در طول تاریخ اسلام بدعتگذاران متعددی در میان امت اسلامی پیدا شدهاند که با اغراض شخصی و دنیوی و یا از روی جهالت با استفاده از گزارههای دینی و شعارهای مذهبی، بدعتهایی را در اسلام به وجود آوردهاند که میتوان گفت یکی از مصدایق بارز بدعتگذاران، گروه وهابی است که طبق حدیث شریف، مبارزه با این گروه بدعتگر در درجه اول بر عهده طبقه علماست.
درباره بطلان بدعتگذاری و نکوهش آن، روایات فراوانی از معصومان: وارد شده است که در ذیل به نمونههای آن اشاره میکنیم.
- قال رَسُولُ اللَّهِ۹: «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ الله».[۱]
- علل بدعتگذاری در دین
- برخی از بدعتهای وهابیان
- ۱ – منع صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم۹ در شبهای جمعه!!
- ۲ – عدم جواز سفر به قصد زیارت قبور انبیا و صالحان!!
- ۳ – حرمت بنای مسجد بر قبور !!
- ۴ – جایز نبودن توسل به میت!!
- ۵ – حکم قتل برای تأخیر نماز!!
- پاورقی ها
قال رَسُولُ اللَّهِ۹: «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ الله».[۱]
در طول تاریخ اسلام بدعتگذاران متعددی در میان امت اسلامی پیدا شدهاند که با اغراض شخصی و دنیوی و یا از روی جهالت با استفاده از گزارههای دینی و شعارهای مذهبی، بدعتهایی را در اسلام به وجود آوردهاند که میتوان گفت یکی از مصدایق بارز بدعتگذاران، گروه وهابی است که طبق حدیث شریف، مبارزه با این گروه بدعتگر در درجه اول بر عهده طبقه علماست.
درباره بطلان بدعتگذاری و نکوهش آن، روایات فراوانی از معصومان: وارد شده است که در ذیل به نمونههای آن اشاره میکنیم:
پیامبر خدا۹فرمود: «عَملٌ قلیلٌ فی سُنّهٍ خیرٌ مِن عملٍ کثیرٍ فی بِدعهٍ؛[۲] عمل اندکى که با سنّت همراه باشد، بهتر است از عمل بسیار توأم با بدعت».
همچنین فرمود: «أبی الله لصاحِبِ البدعهِ بالتّوبهِ؛[۳] خداوند توبه بدعتگذار را نمىپذیرد».
و نیز فرمود:
مَن عمِلَ فی بِدعهٍ خَلّاهُ الشّیطانُ والعِبادهَ ، وألْقى علیهِ الخُشوعَ والبُکاءَ؛[۴] هر کس به بدعتى عمل کند، شیطان او را با عبادت تنها گذارد و خشوع و گریه بر او فرو افکند.
در یکی از خطبههای خود چنین میفرماید:
إِنَّ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابُ الله وَ خَیْرَ الْهَدْیِ هَدْیُ مُحَمَّدٍ وَ شَرَّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَ کُلُّ مُحْدَثَهٍ بِدْعَهٌ وَ کُلُّ بِدْعَهٍ ضَلَالَهٌ؛[۵] بهترین چیزها کتاب خدا، و بهترین رهنمون، هدایت و راهنمایی محمد است، و بدترین امور، نوآوریهای بیریشه (در کتاب و سنّت) است، و هر بدعتی گمراهی است.
در روایت دیگر میفرماید: «کُلُّ بِدْعَهٍ ضَلالَهٌ وَکُلُّ ضَلالَهٍ سَبِیلُها اِلَى النّار؛[۶] هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی مسیرش به سوی آتش است».
علل بدعتگذاری در دین
عمدهترین علتهای بدعتگری را میتوان ریاستطلبی، غفلت، جهل و نادانی، سودجویی و منفعتگرایی، هواپرستی، خودخواهی و خودبینی، کینهتوزی و حسادت دانست؛ زیرا این کار معمولاً از افرادی سر میزند که در پی سودگرایی و منفعتطلبی خود میباشند و برای رسیدن به اهداف خود از همه ابزارها استفاده میکنند. و نیز آنان کسانیاند که از راههای معقول و متداول نتوانستهاند برای خود جایگاه مناسبی در میان متدینان و امت اسلامی فراهم سازند و لذا دست به چنین کاری میزنند، یا اینکه اشخاص غافل و جاهلی هستند که به گمان خود از این راه، میتوانند خدمتی به دین و دینداران کنند. اینجاست که حضرت امام امیرالمؤمنین علی۷ میفرماید:
مَا قَصَمَ ظَهری إلّا رجلان: عالمٌ متهتِّکٌ و جاهلٌ مُتنسِّک؛[۷] کمر مرا نشکست مگر دو نفر: عالم هتاک و جاهل زاهد نما. (یعنی نادانی که صرفاً به ظاهر دستورات دین توجه دارد).
