چرا شیعه در سوگ اولیای الهی عزاداری و گریه میکند؟
نخست باید دانست؛ گریه در فراق یا سوگ اولیای الهی مورد تأیید قرآن مجید است. چنان که درباره حضرت یعقوب (علیه السّلام) در فراق حضرت یوسف (علیه السّلام) میخوانیم:
«وَ قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ»[۱]؛
«گفت: «ای دریغ بر یوسف!» و در حالیکه اندوه خود را فرو میخورد، چشمانش از اندوه سپید شد».
بنابراین گریه بر اولیای الهی خصوصاً بر سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) موافق با عقل سلیم بوده و دارای آثار و فواید بسیاری است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱ – گریه بر اهل بیت (علیهم السّلام) خصوصاً امام حسین (علیه السّلام) از مظاهر محبّت به آنان است که خداوند متعال به ان امر نموده ونیز عقل آن را تأیید میکند.
همچنین یکی از مهمترین لوازم دوستی؛ هم دردی و همدلی با دوستان در مواقع سوگ یا شادی آنان است.
حضرت علی (علیه السّلام) میفرمایند:
«یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»[۲]؛ «شیعه و پیرو ما در شادی و حزن ما شریکند.»
۲ – اشک بر اهل بیت (علیهم السّلام) خصوصاً امام حسین (علیه السّلام) از مصادق تعظیم شعائر الهی است، زیرا با این علیهم السلامل در حقیقت شعارهای آن حضرت را به پا میداریم.
۳ – از آنجا که در فرهنگ شیعی، عزاداری باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردی با آن عزیزان، در واقع یادآوری فضایل، مناقب و آرمانهای آنان بوده و بدین شکل، آدمی را به سمت الگوگیری و الگوپذیری از آنان سوق میدهد. فردی که با معرفت در مجالس عزاداری شرکت می کند و شناخت و عاطفه را درهم میآمیزد، انگیزه قوی در او پدیدار گشته و به دنبال پیاده کردن اوصاف و ویژگیهای محبوب در وجود خویشتن است. همچنین یکی از حکمتهای عزاداری، ساختن جامعه براساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام و حفظ آرمانهای امام حسین (علیه السّلام) است.
۴ – گریه بر امام حسین (علیه السّلام) در حقیقت توبه و انابه به سوی خداوند و تمام خوبیهاست، زیرا گریه بر امام حسین (علیه السّلام) جهت شخصی ندارد، بلکه به این دلیل است که او فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و دارای تمام خوبیهاست که در راه احیای دین الهی مظلومانه به شهادت رسیده است. پس گریه برای چنین افرادی انابه و بازگشت و ارتباط با خوبیهاست. در روایات اسلامی آمده است: هر کس بر امام حسین (علیه السّلام) گریه کند یا بگریاند یا خود را گریان نشان دهد (تباکی کند) بهشت بر او واجب میگردد، زیرا اینگونه گریه با این گرایش در حقیقت توبه و انابه و رجوع به خداوند متعال است.
۵ – به راستی عزاداری و تعزیه یکی از عناصر و عوامل برجستهای است تا آموزههای نظری و علیهم السلاملی امامان راستین، به نسلهای آینده منتقل شود.
۶ – انسان تا به باطن خود رجوع نکرده و از آن طریق با ولیّ خدا خصوصاً امام حسین (علیه السّلام) ارتباط پیدا نکند، دلش نمیشکند و اشکش جاری نمیگردد، پس گریه بر امام حسین (علیه السّلام) در حقیقت ارتباط از راه باطن بین وجودی محدود با وجودی بیکرام و نامحدود است.
۷ – گریه بر مظلوم، انسان را مدافع مظلوم خواهد کرد، خصوصاً کسی که معصوم بوده و امام و وصیّ و جانشین صاحب شریعت باشد، که در این هنگام انسان مدافع شریعت خواهد شد. همچنین با دیدن مظلومی به فکر دفاع از او برخواهد آمد، از همینرو میبینیم که شیعیان برای بهرهبرداری از این اکسیر عظیم همواره در طول تاریخ حمایتگر مظلومان بودهاند.
۸ – گریه بر ولیّ خدا خصوصاً امام حسین (علیه السّلام) آرامبخش قلبهای سوختهای است که به جهت مصائبی که بر آن حضرت (علیه السّلام) وارد شده آتش از آن شعلهور شده و با این قطرههای اشک مرهمی بر دل سوخته عاشقان آن حضرت خواهد بود.
