پرسش از چرایی یا فلسفه غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)از مهمترین و اساسیترین پرسشها در حوزه باورداشت مهدویت است. چرا امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)برخلاف دیگر اولیاء الهی در متن جامعه و در میان مردم ظاهر نیست و از چشم مردم غیبت فرموده است؟
این پرسشی است که همواره برای متدینان و معتقدان به امامت و ولایت مطرح بوده و پاسخی برای آن میجستهاند. در این میان به طور طبیعی از متکلمین شیعه انتظار میرفته است که به این مسأله و مسائل دیگر مربوط به باورداشت مهدویت بپردازند و در دفاع از این عقاید گامی بردارند؛ چرا که علم کلام «دانشی است که به استنباط، توضیح، تنظیم و اثبات عقاید اسلامی و دفاع از آن میپردازد» (سعیدی مهر، ۱۸) و موضوع غیبت نیز یکی از عقاید اسلامی است.
با بررسی کتب کلامی شیعه مشخص میشود که میزان توجه متکلمان شیعه به موضوع غیبت و به خصوص چرایی غیبت یکسان نبوده است؛ مثلاً سید مرتضی علم الهدی در قرن چهارم اثر مستقلی را به موضوع غیبت و چرایی آن اختصاص داده و المقنع فی الغیبه را تألیف کرده است؛ اما خواجه نصیرالدین طوسی در قرن هفتم در اثر پرآوازه خود، تجرید الإعتقاد، فقط در حد این جمله که «… و وجوده لطف و تصرّفه لطف آخر و عدمه منّا» (ص ۴۹۰ـ ۴۹۱) به موضوع غیبت و چرایی آن پرداخته است. شاگرد نامآور خواجه یعنی علامه حلی نیز در شرح این عبارت (ص ۴۹۱ـ ۴۹۲) و در کتاب مشهور خود، باب حادی عشر (ص ۱۹۶)، بیش از چند سطری در این موضوع ننگاشته است.باری، هدف ما در این مقاله بررسی تمامی آثار کلامی شیعه از منظر پرداختن آنها به بحث غیبت نیست؛ بلکه قصد داریم پاسخ متکلمین شیعه را به موضوع چرایی غیبت با محوریت یک اثر کلامی بررسی کنیم.
خلاصه النظر عنوان یک اثر کلامی است که در سال ۱۳۸۵ از سوی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران نشر یافته است. این کتاب از روی یک نسخه خطی متعلق به کتابخانه ملّی پاریس تصحیح شده است.
از ویژگیهای مهم خلاصه النظر اینکه مؤلف آن به بحث غیبت و چرایی آن و سؤالات و اشکالاتی که در این زمینه مطرح شده نسبتاً به تفصیل پرداخته است. متأسفانه مؤلف کتاب شناخته نیست. دکتر نصرالله پورجوادی در پیشگفتاری که بر این کتاب نوشته مؤلف را «شیعی دوازده امامی و از پیروان مذهب معتزله» معرفی کرده است.
البته به نظر نگارنده سخن ایشان در معرفی مؤلف کتاب دقیق نیست و جای تأمل دارد؛ درست است که کلام شیعه از کلام معتزله تأثیر پذیرفته و «علمای شیعه امامیه نیز برای رد دلایل مخالفان [و اثبات عقاید شیعه] خود را ناگزیر دیدند که همان شیوه متکلمان معتزلی را در استدلالات خود به کار برند» (مشکور، ۷۰) اما این بدان معنا نیست که کلام شیعه هویت مستقلی از کلام معتزله نداشته است.
مهمترین فرق مابین کلام شیعی و کلام معتزلی در بحث امامت است. متکلمان شیعه به عصمت امام، وجود نص در تعیین امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) و انحصار شایستگی خلافت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در آن حضرت، امامت یازده تن از فرزندان امیرالمؤمنین(علیه السلام) و غیبت امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)اعتقاد دارند؛ در حالی که متکلمان معتزلی به هیچ یک از اینها معتقد نیستند (بنگرید به: اندیشه سیاسی معتزله، نجاح محسن، فصل سوم، موضع معتزله در قبال دیدگاههای شیعه امامی)؛ شیخ مفید نیز در اوائل المقالات بر این نکته تأکید
میکند و میگوید:امامیه اتفاق نظر دارند که در هر زمانی باید امامی باشد… و امام باید معصوم باشد… و پیامبر(صلی الله علیه و آله)، علی(علیه السلام) را جانشین خود قرار داد و پس از علی(علیه السلام) یازده تن از فرزندان وی را به امامت تعیین فرمود… و معتزله در همه این موارد با شیعه اختلاف نظر دارند (ص ۸ ـ ۱۰).
