سؤال: با توجّه به حدیث نبوی که می‌فرماید کودکان تا هفت سال امیر و سیّد هستند، آیا آزادی آنها بدون قید و شرط است و از این تعبیر برداشت می‌شود که بچّه‌ها مجاز به انجام هرکاری هستند؟! در این هفت سال باید چه قوانینی به آنها تذکّر داده شود و چگونه باید نکاتی مثل نظم را به آنها گوشزد کنیم و بیاموزیم که منافاتی با سیّد بودن نداشته باشد؟

جواب:

گاهی اوقات برای فهم یک روایت، باید روایت‌های مشابه را در کنار آن قرار داد تا درک و فهم صحیحی از معنای آن به دست آید.

در کنار این حدیث نبوی، روایتی از امام صادق علیه السّلام قرار می‌گیرد که می‌فرمایند: «دَعِ‏ ابْنَکَ‏ یَلْعَبُ‏ سَبْعَ‏ سِنِینَ»[۱]؛ یعنی بچّه‌ها را تا هفت سالگی آزاد بگذارید که بازی کنند. آزادی بچّه‌ها در مسیر بازی کردن تعریف شده است؛ نه این‌که به دیگران آسیب برسانند.

در هیچ روایتی نداریم که اگر بچّه خراب کاری کند یعنی آزاد است. لذا آزادی بچّه‌ها تعریف شده است و باید در مسیر بازی کردن بچّه‌ها باشد.

مدرسه ای بزرگ برای بچّه ها

دنیای بازی برای بچّه‌ها یک مدرسه است. بازی یک درس است. بنابراین، ما باید قوانین و  مفاهیمی مانند نظم را در قالب بازی به بچّه‌ها یاد بدهیم. به عنوان مثال وقتی بچّه‌ها به پارک می‌روند و می‌خواهند سرسره بازی کنند، اگر بچّه ای نوبت را رعایت نکند، دیگران عکس العمل نشان می‌دهند؛ یعنی این بازی به بچّه نظم را می‌آموزد و به او یاد می‌دهد که نمی‌تواند بدون نوبت سوار شود و باید مقررات را رعایت کند؛ بنابراین، بازی می‌تواند یک مدرسه‌ی بزرگ برای بچّه‌ها باشد.

نیاز به یادگیری در انسان

خیلی از کارشناسان معتقدند که نیاز به یادگیری یک نیاز اساسی برای انسان است و از بدو تولّد شروع می‌شود؛ امّا مدل یادگیری در افراد متفاوت است. در این گروه سنی نیز یادگیری بچّه‌ها در قالب بازی‌ها اتّفاق می‌افتد؛ به عنوان مثال آن‌ها میتوانند داغی و سردی یک شی را در بازی بیاموزند؛ ولی در هفت سال دوم این آموزش‌ها در قالب مدرسه رفتن و درس خواندن و مطالعه‌ی کتاب باشد.

همچنین وقتی انسان یک مقدار بزرگ‌تر می‌شود و وارد اجتماع می‌شود، بخشی از یادگیری او به وسیله‌ی تجربه است. او در اجتماع تجربه کسب می‌کند و این یادگیری یک نوع نیاز برای او است.

خطوط قرمز آزادی

ما اجازه نداریم مطلقاً بچّه‌ها را به هر شکلی که دوست داشتند در بازی آزاد بگذاریم؛ بلکه باید خطوط قرمزی را رعایت کنیم که عبارتند از:

الف. آسیب نرساندن به خود

شاید گاهی اوقات فرزند ما بخواهد از بالای کمد به پایین بپرد؛ آیا ما باید بگوییم آزاد هستی، بپر؟ کدام عقل می‌گوید که بچّه از ارتفاعی بپرد که ممکن است پای او بشکند یا سر او آسیب ببیند. ما باید تا جایی به او اجازه‌ی بازی کردن بدهیم که به خود آسیب نرساند.

ب. آسیب نرساندن به دیگران

دوّمین خطّ قرمز برای آزادی فرزند این است که به دیگران آسیب نرساند. ممکن است بچّه‌ای از این کار لذّت ببرد که وقتی پدرش خوابیده است، با دو پا روی شکم او بپرد! آیا ما باید به او اجازه بدهیم که این آزادی را داشته باشد؟ خیر اینجا خطّ قرمز آزادی فرزند ما می‌باشد.

ج. آسیب نرساندن به اشیاء

گاهی اوقات ممکن است فرزند ما در بازی کردن به اشیاء آسیب برساند. در اینجا نیز ما نباید به او اجازه بدهیم که این کار را انجام دهد. مثلاً در یک مهمانی می‌بینیم که فرزند ما  از روی تخت بالا و پایین می‌پرد؛ در اینجا اگر به تخت آسیب نرساند، ایرادی ندارد؛ ولی اگر آسیب برساند این‌جا‌ خط قرمز است و ما نباید بگذاریم که این بازی را انجام دهد.

تعریف بازی

در میان کارشناسان برای بازی تعریفی وجود دارد. از نظر آنها بازی یک فعّالیّت هدفمند ذهنی یا جسمی است که به صورت فردی یا گروهی انجام می‌شود و کودک از آن لذّت می‌برد. در این تعریف چند پارامتر مهم وجود دارد: ۱٫ فعّالیّت هدفمند است. ۲٫ فردی یا گروهی است ۳٫جسمی یا ذهنی است ۴٫ کودک از آن لذّت می‌برد؛ لذا ما باید در بازی بچّه‌ها به این چهار نکته توجّه کنیم.

اگر بازی بدون هدف باشد، ممکن است کودک به خودش یا دیگران آسیب برساند و اصلاً ممکن است بدآموزی داشته باشد.

تمام این موارد در ضمن روایت نبوی هستند. اگر ما می‌گوییم بچّه‌ها آقا و امیر هستند، باید امیر عادل باشند، نه امیر ظالم. باید آزادی بچّه‌ها در مسیر بازی کردن باشد و این آزادی آن‌ها خط قرمزهایی دارد که باید رعایت شود.


[۱]– الکافی، ج ‏۶، ص ۴۶٫