و در خطبه ۵۰ نهج البلاغه میفرماید:
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا کِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّى عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَیْرِ دِینِ الله؛ همواره پیدایش فتنهها و نابسامانیها، بر اثر هواهای نفسانی و احکام و قوانین مجعول و ابداعی است، قوانینیکه بر خلاف کتاب خدا است. پس از آنکه در احکام الهی بدعتی ایجاد شد، جمعى بر خلاف آیین حق به حمایت از آن بر مىخیزند و با هم متحد و متفق میشوند و حزب و جمعیتی را تشکیل میدهند (مثل اقدامات محمد بنعبدالوهاب که به اسم مبارزه با کفر و شرک، در دین بدعت پدید آورد و تمام مسلمانان را تکفیر کرد و سپس گروهی به همین منظور تشکیل داد و مسلمین را به خاک و خون کشید و به مبارزه با فرهنگ اهلبیت پیامبر۹برخاست).
حضرت در ادامه می فرماید:
فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ؛ پس اگر باطل از آمیختگی با حق کاملاً جدا مىگردید، مردم حقجو منحرف نمیشدند؛ چون اغلب مردم حقگرا هستند. و اگر حق از پوشش باطل جدا میشد و آزادی گردید؛ زبان بدخواهان از آن قطع میگردید، و معاندها زبانشان دراز نمیشد و اعتراضی بر دین وارد نمیکردند.
سپس امام۷ می فرماید:
وَ لَکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَى أَوْلِیَائِهِ وَ یَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ الله الْحُسْنى؛ ولی از حق قسمتی و از باطل قسمتی میگیرند و به هم مىآمیزند (یعنی یک مشت از حق و یک مشت از باطل را با یکدیگر مخلوط میکنند و به خورد مردم میدهند). اینجاست که شیطان بر دوستان خود چیره مىشود و تنها آنانکه مورد رحمت خدا بودهاند، نجات مىیابند.
برخی از بدعتهای وهابیان
بدعت در لغت به معنای کاری نو و بیسابقه است. [۸] در لسان روایات غالباً در مقابل شریعت و سنّت بهکار رفته است. در اصطلاح عبارت است از کم یا زیاد کردن امور و احکامی از دین به اسم دین.[۹] با توجه به تعریفی که بیان شد، در ذیل نمونههایی از بدعت وهابیان را متذکر میشویم:
۱ – منع صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم۹ در شبهای جمعه!!
محمد بنعبدالوهاب، از درود فرستادن به پیامبر گرامی۹در شبهای جمعه منع کرده و نیز دستور داده بود با صدای بلند، بالای مناره بر پیامبر۹درود نفرستند و به همین جهت، مؤذنِ کوری را که مردی شایسته بود و با صدای خوبی اذان میگفت؛ کشت؛ چون مرد نابینا بدون توجه به دستور او، بالای مناره بعد از اذان، بر پیامبر۹ درود فرستاده بود. سپس محمد بنعبدالوهاب گفت: گناه صدای ساز و آواز در خانه زنان بدکار، کمتر از کسی است که بالای منارهها درود و رحمت بر پیامبر بفرستد.[۱۰]
این در حالی است که قرآن کریم میفرماید: إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا .[۱۱]
۲ – عدم جواز سفر به قصد زیارت قبور انبیا و صالحان!!
شورای دائمی فتوای وهابیان فتوا دادهاند:
لا یجوز شدّ الرحال لزیاره قبور الأنبیاء و الصالحین و غیرهم؛ بار سفر بستن به جهت زیارت قبور انبیا و صالحان و دیگران جایز نیست.[۱۲]
در حالیکه براساس سنّت پیامبر اکرم۹، بستن بار سفر به قصد زیارت قبور انبیا و اولیای الهی تأکید شده و در سیره امت اسلامی این عمل یک امر مسلم و ثابت شدهای میباشد.[۱۳]
۳ – حرمت بنای مسجد بر قبور !!
ابنتیمیه مینویسد:
نماز خواندن در مساجدی که بر قبور انبیا و صالحان بنا شده باشد، جایز نیست و بنای مسجد بر روی قبور، حرام است[۱۴]
در حالیکه در قرآن کریم و سنّت پیامبر اکرم۹ هیچگونه دلیلی بر نفی این عمل وارد نشده است. خدواند متعال در قضیه اصحاب کهف میفرماید: وَکَذَٰلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَهَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ ۖ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَانًا ۖرَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ ۚ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا [۱۵]
خداوند در این آیه شریفه به اختلاف مردم در چگونگی تکریم از اصحاب کهف اشاره کرده و میفرماید: نظر غالب مردم این بود که بر روی قبر اصحاب کهف مسجدی بنا کنند تا اینکه در آن عبادت خدا را به جا بیاورند. و چنین کاری نیز انجام دادند. این آیه دلیل روشنی بر بنای مسجد بر روی قبور بوده و نماز خواندن و عبادت کردن را در آن جایز میشمارد.
