چگونه قرآن، مردم زمان خود را به بررسی نظریه انفجار بزرگ(بیگ بنگ) و اقرار به آن فرامیخواند؛ در حالی که علم؛ امروزه بدان دست یافته است؟
در آیه ۳۰ سوره انبیا تعارض بزرگی وجود دارد؛ اول قرآن ادعا می کند که زمین و آسمان پیوسته بود و ما جدایش کردیم؛ ادعای قرآن طبق نظریه بیگ بنگ صحیح است، ولی سؤال این است که علم به تازگی به نتیجه رسیده است حال چرا قرآن به کافران خطاب می کند مگر این قضیه را نمی دانید؛ لابد قرآن انتظار دارد کافران هزار و چهارصد سال پیش نتیجه علمی که تازه بشر به او دست یافته است را بفهمد؟
پاسخ اجمالی
«آیا کافران ندیدند که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم»
برخی معتقدند که این آیه اشاره به نظریه انفجار بزرگ دارد که علم در دوران معاصر بدان دست یافته است.
این تفسیر این اشکال را تداعی می کند که چگونه خداوند چنین محتوایی را بر مخاطبان زمان نزول قرآن عرضه داشته و از آنان نیز خواهان تایید مطلبی بوده که قرن ها بعد، علم بدان دست یافت؟ در این زمینه می توان پاسخ داد که مراد از آیه، نظریه انفجار بزرگ با تمام جزئیات آن نیست بلکه تنها هم خوان و سازگار با آن نظریه است. گرچه نظریه انفجار بزرگ در محدوده دانشی آن زمان نبود، ولی اصل جدایی آسمان ها از زمین، امری پذیرفته شده بود و هزاران سال قبل از نزول قرآن، این موضوع در تورات و برخی نقل های تاریخی ذکر شده است.
پاسخ تفصیلی
دغدغه اصلی قرآن، بحث توحید بوده و قرآن، در بسیاری از آیات خود تلاش می کند با روش های مختلف، توحید را اثبات کند. استدلال یکی از آیات، این گونه است:
«آیا کافران ندیدند که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم و هر چیز زنده اى را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمی آورند».[۲] که در این مختصر به دو مورد آنها اشاره می کنیم:
منظور از بهم پیوستگى آسمان این است که در آغاز بارانى نمی بارید و مراد از بهم پیوستگى زمین نیز این است که در آن زمان گیاهى بر روی زمین نمی رویید، اما خدا این دو را شکافت، از آسمان باران نازل کرد و از زمین انواع گیاهان را رویانید و این چنین به هم پیوستگی آنان را نابود ساخت.
بسیاری از مفسران شیعه[۴] این نظریه را پذیرفته اند و برخی مفسران، ادامه آیه را تاییدی بر همین تفسیر دانسته اند[۶]
ب . شخصی نزد عبدالله بن عمر رفته و از تفسیر این آیه پرسید. عبدالله، او را به ابن عباس ارجاع داد و به دنبال آن، ابن عباس در پاسخ چنین گفت: آسمان پیوسته بود و باران نمی بارید. زمین پیوسته بود و چیزی در او نمی رویید، خداوند آسمان را به وسیله بارش باران و زمین را به وسیله رشد گیاهان، گشود.[۸] و اهل سنت[۱۰]و اهل سنت[۱۲]
بنابر این، مشابه نظریه انفجار بزرگ، موضوع پذیرفته شده ای در آن زمان – بویژه برای پیروان ادیان الهی – بود.
ب. قرآن کتاب یک قرن و یک عصر نیست، بلکه راهنما و راهگشاى انسان ها در تمامى قرون و اعصار است. به همین دلیل آن چنان محتواى عمیقى دارد که براى هر گروه و هر عصری، قابل استفاده است. بنابر این، محتمل است که آیه فوق را داراى هر دو تفسیر بدانیم که هر کدام در جاى خود، صحیح و کامل است.[۱]. انبیاء، ۳۰٫
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۳]. مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار(ع)، ج ۳، ص ۳۹۸، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
[۵]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۱۶، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۷]. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبد الله، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج ۱، ص ۳۲۰، مصر، السعاده، ۱۳۹۴ق.
[۹]. ابوعبد الله الحاکم محمد بن عبد الله (ابن البیع)، المستدرک على الصحیحین، تحقیق، عطا، مصطفى عبد القادر، ج ۲، ص ۴۱۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، ج ۴، ص ۳۱۷، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
[۱۱]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۷، ص ۲۴۲، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ۳، ص ۱۱۳، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
[۱۳]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۳۹۵- ۳۹۶، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
پاسخ دهید