مؤلف خلاصه النظر به معتقدات اصلی شیعه دربارۀ امامت معتقد است و لذا قطعاً شیعی دوازده امامی است. پس از این مقدمه درباره کتاب و مؤلف آن، در ادامه از مطالب فصل مربوط به غیبت گزارشی عرضه میداریم.مؤلف خلاصه النظر معتقد است که دربارۀ علت غیبت دو گونه میتوان سخن گفت و پاسخ داد، یک بار به نحو اجمال و بار دیگر به نحو تفصیل. پاسخ وی به نحو اجمال چنین است که در این مسأله به شیوۀ اهل عدل (معتزله و شیعه) عمل میکنیم؛ اهل عدل در مقابل اعتراض به اینکه چرا در قران آیات متشابه وجود دارد یا چرا خداوند حیوانات موذی و نفرتانگیز خلق کرده است، پاسخ میدهند که اینها فعل حکیم هستند و صدور فعل قبیح از حکیم جایز نیست پس همه اینها از روی حکمتی صادر شده است که ما آن حکمت را نمی دانیم؛ اگر سائل حکمت خداوند را قبول داشته باشد تسلیم میشود وگرنه با وی در مورد حکمت باید سخن بگوئیم و بحث کنیم. ما نیز دربارۀ غیبت امام چنین میگوییم؛ میگوییم امام معصوم است و معصوم کار قبیح انجام نمیدهد لذا غیبت کاری حسن (خوب) شمرده میشود. اگر سائل عصمت امام را قبول داشته باشد تسلیم میشود وگرنه با وی دربارۀ عصمت بحث میکنیم (صص ۱۷۱ـ ۱۷۰).
مؤلف خلاصه النظر در ادامه به بحث تفصیلی دربارۀ غیبت میپردازد و سبب غیبت حضرت صاحب العصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را خوف از به قتل رسیدن میداند. وی میگوید:
ائمه ـ صلوات الله علیهم ـ به طرد منکر تا جایی میپردازند که منجر به قتل نفس نشود؛ پس اگر چنانچه به این حد رسید از طرد منکر امتناع میکنند؛ لذا فردی از ائمه که ظهورش همراه است با عدم سکوت در برابر منکر و خودداری از پذیرش آن و ناگزیر به قتل رسیدن؛ پس بر این شخص از ائمه واجب است که مخفی گردد (صص ۱۷۲ـ ۱۷۱)؛
او در ادامه میگوید:اگر این سخن را بپذیریم و آنگاه تأمل کنیم در اینکه صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)مخفی شده است به دلیل اینکه در برابر منکر تسلیم نشود به این نتیجه رهنمون میشویم که سبب اختفاء و غیبت او ترس از به قتل رسیدن است.
مؤلف در اینجا به اصطلاح دفع دخل مقدر میکند و میگوید: شاید بپرسند که حضرت از کجا علم پیدا کرد که میخواهند او را به قتل برسانند؛ پاسخ میدهد:هر کسی که به اخبار و روایات آشنایی داشته باشد از ایشان بی خوف نمیتواند بود چرا که «إن هذا الرجل إذا کان ظاهراً لایسعه أن یبقی دوله علی حالها من دول الجبابره و کذلک کلّ صاحب مذهب لابد أن یزیله و یغیره»: این مرد وقتی که ظهور کند اجازه نمی دهد که هیچ یک از دولتها و حکومتهای جبار و ظالم به حال خود بمانند [یعنی همه آنها را از بین میبرد] و به همین دلیل هر صاحب مسندی میخواهد که وی را از بین ببرد (ص ۱۷۲).
