایران، از وضعیت نابسامان سایر مسلمانان و اهداف سیاست خارجى خود باشد؛ بلکه همراه با انجام وظیفه برون مرزى خود، باید به حل مشکلات درون نیز پرداخت.
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
نویسنده:گروه مؤلفان
[۱] – جهت اطلاع بیشتر ر.ک: عبدالعلى، قوام، اصول سیاست خارجى و سیاست بینالملل، ص ۱۳۵٫
[۲] – همان، ص ۲۰۶٫
پاسخ دهید