نتیجه احترام گذاشتن حر به حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

آن‌هایی که احترام به حضرت زهرا (سلام الله علیها) می‌کنند خیلی خوش عاقبت می‌شوند. حر در کربلا یک احترام گذاشت. همه‌ی شما می‌دانید آن موقعی که امام حسین (علیه السّلام) را محاصره کرد ابا عبد الله (علیه السّلام) وقتی خواست از یک طرف برود حر گفت: اجازه ندارم، نمی‌گذارم بروی. امام حسین فرمود: «ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ»[۱]، مادرت به عزای تو بنشیند. حر گفت: حسین، اگر کس دیگری غیر از تو نام مادر من را می‌برد من نام مادر او را می‌بردم امّا چه کنم که مادر تو فاطمه است. یک احترام کرد حر شد که تا قیامت ما به او سلام می‌دهیم. شما جزء شهدای کربلا ۷۰ و خرده‌ای نفر یا در بعضی از نقل‌ها بیشتر، اگر از شما بخواهند که اسم ببرید شاید شش هفت نفر را بیشتر نتوانید اسم ببرید امّا یکی از آ‌ن‌هایی که اسم می‌برید حر است. در ذاکره‌ها، در خاطره‌ها مانده، احترام به حضرت زهرا چه می‌کند.

نقل حال امیر المؤمنین بعد از شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

از مثل امروز و امشبی خانه‌ی امیر المؤمنین (علیه السّلام) خیلی سوت و کور شد.

بتاب ای مه تو بر کاشانه‌ی من              که تاریک است امشب خانه‌ی من

بتاب ای مه که من با قلب خسته            دهم خود غسل پهلوی شکسته

ببین بشکسته پهلویش              سیه گردیده بازویش

بریز آب روان رویش                        ولی آهسته آهسته

دیگر امیر المؤمنین تنها شد. فقط بعدها دارد که سر قبر زهرا می‌آمد، نیمه شب‌ها می‌آمد، شاید خیلی هم نمی‌توانست زیاد معطّل بماند. اشعاری منصوب به حضرت وجود دارد که:

«مَا لِی وَقَفْتُ عَلَى الْقُبُورِ مُسَلِّماً                       قَبْرَ الْحَبِیبِ فَلَمْ یَرُدَّ جَوَابِی»[۲]

چرا سلام می‌دهم دیگر جواب نمی‌شنوم؟ گاهی مواقع می‌آمد:

«نَفْسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَهٌ                          یَا لَیْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَاتِ»[۳]

جان من با ناله‌ی من در گلو گیر کرده، حضرت نمی‌توانست ناله هم بزند، جان من با ناله‌ی من در گلو گیر کرده ای کاش هر دو خارج شود.

«لَا خَیْرَ بَعْدَکَ فِی الْحَیَاهِ وَ إِنَّمَا                       أَبْکِی مَخَافَهَ أَنْ تَطُولَ حَیَاتِی‏»

فاطمه جان دیگر بعد از تو در این زندگی خیری نیست، فقط می‌ترسم عمر من زیاد طول بکشد، می‌ترسم زیاد در این دنیا بمانم.


 

[۱]– إعلام الورى بأعلام الهدى (ط القدیمه)، ص ۲۳۲٫

[۲]– بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۲۱۷٫

[۳]– همان، ج ۲۲، ص ۵۴۷٫