«گوهر؛ گوهر» عنوان کتابی است که به بررسی سی قصیده ی فاطمی پرداخته است. همه در وزن «مفتعلن فاعلات مفتعلن فع» و همگی مختوم به حرف «را».
این تحقیق و تدوین توسّط جواد هاشمی «تربت» انجام گرفته و به تازگی توسّط انتشارات محمل در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است.
سیّدهی عالم
فاطمه، بنت نبی، حبیبهی داور[۱]
مادر سبطین[۲] و کفو حیدر صفدر
عالمهی روزگار و فاضلهی دهر
سیّدهی عالم و شفیعهی محشر
راضیه و مرضیه، زکیّه و زهرا
طاهره و طیّبه، بتول مطهّر
قوّت قلب علیّ و امّ ائمّه
عصمت دادار و نور چشم پیمبر
آمده در شأن و جاه و منزلت او
آیهی تطهیر و قدر و سورهی کوثر
مفتخرند از کنیزیاش به دو عالم
مریم و حوّا و ساره، آسیه، هاجر
آدم و نوح و شعیب و صالح و داوود
موسی و عیسی و خضر و زادهی آزر،
روز جزا منتظر که فاطمه آید
تا برهند از حساب خالق اکبر
آه! چه گویم؟ که بعد احمد، دشمن
آینهی خاطرش نمود مکدّر
کرد طلب مرگ خود ز حیّ توانا
بس که ستم دید از آن گروه ستمگر
سوخت درِ خانهاش در آتش بیداد
خشک نگردیده آب غسل پیمبر
پهلوی او را شکست ثانی بی دین
بازویش آزرده کرد قنفذ کافر
ناله برآورد، نی به پهلو و بازو
بلکه به تنهایی و غریبی حیدر
دست به پهلو، روانه شد سوی مسجد
آه! چه گویم؟ ز حال زهرهی ازهر
یک سو شمشیر ظلم بر سر مولا
یک سو غاصب گرفته جای به منبر
گفت بدارید دست ز «ابن عم» من
ورنه کنم مو پریش و نفرین یکسر
ناگه افتاد لرزه کون و مکان را
گویی ارض و سما نداشته لنگر
گفت به سلمان، علی که فاطمه را گو
بگذر از این قوم، ای حبیبهی داور!
عصمت کبری چو دید تیغ جفا را
بر سر مولای خویش، گشت مکدّر
پس چه گذشت آن زمان به زینب کبری
دید چو در خون و خاک، خفته برادر؟
روی زمین، جسم او چو خرمن لاله
بر سر نی، رأس او چو مهر منوّر
بار الها! به فاطمه وَ حسینش
از گنه و سرکشیّ «خادم» بگذر
[۱]. دیوان خادم، ص ۷۰ ـ ۷۱؛ ۲۲ بیت.
[۲]. سبط: فرزندزاده، نواده، نوه، خواه اولاد از پسر باشد خواه از دختر، بعضی هم گفتهاند که بیشتر به فرزندان و نوادگان دختری اطلاق میشود.
پاسخ دهید