در این راستا باید عرض کنم که عنوان بصری این حالت را نداشت، حضرت یک تلنگری به او زدند، این تلنگر کمی او را تکان داد و درواقع شوکّه شد، او باور نمیکرد به خدمتِ امام صادق علیه السلام بیاید و حضرت او را نپذیرند. بعد که خانهنشین شد و علاقهی او از دیگران قطع شد… دیو چو بیرون رود فرشته درآید… تصادفاً به محضرِ یکی از اولیاء الهی رفته بودیم، رفتیم که ایشان را زیارت کنیم، به منزلِ ایشان شرفیاب شدیم، در حالِ نماز بودند و نمازِ عجیبی هم میخواندند، سراسرِ نمازِ ایشان حال و حضور بود، در سجدهی آخرِ خود اینطور با خدای متعال صحبت میکرد: «اللَّهُمَّ أَخْرِجْ حُبَّ غیرک مِنْ قَلْبِی»، خدایا! محبّتِ غیر از خودت را از قلبِ من بیرون کن.
تا دلِ انسان به غیر از محبوب مختصر تعلّقی داشته باشد، این دل حجاب دارد، مانع دارد، نمیتواند برای خدای متعال خالص بشود، نمیتواند به مقصدِ اعلی برسد، نمیتواند رفیقِ خضر باشد. لذا این دو سه روزی که حالتِ انقطاع برای عنوان بصری پیش آمد او به خود مغرور نبود، دید کار به دستِ خدای متعال است. ای دعا از تو اجابت هم ز تو…
پاسخ دهید