باطن اعمال نیک و بد انسان
خود ابا عبد الله در این عالم موضع داشت، نسبت به جبههی باطل بیتفاوت نبود. انسان بتواند جبههی حق را با تمام مختصّات آن، جبههی حق با فرهنگ آن، با اخلاق آن تشخیص بدهد و بتواند با تمام وجود در آن جبهه وارد شود و جبههی باطل را هم با تمام مختصّات تشخیص دهد و از آن تنفّر و تبرّی داشته باشد. در زیارت عاشوراء شما میبینید محور آن لعن و سلام است همین درس را میخواهد بدهد که انسان باید نسبت به یک اردوگاه میل داشته باشد و از اردوگاه دیگر نفرت داشته باشد. ما روایات متعدّد داریم «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ»[۱]، مگر دین چیزی غیر از حبّ و بغض است؟ روح دین همین است، حبّ فی الله و بغض فی الله است. باطن و روح واجبات این است که شما وقتی آن واجب را انجام میدهید در واقع دارید میگویید خدایا چشم، یعنی چشم گفتن به خدا است، خدایا من تسلیم تو هستم، مدیریت و سرپرستی و ولایت تو در این عالم اقتضاء میکرد که این عمل را من باید انجام بدهم من دارم انجام میدهم. پس شما هر واجبی را که دارید انجام میدهید یک چشم به خداوند متعال میگویید.
باطن واجبات تسلیم ولایت حق بودن است، اینکه میبینید امیر المؤمنین در یک روایتی فرمود: «أَنَا صَلَاهُ المُؤمِنِین»، من نماز هستم یا امام صادق در روایتی فرمود: «نَحْنُ الصَّلَاهُ»[۲]، ما نماز هستیم، ما روزه هستیم. نه ظاهر نماز و روزه، ظاهر نماز که همین خم شدن و ایستادن است، ظاهر روزه که گرسنگی و تشنگی است، باطن نماز و روزه انسان را به ولایت میرساند، باطن نماز و روزه انسان را به ولایت حق متولّی میکند و به ولایت امیر المؤمنین تسلیم میکند. امّا همهی حرامها باطنی و روحی دارند، روح همهی حرامها چشم گفتن به ابلیس است، چشم گفتن به شیطان است، هر حرامی را که کسی انجام میدهد در واقع چشم میگوید، تو میخواهی من تمرّد کنم، چشم، من دارم انجام میدهم، قبول دارید؟ در واقع اینطور است گناهان انسان را از امام زمان، از اهل بیت، از ولایت حق دور میکند و به سمت ولایت باطل میبرد، به سمت ظلمت میبرد.
[۱]– بحار الأنوار، ج ۶۵، ص ۶۳٫
[۲]– بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۳۰۳٫
پاسخ دهید