به نظر نگارنده برخی از مطالب مؤلف جای تأمل دارد:اولاً، تاریخ زندگی ائمه اطهار(علیهم السلام) نشان میدهد که آنها هیچ گاه به دلیل ترس از به قتل رسیدن نهی از منکر را ترک نکردهاند و به شیوههای مختلف پایههای حکومتهای ظلم و جور را سست کردهاند، بهترین شاهد مطلب این است که تمامی ائمه(علیهم السلام) به شهادت رسیدهاند. میتوان مقصود مؤلف خلاصه النظر را چنین بیان کرد که:… امامان حرکت خویش را نه بر پایه مشی انقلابی بلکه بنا به ضرورتی که تشخیص دادند، بر پایه روشی به ظاهر آرام و مسالمت جویانه قرار دادند. بی شبهه این اصلی است که تاریخ آن را تأیید میکند…» (جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،۲۳۳)
اما حضرت صاحب العصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به شیوه انقلابی عمل خواهد کرد و هیچ ملاحظهای در مبارزۀ علنی و شدید با ظالمان نخواهد داشت. از این ویژگی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در زیارت شریفه عاشورا با عنوان «ناطق بالحق» تعبیر شده است. از اینتعبیر استفاده میشود که:ویژگی بارز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)این است که بیآنکه ملاحظه دشمنان و معاندان را بکند حقایق و معارف دین را بی کم و کاست آشکار کرده و هر چه که لازم به اظهار است بیهیچ محدودیتی اظهار خواهد کرد… (حسینی زنجانی، شرح زیارت عاشورا،۱۰۹).
ثانیاً، مطلبی که در خصوص سبب غیبت بیان شده در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز مورد اشاره قرار گرفته است و باید توضیحی درباره آن داد تا به عنوان یک پاسخ صحیح و کامل تلقی گردد:خوف از قتل دو منشاء دارد، یکی اینکه انسان می¬خواهد از تمتعات دنیوی بیشتر بهره ببرد… و دیگریاینکه وظیفه سنگینی بر دوش دارد که برای انجام آن باید جان خویش را حفظ کند….گونه دوم ممدوح و بلکه واجب است (ربانی گلپایگانی، درآمدی بر شیعه شناسی، ۲۸۶).با این توضیح بیان مطلب این است که:
اراده الهی به این تعلق گرفته که جریان امامت به امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ختم شود [حکمت این امر کاملاً بر ما پوشیده است] و وجود آن حضرت در یک شرایط فوق طبیعی [که فقط با قدرت مطلق الهی قابل تبیین است] برای دورانهای بعد حفظ شود. سبب غیبت حفظ جان آن حضرت به جهت حفظ فلسفه امامت و استمرار حضور امام معصوم در همه دورانهاست. پس برای پاسخ گفتن به سؤال از فلسفه غیبت باید به سؤال از فلسفه امامت پاسخ دهیم. حفظ شریعت و دین خاتم و راهنمایی مؤمنان به طریق صحیح و حفظ آنها از پرتگاهها و انحرافها و نجات آنها از سرگردانی و ضلال را میتوان بخشی از فلسفه امامت دانست (بنگرید به: امامت در بینش اسلامی، فصل پنجم)؛ اسلام دین خاتم و ابدی است و لذا این جهات تا روز قیامت مطرح، و غیبت حضرت صاحب العصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)ضامن حفظ این جهات است.
پی نوشت ها :
[۱]. دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه پیام نور تهران (مجتمع علوم انسانی)؛ همکار گروه کلام و فرق بنیاد دایره المعارف اسلامی.
فهرست منابع :
۱٫ جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(علیهم السلام)، انتشارات انصاریان، ۱۳۸۴٫
۲٫ حسینی زنجانی، سید عزالدین، شرح زیارت عاشورا، انتشارات عروج اندیشه، ۱۳۸۸.
۳٫ ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی به شیعه شناسی، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۵٫
۴٫ ، امامت در بینش اسلامی، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۶٫
۵٫ سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج ۱، کتاب طه، ۱۳۸۱٫
۶٫ شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، به کوشش واعظ چرندابی، انتشارات کتابفروشی حقیقت، ۱۳۳۰٫
۷٫ علامه حلّی، باب حادی عشر، چاپ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، نشر نوید اسلام، ۱۳۷۹٫
۸٫ ، کشف المراد فی شرح تجرید الإعتقاد، تصحیح حسن حسن زاده آملی، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۷ق.
۹٫ محسن، نجاح، اندیشه سیاسی معتزله، مترجم باقر صدری نیا، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۵٫
۱۰٫ مشکور، محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقههای اسلام تا قرن چهارم، انتشارات اشراقی، ۱۳۸۶٫
۱۱٫ ناشناس، خلاصه النظر، تحقیق و مقدمه زابینه اشمیتکه و حسن انصاری، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه آزاد برلین، ۱۳۸۵٫
پاسخ دهید