مثلاً شما با آقای بهجت برخورد میکنید، با صلحای جامعهی خود برخورد میکنید، با یک عالم مقبولی برخورد میکنید. خوب نگاه میکنید و موفّقیّتهای او را میبینید، تقیّد و تقوای او را میبینید، آثار وجودی او را میبینید، میبینید او خیلی توفیقات دارد که شما ندارید، قهراً میگویید او بهتر از من است. کسی را میبینید که توفیقات او نسبت به شما کمتر است، شما به مسجد میآیید او مسجدی نیست، شما نماز اوّل وقت میآیید او یک نماز سبکی آخر وقت میخواند، شما خیلی وقار دارید او فردی است که خیلی در حرکات و سکنات خود اهل حساب نیست. وقتی میبینید ظواهر چنین کسی نسبت به شما پایینتر است، چرا ظاهر را میبینید؟ اوّلاً شاید او صفات عالیهای دارد که بروز نکرده و شما فاقد آن صفات عالیه باشید. مثلاً گذشت، او فرد دارای انضباط اخلاقی نیست، ولی خیلی سریع الرّضا است، زود راضی میشود، این سریع الرّضا بودن از صفات جمالیّهی پروردگار است، خدا سریع الرّضا است.
بندهای ۷۰ سال راه اشتباه رفته، یک شب بعد از ۷۰ سال یک یا الله میگوید، میبیند این نام خیلی شیرین بوده است. میگوید: خدایا ۷۰ سال اشتباه کردم، من را ببخش. خدا در همان یک شب ۷۰ سال گذشتهی او را میبخشد. نمیگوید چرا حالا آمدی؟ نمیگوید خیلی کارهای تو بد بوده، نمیگوید قابل گذشت نیستی. خدای متعال به او مرحبا میگوید، خوشامد میگوید، با او با خوشرویی رفتار میکند، با او دوست میشود.
پاسخ دهید