۴ – جایز نبودن توسل به میت!!
محمد بناسماعیل صنعانی در رساله تطهیر الاعتقاد مینویسد:
توسل به میت و طلب حاجت از او همان چیزی است که بتپرستان در زمان جاهلیت انجام میدادند![۱۶]
این نظر بر خلاف صریح آیه قرآنی است که میفرمایدیَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ .[۱۷] و در آیه شریفه ۳۷ سوره بقره میفرماید: فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُو همچنین برخلاف سنّت پیامبر اکرم۹ و سیره مسلمین است.[۱۸]
۵ – حکم قتل برای تأخیر نماز!!
ابنتیمیه، متفکر وهابیان، فتوا داده:
کسیکه بهخاطر وضع شغلی و کسب و کار خویش مانند صناعت، صیادی و …، نمازش را تا غروب آفتاب تأخیر اندازد، قتل چنین کسی به اجماع علما واجب است![۱۹] و …
هیچ عالمی از علمای اسلام چنین فتوایی را تأیید نمیکند، و در سنّت پیامبر اکرم۹ چنین حکمی اصلاً وجود ندارد.
اینها فقط نمونههای مختصری از بدعتهای وهابیت است که در منابع آنها وارد شده است.
منبع: نشریه سراج منیر
پاورقی ها
[۱]. اصول کافی، ج ۱، ص ۵۴، باب البدع و الرأی و…،ح۲ :« اگر در میان مردم بدعتها ظاهر شد، برعالمان است که علم خودشان را نشان بدهند و با استدلال درست علمی؛ بساط بدعت را برچینند. از رحمت خدا دور باد کسی که برای از بین بردن بدعت کاری نکند».
[۲]. ارشاد القلوب، ج۱،ص۱۶۵٫
[۳]. اصول کافی، ج ۱، ص ۵۴، باب البدع و الرأی و…، ح۴٫
[۴]. بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۱۶، باب ۱۰۹، ح۸
[۵]. همان ،ج۲، ص۳۰۱، باب ۳۴، ح۳۰٫
[۶]. سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۱۶; سنن ابی داود، ج ۵، ص ۱۶٫
[۷]. غررالحکم و دررالکلم،ص۳۷،ح۲۴۵٫
[۸]. ر.ک: صحاح اللغه،ج۳،ص۱۱۸۳؛ لسان العرب،ج۸،ص۶،ماده«بدع».
[۹]. ر.ک: رسائل شریف رضی، ج۲، ص۲۶۴؛ فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۱۷، ص۹؛ عمده القاری؛ ج۲۵،ص۳۷٫
[۱۰]. خلاصه الکلام، ص ۲۳۰ .
[۱۱]. سوره احزاب، آیه ۵۶٫
[۱۲]. اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء، شماره ۴۲۳۰٫
[۱۳] . ر.ک: سنن دار قطنی، ج ۲، کتاب الحج، ص ۲۷۸، ح ۱۹۲ و ۱۹۴؛ السنن الکبری، بیهقی، ج ۵، ص ۲۶۵؛ المعجم الکبری، طبرانی، ج ۱۲، ص ۲۲۵، ح ۱۳۱۴۹ و ص ۳۱۰، ح ۱۳۴۷۹؛ وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، ج ۴، ۱۳۴۰ – ۱۴۰۵٫
[۱۴]. کتاب الزیاره، ص ۴۱۰، المساله الرابعه.
[۱۵] . سوره کهف، آیه ۲۱٫
[۱۶]. الجامع الفریده رساله التطهیر الإعتقاد، ص ۵۰۱٫
[۱۷] . سوره مائده، آیه ۳۵٫
[۱۸] . ر.ک: مسند ابنحنبل، ج ۵، ح ۱۶۹۱۳؛ سنن ابنماجه، ج ۱، کتاب الصلاه، باب ۱۸۹، ح ۱۳۸۵؛ الجامع الصحیح (سنن ترمذی)، ج ۵، کتاب الدعوات، باب ۱۱۹، ح ۳۵۷۸؛ کنزالعمال، ج ۲، ص ۳۵۸، ح ۴۲۳۷، و ج ۱۱، ص ۴۵۵، ح ۳۲۱۳۸؛ المعجم الأوسط، ج ۶، ص ۳۱۴، ح ۲/۱۰۴٫
[۱۹]. الفتاوی الکبری، ج ۱، ص ۱۵۴، استفتاء شماره ۱۴۵٫
پاسخ دهید