استاد مطهری در این باره می‌فرماید: شرط دیگری برای امر به معروف و نهی از منکر ذکر شده به نام «قدرت» «إِنَّمَا یَجِبُ عَلَی القَوِی المُطَّلِع»؛[۱] یعنی، شخص ناتوان نباید امر به معروف و نهی از منکر کند. این یعنی نیروی خود را حفظ کن و نتیجه‌ بگیر، امّا آن‌جا که ناتوانی و نیرویت هدر می‌رود، اقدام نکن. این‌جا هم یک اشتباه بزرگ برای بعضی پیدا شده که می‌گویند: من که قدرت ندارم فلان کار را انجام دهم، اسلام هم گفته اگر قدرت نداری انجام نده؛ پس تکلیف از من ساقط است! در جواب باید گفت: خیر! اسلام می‌گوید: برو و قدرت به دست بیاور؛ این «شرط وجود» است، نه «شرط وجوب»؛ یعنی تا ناتوانی، دست به کاری نزن؛ ولی باید بروی قدرت و توانایی کسب کنی تا به نتیجه برسی.

تحصیل قدرت برای این اصل به قدری مهم است که گاهی کار حرام واجب می‌شود؛ – مثلاً پست و مقام گرفتن از خلفای جور و ظلم و خدمت در حکومت آن‌ها- امّا اگر می‌بینی این مقام تو وسیله‌ای می‌شود که بر امر به معروف و نهی از منکر قدرت پیدا کنی، حتماً این کار را انجام بده. در تاریخ اسلام داریم که اشخاص به دستور ائمّه (علیهم السّلام) به دربار خلفا وارد می‌شدند.

در پاسخ به این عقیده که اگر قدرت تصادفاً پیدا شد، امر به معروف و نهی از منکر واجب است و اگر نه، واجب نیست؛ باید ببینیم اسلام چه ارزشی به این اصل داده است؟

ارزش این اصل تا آن‌جا است که آن را ضامن بقای اسلام دانسته‌اند و به خاطر آن امام حسین (علیه السّلام) و یارانش شهید می‌شوند و اهل بیت آن حضرت، به اسارت می‌روند. در روایتی در نکوهش برخی از مردم آخر الزّمان آمده است: «لا یُوجِبونَ أمراً بِالمَعروفِ وَ نهیاً عَنِ المُنکَرِ إِلّا ِذا أمِنوا الضَّرَر».[۲]

در حدیث دیگر از امام باقر (علیه السّلام) آمده است: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ و یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ».[۳] فریضه‌ای که چنین ارزشی دارد، آیا ممکن است درباره‌ی آن بگویند: اگر یک روز اتّفاقاً و تصادفاً نیرویی داشتی انجامش بده؛ وگرنه تکلیف ساقط است. این بدان معنا است که بگویند: اگر تصادفاً دیدی می‌توانی اسلام را نگه داری، نگه دار و اگر دیدی نمی‌توانی، دیگر لازم نیست! در مورد احتمال تأثیر هم همین‌طور است؛ یعنی، نمی‌توانیم بگوییم: چون احتمال تأثیر وجود ندارد، پس تکلیف ساقط است».[۴]

نمونه‌ای از عملکرد صحیح در مسأله‌ی احتمال تأثیر را در واقعه‌ی عاشورا می‌بینیم که اهل بیت، حتّی کشته شدن امام حسین (علیه السّلام) را هم پایان کار و وظیفه‌ی خود ندانستند و حتّی در دربار یزید و ابن زیاد دنبال همان هدف حسینی بودند. شهید شدن امام (علیه السّلام) از یک نظر برای آنان آغاز کار بود، نه پایان کار.

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی ویژه محرم؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: گروه مؤلفان


 

[۱]. (امر به معروف و نهی از منکر) فقط بر انسان قدرتمند و آگاه واجب است (فروع کافی، ج ۵، ص ۵۹).

[۲]. امر به معروف و نهی از منکر را واجب نمی‌دانند، مگر وقتی که از ضرر آن در امان باشند. (فروع کافی، ج ۵، ص ۵۵).

[۳]. امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و شیوه‌ی نیکان است. به وسیله‌ی این اصل واجبات برپا می‌گردد، راه‌ها امن و سرزمین‌ آباد می‌شود و از دشمنان (حقوق ضایع شده) بازستانده می‌گردد. (فروع کافی، ج ۵، ص ۵۵).

[۴]. حماسه حسینی، ج ۱، صص ۳۱۲-۳۰۴٫