۹ – اشک، خصوصاً برای اولیای الهی سبب رقت قلب شده و قساوت را از انسان دور میکند و زمینه را برای ورود انوار خداوند در دل انسان فراهم میسازد، زیرا اشک توجیه شده صیقل دهنده زنگار دل است.
۱۰ – اشک بر امام حسین (علیه السّلام) در حقیقت مبارزه منفی و علیهم السلاملی با حاکمان جائر است، که با این علیهم السلامل وانمود میکنند که از رفتار آنان بیزارند، همانگونه که حضرت زهرا (علیها السّلام) بعد از وفات پدرش رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و بعد از واقعه «سقیفه» گریههای فراوانی کرد، تا از جهتیبه مردم بفهماند که برای چه دختر رسول خدا ناراحت است و میگرید؟ با آنکه اهل بیت (علیهم السّلام) الگوی صبر و مظهر بردباری و استقامت و شکیباییاند.
نکته مهم آن است که عزاداری و گریه، سیره و روش پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و یاران گرامی ایشان بوده است؛ در روایت است هنگامی که ابراهیم فرزند عزیز پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از دنیا رفت پیامبر گریه میکردند و میفرمودند: «الْعَیْنُ تَدْمَعُ وَ الْقَلْبُ یَحْزَنُ وَ لَا نَقُولُ إِلَّا مَا یَرْضَى رَبُّنَا وَ إِنَّا لِفِرَاقِکَ یَا إِبْرَاهِیمُ لَمَحْزُونُونَ»[۳]؛ «چشم میگرید و دل اندوهناک میشود و ما چیزی نمیگوییم جز آنچه پروردگار ما را خشنود کند و ای ابراهیم ما در ماتم تو هر آینه اندوهناک و محزونیم».
عزاداری و گریه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر فرزند عزیزشان ابراهیم، خود بهترین گواه بر جواز گریه و سوگواری است؛ اگر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در فراق ابراهیم سوگوار بودند و اشک ماتم میریختند به طریق اولی در سوگ فرزند دلبند خود امام حسین (علیه السّلام) ناراحت و محزوم میشدند.
در جریان شهادت حضرت حمزه سیّد الشهداء (علیه السّلام) هنگامی که پیامر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از جنگ احد برگشتند، شنیدند که زنان انصار بر شهدای خود میگریند و سوگواری میکنند؛ پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «لَکِنَّ حَمْزَهَ لَا بَوَاکِیَ لَهُ»؛ «علیهم السلامویم حمزه گریه کن ندارد»، انصار با شنیدن این سخن به زنان خود گفتند: پیش از آن که بر حمزه سیّد الشّهداء گریه نکردند، بر هیچ کس دیگر گریه نکنید».[۴]
همچنین در صحیح بخاری آمده است که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (علیها السّلام) در از دست دادن رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گریه و سوگواری کردند.[۵]
این روایت را شیعه و سنی نقل کردهاند که امام علی (علیه السّلام) فرمودند: یک روز بر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد شدم دیدم که اشک از چشمان ایشان سرازیر است. گفتم: ای رسول خدا آیا کسی شما را به خشم آورده؟ چرا اینگونه گریه میکنید؟! پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: جبرئیل نزد من بود و به من خبر داد که حسین (علیه السّلام) در شط فرات کشته میشود. جبرئیل گفت: آیا میخواهی ترتب او را استشمام کنی؟ گفتم: آری. پس دست خود را دراز کرد مشتی از تربت او را به من داد. از اینرو اشک از چشمانم جاری شد.[۶]
براساس این روایت، پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خود جزو گریهکنندگاه و سوگواران بر اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) بودهاند.
نکته شایان ذکر آنکه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) دوستداران و شیعیان خود را بر گریه بر مظلومیت و مصائب امام حسین (علیه السّلام) ترغیب و تشویق میکردند. امام رضا (علیه السّلام) به پسر شبیب فرمودند: «یابن شبیب إن کنت باکیا لشیء فابک للحسین بن علی بن أبی طالب ع»[۷]؛ «ای پسر شبیب اگر میخواهی بر چیزی گریه کنی، بر حسین بن علی بن ابیطالب (علیه السّلام) گریه کن». بنابراین گریه بر مصیبتها و مظلومیتهای اهل بیت (علیهم السّلام) علاوه بر اینکه بیانگر پیونده روحی و عاطفی با آنهاست، نوعی ابراز محبّت و هم دردی با ایشان است که آثار تربیتی و اخلاقی بسیاری دارد و نیز مورد سفارش اکید امامان معصوم (علیهم السّلام) میباشد.
