فلسفه عقیقه چیست؟
عقیقه یکی از احکام مستحبی پس از تولد نوزاد است، و احکام خاص خود را دارد.[۱]
استحباب عقیقه به اندازهای است که حتی اگر در دوران کودکی عقیقه انجام نگرفته باشد، مستحب است شخص برای خودش – حتی در دوران کهولت – عقیقه انجام دهد. همانگونه پیامبر اکرم(ص) پس از نبوّتش، برای خویشتن گوسفندی را عقیقه کرد.[۲]
این حکم، مانند دیگر احکام، حکمتهایی دارد که برخی از آنها بر ما آشکار گشته و برخی دیگر نیز از ما پوشیده است. در این مختصر با استفاده از روایات به دو مورد از این حکمتها اشاره میکنیم.
عقیقه جهت سلامتی فرزند
امام صادق(ع) میفرماید: «هنگامى که عقیقه کردى، بگو: به نام خدا و به یاری خدا. پروردگارا عقیقهاى است از فلانى. گوشتش در برابر گوشت او، خونش در برابر خون او و استخوانش در برابر استخوان او».[۳]
در برخی روایات، فرزند را در رهن و گرو عقیقه دانستهاند که اشاره به تأثیر عقیقه بر سلامتی فرزند دارد.
پیامبر خدا(ص): «هر پسرى(فرزندى) در گرو عقیقهاش است که روز هفتم، براى او ذبح میشود».[۴]
امام صادق(ع): «هر نوزادى در گرو عقیقه است».[۵]
اطعام مسلمانان
برپایه برخی روایات؛ یکی از حکمتهای عقیقه، پهن کردن سفره غذا برای مسلمانان است. البته واضح است که این رفتار نیک نیز بر آینده کودک تأثیرگذار بوده و همچنین نوعی شکرگزاری از خداوند نیز در این عمل نهفته است.
امام صادق(ع) فرمودند: «در روز هفتم ولادت، برای فرزند عقیقه کن … عقیقه را بدون اینکه استخوانهایش بشکند، تکه تکه کن و پس از پختن، گروهی از مسلمانان را دعوت کن(تا از غذای تهیه شده بخورند)».[۶]
«… یک چهارم آن (عقیقه)، به قابله(ماما) داده شود و اگر قابله نداشت، مادر فرزند، به هر شخصی که خواست، آنرا بدهد و ده نفر از مسلمانان را نیز برای غذا دعوت کند و اگر بیشتر شدند، چه بهتر!».[۷]
عبدالله بن بکیر میگوید: نزد امام صادق(ع) نشسته بودیم که فرستادهای از طرف عموی ایشان آمده و گفت: عموی شما پرسیده: برای فرزندمان دنبال عقیقه گشتیم ولی چیزی نیافتیم. حال چه کنیم؛ آیا پولش را صدقه بدهیم؟ امام فرمود: «نه؛ خداوند ریخته شدن خون برای تولد فرزند و نیز دعوت دیگران به غذا را دوست دارد».[۸]
منبع: اسلام کوئست
[۱]. ر. ک: ۲۳۲۹۷؛ عقیقه، شرایط و مستحبات
[۲]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص ۸۴، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق؛ مقدسی، محمد بن عبدالواحد، الأحادیث المختاره أو المستخرج من الأحادیث المختاره مما لم یخرجه البخاری و مسلم فی صحیحیهما، محقق، عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، ج ۵، ص ۲۰۵، بیروت، دار خضر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
[۳]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۶، ص ۳۰، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۴]. أبوبکر بیهقی، أحمد بن حسین، شعب الإیمان، محقق، عبدالحمید حامد، عبدالعلی، ج ۱۱، ص ۱۱۳، ریاض، هند، مکتبه الرشد، الدارالسلفیه، چاپ اول، ۱۴۲۳ق؛ شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، مسند احمد، تحقیق، الأرنؤوط، شعیب و دیگران، ج ۳۳، ص ۲۷۱، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
[۵]. ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، محقق، مصحح، فیضی، آصف، ج ۲، ص ۱۸۷، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
[۶]. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج ۷، ص ۴۴۲، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۷]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ۳، ص ۴۸۶، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
[۸]. کافی، ج ۶، ص ۲۵٫
پاسخ دهید