فلسفه احیا گرفتن شبهای قدر چیست؟ و چرا امام علی(ع) را در یکی از این شبها به شهادت رساندند؟
شب قدر، یکی از زمانهای مهمی است که در قرآن بسیار مورد تأکید قرار گرفته و مقام و جایگاه والایی برای آن گفته شده است. در سوره قدر، علت اهمیت و جایگاه ویژه این شب، نزول قرآن[۱] و نزول فرشتگان،[۲] بیان شده است. قرآن این شب را سر تا سر مملوّ از سلامت معرفی کرده است.[۳] همچنین در این شب، سرنوشت انسانها تعیین میشود.[۴] به جهت تعیین سرنوشت انسانها در این شب و وجود خیرات و برکات فراوانی که بیارتباط با نزول فرشتگان و روح نیست، احیای این شب و بیدار ماندن و انجام عبادات مورد سفارش قرار گرفته است. نقل شده است: «پیامبر گرامی اسلام(ص) شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، خانواده خود را از خواب بیدار میکرد و بر صورت کسانی که خواب بودند آب میپاشاند». در احوال حضرت فاطمه زهرا(س) نیز نقل شده است: «ایشان نمیگذاشت کسی در این شب بخوابد. او به همین مقصود، به خانواده خود غذای کم میداد و از روز قبل آن، خود را برای آن شب آماده میکرد و میفرمود: محروم و بیبهره کسی است که از خیر و برکت این شب محروم بماند».[۵]
با توجه به آیات قرآن و روایاتی که درباره شب قدر وارد شده، چنین به دست میآید که نزول فرشتگان و روح، در شب قدر هر سال اتفاق میافتد. در این شب، امور مربوط به یک سال آینده، توسط فرشتگان در زمان پیامبر بر خود ایشان و بعد او بر جانشینان بر حقش که حضرت علی(ع) و یازده فرزند معصوم او است نازل شده و اکنون نیز بر امام زمان(ع) نازل میشود.[۶]
بنابراین، شهادت امام علی(ع) در یکی از شبهای قدر، علت احیای این شب نیست، هر چند که وقوع این حادثه در شب قدر، بر اهمیت این شب افزوده است.
شهید مطهری درباره علت به شهادت رساندن امام علی(ع) در شبهای قدر میگوید: «ابن ملجم یکى از آن نه نفر زُهّاد و خشکه مقدسهاست که میروند در مکه و آن پیمان معروف را میبندند و میگویند همه فتنهها در دنیاى اسلام معلول سه نفر است: على، معاویه و عمرو عاص. ابن ملجم نامزد میشود که بیاید على(ع) را بکشد. قرارشان کِى است؟ شب نوزدهم ماه رمضان. چرا این شب را قرار گذاشته بودند؟ نادانى را ببین! اینها شب نوزدهم ماه رمضان را قرار گذاشتند، گفتند چون این عمل ما یک عبادت بزرگ است، آنرا در شب قدر انجام بدهیم که ثوابش بیشتر باشد».[۷]
منبع: اسلام کوئست
پی نوشت ها
[۱]. قدر، ۱.
[۲]. قدر، ۴.
[۳]. قدر، ۵.
[۴]. دخان، ۴.
[۵]. ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج ۱، ص ۲۸۲، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
[۶]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۴۷، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۷]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۶۱۲، تهران، صدرا.
پاسخ دهید