آیا فکر کردن به برخوردهایى که با نامحرم داشته ایم گناه است و راه مبارزه با این افکار چیست؟
در ابتدا گفتنى است؛ فکر گناه از جهت فقهى و حقوقى گناه نیست اما از جهت اخلاقى خطا و ناصواب است، زیرا یکى از کانون هاى تصمیم گیرى در وجود آدمى، فکر و اندیشه است. در حقیقت فکر سالم، ثمره و بازده سالم، و فکر آلوده، بازده ناسالم و آلوده به دنبال دارد.
امام على علیه السلام مى فرماید: «من کثر فکره فى المعاصى دعته الیها»؛[۱] «کسى که زیاد درباره گناه فکر کند، او را به گناه سوق مى دهد».
تفاوتى که میان گناه در قانون هاى اجتماعى و مذهبى وجود دارد، این است که در جامعه تمام کیفرها به عمل مربوط مى شود و تا شخصى به گناهى دست نزند، تحت پیگیرد کیفرى و قانونى قرار نمىگیرد، اما در فرهنگ اسلامى، امامان معصوم علیهم السلام ما را از اندیشه و فکر گناه نیز برحذر داشته اند.
به دیگر سخن، اسلام در پى آن است تا گناه را از سرچشمه بخشکاند و آلودگى را در نطفه خفه کند و در حقیقت پایه اعمال را از نظر کیفر و پاداش روى اندیشه و نیت افراد بنا نهاده اند! در این راستا حضرت عیسى علیه السلام ضمن گفتارى به حواریون فرمود: «موسى بن عمران علیه السلام به شما دستور داد تا زنا نکنید، ولى من به شما امر مى کنم که روح خود را به زنا خبر ندهید (فکر زنا نکنید) تا چه رسد به انجام آن! زیرا کسى که روح و فکرش را به زنا خبر دهد، مانند کسى است که در اطاق رنگینى آتش روشن کند، دود آتش نقشه هاى رنگین آن اطاق را کثیف مى کند، گرچه خانه را نسوزاند!».[۲] یعنى، فکر گناه، کانون تصمیم گیرى وجود انسان را آلوده کرده و چنین کانونى به تاریکى گناه نزدیک تر است تا به سفیدى اطاعت الهى!
فرد مسلمانى در یکى از جنگ ها به دست کفّار به قتل رسید و بعد به «قتیل الحمار»؛ «کشته راه خر» معروف شد. علت این نامگذارى به این بود که هدف او از نبرد، غنیمت بردن الاغ شخص کافر بود اما متأسفانه خودش کشته شد.[۳]
ناگفته نماند که نیّت گناه دو صورت دارد:
یکم، به معناى خطور قلب است که گاهى بى اختیار بر قلب خطور کرده و استقرارى ندارد؛ و این قسم حرمت نداشته و مورد مؤاخذه نیست و سