«قسمت» به معانی مختلفی به کار برده می شود که اعتقاد به برخی از آنها، قابل پذیرش است. قسمت به این معنا که: «یک رویداد، معلول یک سری عوامل است که با تحقق آن عوامل، قطعاً آن رویداد به وقوع خواهد پیوست». این معنا کاملاً منطقی و صحیح است؛ مثلاً اگر کسی هر روز ورزش کند، عضلاتش قوی خواهد شد و یا اگر در عبور از خیابان دقت نکند، تصادف رخ خواهد داد. کاربرد معنایی دیگر برای قسمت، آن است که: «نقش فرد در حوادث کاملاً نادیده گرفته شده، همه چیز به مقدرات واگذار گردد». این برداشت از قسمت برداشتی نادرست و توجیه خوبی برای اهمال و ناتوانی  ها است. در مورد ازدواج نیز، مسلماً قسمت به معنای اول صحیح و به معنای دوم نادرست است؛ زیرا ازدواج رویدادی است که برخواست دو طرف و شرایطی که در نظر می  گیرند، بستگی دارد و نمی  توان نقش اختیار را در این زمینه نادیده گرفت.

لذا با توجه به این نوع روایات که صفات همسر خوب و یا بد را معرفی می کند، معلوم می گردد انسان با اختیار خود باید همسر آینده خود را انتخاب نماید و خداوند متعال به این انتخاب آگاهانه انسان علم دارد و این امر موجب جبر نمی گردد.

تمام روایاتی که ویژگی های یک همسر نیک را معرفی می کند همه دلیل بر این است که ما اختیار داریم و لازم است در انتخابمان دقت داشته باشیم. به عنوان مثال به چند روایت اشاره می کنیم:

«دقت کن خودت را کجا قرار می دهی و چه کسی را شریک مال خود قرار داده و او را بر دین و اسرار و امانت های خودت مطلع می نمایی. اگر باید ازدواج کنی پس با دوشیزه ای که به خوبی و خوش اخلاقی شناخته شده باشد ازدواج کن»[۱]

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

«با زنانی که اعتقاداتشان خوب نیست به جهت زیبایی یا ثروت آنان ازدواج نکن»[۲]

اگر تصویر صحیحی از موضوع قضا و قدر داشته باشیم، همه این ابهامات به کنار خواهد رفت. مسئله قضا و قدر همان مشیت الهی است که در نظام هستی هر چیز را با محاسبه دقیق و معین به;ن به طور قانون مند و سازوار در چارچوب نظام علت و معلول قرار داده است. شناخت صحیح مشیت خداوند و خواست انسان مبتنی برداشتن تصور صحیح از مشیت خداوند در نظام جهان و انسان است.

به عبارت دقیق تر اختیار و اراده انسان تجلی و جلوه مشیت و اراده خداست. و به عبارتی دیگر خدا اراده نموده که بشر، فعل ارادی خود را با اختیار خویش انجام دهد. پس محال است فعل ارادی بشر بدون اختیار خود او تحقّق یابد. بر این اساس، ازدواج یک شخص، هم به خواست و اراده ی خداست، هم به اختیار خود اوست یعنی خدا اراده کرده که شخص اختیار داشته باشد و با اراده خود ازدواج کند، البته از طرف دیگر اراده نموده که طرف مقابل این شخص نیز با اختیار خود جواب مثبت یا منفی دهد.

پس چه یک خواستگاری به نتیجه ی مثبت برسد و چه به نتیجه ی منفی، در هر حال از تقدیر خدا خارج نیست. چون تقدیر خدا در امور ارادی بشر، به این است که آنها خودشان راه خود را انتخاب نمایند و یقیناً نیز این تقدیر خدا تحقّق خواهد یافت.

پس موقعی که در زبان عموم گفته می شود: ازدواج با فلانی قسمت فلان شخص بود، اگر منظور از قسمت آن امری است که ما هیچ نقشی در آن نداریم، معلوم است که ازدواج به این معنی قسمت نیست، چون شکّی نیست که ازدواج عملی اختیاری است و تا طرفین نخواهد ازدواجی رخ نمی دهد.

البته ناگفته نماند که عوامل مؤثر در انتخاب ما گاهی ظاهری و مادی است مانند شرایط مالی و سطح تحصیلات و گاهی عوامل معنوی است مانند ویژگی های اخلاقی و هم چنین عوامل مؤثر بیرونی گاهی مربوط به اظهار نظر اطرافیان است و گاهی مربوط به دعا و راز و نیاز است. که گاهی دعای ما یا اطرافیان ما و یا دعای طرف مقابل و اطرافیان او در انجام ازدواج و یا عدم انجام آن مؤثر است. از این رو گاهی مجموعه عوامل ظاهری و باطنی و فردی و خانوادگی به گونه ای پیش می آید که فرد احساس می کند نقش اختیار او کم رنگ شده است و از آن به «قسمت» تعبیر می کند، در حالی که می توانست با تصمیم قاطع خود، شرایط را تغییر دهد. بنابراین می توان گفت نقش اصلی در اتفاقات با اختیار و اراده فرد است اما عوامل دیگر نیز مؤثر می باشند. چنان که ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که گاه خداوند متعال عواملی را پیش می آورد تا ما اموری خاصّ را اختیار نماییم یعنی ما را به سمت اختیار نمودن اموری خاصّ رهنمون می شود ولی اختیار را از ما سلب نمی کند. حکما و متکلّمین از این کار خدا تعبیر می کنند به لطف و عنایت الهی چرا که خداوند متعال با این کار می خواهد ما اموری را اختیار نماییم که نفع حقیقی ما را در پی دارند اگر چه به ظاهر ممکن است به نفع ما نباشند. لذا خداوند متعال می  فرماید: «… وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»؛[۳] «چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شرِّ شما در آن است در حالی که خدا می  داند، و شما نمی  دانید».

و در خصوص موضوع زناشویی فرمود:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیر»؛[۴] «ای کسانی که ایمان آورده اید ! برای شما حلال نیست که از زنان، از روی اکراه (و ایجاد ناراحتی برای آنها) ارث ببرید! و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آنها داده اید (از مهر)، تملّک کنید! مگر این که آنها عمل زشت آشکاری انجام دهند. و با آنان، به طور شایسته رفتار کنید ! و امّا اگر از آنها کراهت داشتید و خوشتان نمی آمد، پس چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانی در آن قرار می  دهد».

یعنی چه بسا شخصی چه مرد و چه زن از همسر خودش خوشش نمی آید، و خیال می کند که در ازدواج شکست خورده است غافل از این که خیر حقیقی او در همان زندگی است و در همان شرایط است که اگر بخواهد میگذارد

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:علیرضا حیدرزاده/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – طبرسی، فضل‌بن‌حسن، الآداب‌الدینیّه، فصل دهم، ترجمه ۲۹۳٫

[۲] – طبرسی، فضل‌بن‌حسن، الاداب الدنیه، فصل دهم، ص ۲۹۴٫

[۳] – بقره (۲)، آیه ۲۱۶٫

[۴] – نساء (۴)، آیه ۱۹٫