داستان شیخ انصاری و نهضتهای توفندهی کشورمان پس از وی نیز، به عین از همین قرار است: شیخ، خود ظاهراً نه در جنگی شرکت جسته، نه ارتشی آهنین به هم زده، نه حکم جهادی داده، و نه حتی تحرّکی از سنخِ تحرِکِ معمولِ سیاسیّون در حیات وی مشهود است؛ امّا آن «نه»ی بزرگ و محکمی که (در قضیّهی موقوفهی هند) به قنسول انگلیس در بغداد گفت و اصرار دو سالهی وی را برای دیدار با خویش نپذیرفت (و با این کار، در واقع، دست رد به سینهی امپراتوری لندن زد) و نیز آن «مناعتِ» شگرفی که در قبال دستگاه دیوان داشت و حتی به برادرش شیخ منصور اخطار کرد که اگر در سفر مشهد هدیهای از دست شاه یا وزیر ایران بپذیرد حق بازگشت به نجف را ندارد (یعنی نجف، جایگاه عزّت و پایگاه مناعت است)؛ آری آن «امتناع» و این «مناعت»، چشمهی جوشانی بود که در برخورد با مانع – بویژه در پیچهای تند تاریخ – تبدیل به رودی خروشان میشد و سیلابهای مهیبی چون نهضت تحریم تنباکو (به رهبری شاگرد شیخ: میرزای شیرازی) با قیام عدالتخانه و مشروطیت (به رهبری شاگردان بیواسطه و مع الواسطهی شیخ: آخوند خراسانی و حاج شیخ فضلالله نوری) را به راه میافکند و بنیادِ جور و تجاوز را بر میکَند.[۱]
منبع: کتاب تراز سیاست / مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
[۱]. سخن جالب و در خور تأمل پرفسور حامد الگار قبلاً گذشت که مینویسد: میرزا حسن شیرازی با لغو انحصار تنباکو، نخستین نشانههای طرز به ثمر رسیدن مشروطیت را به دست آورد. اگر این مطلب درست باشد شیخ مرتضی انصاری را نیز باید یکی از پیشروان عمدهی انقلاب مشروطیت به حساب آورد (نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت…، ترجمهی دکتر ابوالقاسم سرّی، ص ۲۳۱).
پاسخ دهید