دکتر تیجانی تونسی که از جمله علمای اهل سنّت بوده و مدبت مدیدی است که شیعه شده درباره گریه بر اولیای الهی خصوصاً امام حسین (علیه السّلام) میگوید: «… با دوستم به کربلا مسافرت کردیم و در آنجا به مصیبت سرورمان حسین ـ مانند شیعیان ـ پی بردم و تازه فهمیدم که حضرت حسین (علیه السّلام) نمرده است و این مردم بودند که ازدحام میکردند و گرداگرد آرامگاهش پروانهوار میچرخیدند و با سوز و گذاری که نظیرش را هرگز ندیده بودم گریه میکردند و بیتابی مینمودند که گویی هم اکنون حسین (علیه السّلام) به شهادت رسیده است. و سخنرانان را میشنیدم که با بازگو کردن فاجعه کربلا، احساسات مردم را برمیانگیختند و آنان را به ناله و شیون و سوگ وا میدارند و هیچ شنوندهای نمیتواند این داستان را بشنود و تحمّل کند، بلکه بیاختیار از حال میرود. من هم گریستم و گریستم و آنقدر گریستم که گویی سالها غصّه در گلویم مانده بود، و اکنون منفجر میشود.
پس از آن شیون، احساس آرامشی کردم که پیش از آن روز چنان چیزی ندیده بودم. تو گویی در صف دشمنان حسین (علیه السّلام) بودهام و اکنون در یک چشم بر هم زدن منقلب شده بودم و در گروه یاران و پیروان ان حضرت که جان خو را نثارش کردند، قرار میگرفتم. و چه جالب که در همان لحظات، سخنران، داستان حرّ را بررسی میکرد.»
حرّ یکی از سران سپاه مخالف بود که به جنگ با حسین (علیه السّلام) آمده بود، ولی یکباره در میدان نبرد برخود لرزید وقتی اصحابش از او سؤال کردند که تو را چه شده است؟ نکند که از مرگ میهراسی؟ او در پاسخ گفت: به خدا سوگند! هرگز از مرگ هراسی ندارم ولی خود را مخیّر میبینم که بهشت را برگزینم یا دوزخ را. او ناگهان اسب خود را به سوی حسین (علیه السّلام) حرکت داد و به دیدار او شتافت و گریهکنان عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! آیا توبه برایم هست؟».
درست در همین لحظه بود که دیگر نتوانستیم طاقت بیاوریم و شیونکنان خود را بر زمین افکندم، و گویا نقش حر را پیاده میکردم و از حسین (علیه السّلام) میخواستم که «ای فرزند رسول خدا! آیا توبهای برایم هست؟ یابن رسول الله! از من درگذر و مرا ببخش».
صدای واعظ چنان تأثیری در شنوندگان گذاشته بود که گریه و شیوه مردم بلند شد. دوستم که صدای فریادم را شنید، با گریه مرا در بغل گرفت و معانقه کرد. همانگونه که مادری فرزندش را در برمیگیرد و تکرار میکد: «یا حسین! یا حسین!». لحظاتی بود که در آن گریه واقعی را درک کرده بودم، و احساس میکردم اشکهایم قلبم را شست و شو میدهند و تمام بدنم را از درون تطهیر میکنند.»[۸]
نکته شایان ذکر اینکه در صحیح مسلم این حدیث آمده که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قبر مادرشان را زیارت کردند و در سوگ ایشان گریستند و صحابه را نیز به گریه در آوردند: «عن أبی هریره قال: زار النّبى (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قبر امّه فبکى و أبکى مَن حوله».[۹]
منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی شیعه و اهل سنت؛ دفتر نشر معارف تدوین و تألیف: علی اصغر رضوانی، مصطفی عزیزی
[۱]. یوسف، آیه ۸۴٫
[۲]. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۷٫
[۳]. سنن ابیداود، ج ۳، ص ۱۹۳، ح ۳۱۲۶، باب فی البکاء علی المیت؛ سنن ابن ماجه، ج ۱ف ص ۵۰۶، ح ۱۵۸۹، کتاب الجنائز.
[۴]. سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۵۰۷، کتاب الجنائز.
[۵]. صحیح بخاری، ج ۴، ص ۱۶۱۹، ح ۴۱۹۳، باب مرضی النبی و وفاته.
[۶]. مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۹، ص ۳۰۱٫
[۷]. سفینه البحار، ج ۱، ص ۳۶۲٫
[۸]. آنگاه هدایت شدم، ص ۹۶ـ ۹۸٫
[۹]. صحیح مسلم، باب إستأذان النبی ص، ج ۲، ۶۷۱؛ حدیث ۹۷۶٫
پاسخ دهید