اوّلین درجهی عفّت
اوّلین درجهی عفّت این است که انسان چشم، گوش، زبان، اعضا و جوارح ظاهری خود را ترمزی داشته باشد، حفظ بکند. کار سختی است امّا اگر یک مدّت آدم کار بکند، شیرینی و لذّت آن را بچشد میبیند که شدنی است، میبیند که امکانپذیر است. خدا شاهد است آنهایی که این سختی را تحمّل کردند، شیرینی و لذّتهای عبادات را آرام آرام چشیدند و بالعکس آن کسی که اعضا و جوارح او هرز بوده است، میدانید چه اتّفاقی رخ میدهد؟ آن کسی که چشم او هرز باشد، گوش او هرز باشد، زبان او هرز باشد، راحت از او حرام بربیاید و حرمتهای خدا را بشکند، میدانید آرام آرام یک اتّفاقی در وجود این شخص رخ میدهد، البتّه به تدریج. اوّلین قدم این است که کم کم نسبت به مسائل معنوی بیعلاقه میشود، بیمیل میشود. این اوّلین علامت مریضی روح است.
علامت مریضی روح
اگر میخواهید بدانید که علائم مریضی روح چیست؟ اوّلین علامت مریضی روح بیمیلی نسبت به مسائل دینی است، نسبت به مسائل معنوی است. حال ندارد دعا بخواند، نماز را دیگر به اجبار حالا چون مجبور است ولی حال ندارد میخواهد به سرعت آن را تمام بکند. یک نمازی با سرعت میخواند و سریع فرار میکند، لذّت نمیبرد. مثل جسم وقتی که مریض است، همهی ما این را درک میکنیم وقتی مریض میشویم، نسبت به غذا بیاشتها میشویم. روح هم که مریض میشود. اوّلین علامت آن بیاشتهایی نسبت به معنویّات است که غذای روح است. برو درمان بکن، مواظب خود باش اگر درمان نکردی، مرحلهی بعدی پیش میآید آرام آرام خدایی ناکرده دچار شک میشوی. در بعضی از مسائل دینی دچار تردید میشوی. نکند این چیزی که میگویند راست نباشد. نکند این چیزی که راجع به ائمّه میگویند راست نباشد. مدام دچار تردید و شک میشود. پلهی بعدی دچار ریب میشود. ریب یعنی بدگمانی، سوء ظن. نسبت به بعضی از چیزها دچار سوء ظن میشود. اگر این قساوت ادامه پیدا بکند پلهی بعدی طوری است که بعضی از مطالب را انکار میکند، بعضی از مسائل دینی را انکار میکند.
بیمیلی، شک، ریب و انکار اینها مراحلی است که قلب میمیرد. در این مراحل قلب میمیرد و هرزگیهای انسان خدایی ناکرده اگر چشم و گوش و زبان و اعضا و جوارح اگر هرز باشد، انسان در این سیر می افتد و نقطه ی مقابل آن اگر مراقبت بکند، اگر آن عفّت و حیا را حفظ بکند، لذّت می برد.
پاسخ دهید