بلاها کفارهی اعمال انسان
بلاهای چهارده معصوم با ما فرق میکند، غیر از چهارده معصوم حتّی انبیاء بلاهایی که بر سر ما میآید معمولاً دو دسته است، قالب بلاهای ما بلاهای کفّارهای است. در روایات ما است بلاهایی است که خداوند متعال چوبی میزند به خاطر عملی که انجام دادیم. یک خلافی، یک کار اشتباهی یک جایی انجام دادیم خداوند متعال یک بلایی میفرستد که همینجا بیحساب شویم.
در روایت است امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرمود: خداوند متعال به شیعیان ما بلا میدهد که همینجا آنها را پاک کن تا به آخرت نکشد. اصلاً در قرآن هم است سورهی شوری آیه ۳۰ میفرماید: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ» مصیبتهایی که بر سر شما میآید به واسطهی اعمال خود شما است. ۹۰ درصد بلاهای ما بلاهای کفّارهای است. خود خدا در قرآن میفرماید: «وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ» خدا بسیاری از آنها را نادیده میگیرد، خدا خیلی سختگیری نمیکند. اگر بخواهد خیلی سختگیری کند ممکن است بلاهای ما خیلی سنگین شود.
استغفار و تسبیح حضرت یونس از گناهان خود در شکم نهنگ
نه فقط بلاهای ما حتّی انبیاء، شما در قرآن خواندید خدا حضرت یونس را تنبیه کرد «فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ»[۱] آن نهنگ یونس را بلعید، تنبیه الهی بود. خداوند متعال با یک چوبی یونس را زد و حضرت یونس شروع به استغفار و تسبیح خدا در شکم ماهی کرد. «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»[۲]خدایا من اشتباه کردم، «سُبْحانَکَ» تو پاک هستی، من اشتباه کردم «إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ». که قرآن میفرماید: اگر یونس در شکم نهنگ اینطور استغفار و تسبیح خدا را نمیگفت «فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحینَ * لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[۳] تا قیامت حضرت یونس را زندانی میکرد. خدا به اولیاء خود چقدر سخت میگیرد با اینکه یونس گناه به معنای حرام مرتکب نشده بود، امّا خدا چون او را دوست دارد، میخواهد در همینجا بیدار شود.
نازل کردن بلا برای حضرت یعقوب بر اثر بیتوجّهی به یک فقیر
حضرت یعقوب سفرهدار بود، به فقرا اطعام میکرد. دارد یک شب وقتی سفره انداخت و مردم آمدند و استفاده کردند و اطعام شدند و رفتند یک شخصی، محتاجی دیر به در خانهی یعقوب رسید به گونهای که در بسته شده بود و سفره هم جمع شده بود. او آمد در زد گفت: من گرسنه هستم. گفتند میخواستی زودتر بیایی علی القاعده درست میگفتند، او رفت و چیزی نگفت. در روایت دارد رفت و سر گرسته به بالین گذاشت و موقع خوابیدن گفت خدایا من در پیغمبر تو رفتم، ولی چیزی به دست نیاوردم. از آن طرف به یعقوب خطاب شد که یعقوب سائلی از در خانهی تو رفت و نسبت به او غفلتی شد، منتظر بلا باش که گفتند از ۲۰ سال تا ۴۰ سال به دوری یوسف مبتلا شد. پروردگار عالم او را تنبیه کرد.
[۱]– سورهی صافات، آیه ۱۴۲٫
[۲]– سورهی انبیاء، آیه ۸۷٫
[۳]– سورهی صافات، آیات ۱۴۳ و ۱۴۴٫
پاسخ دهید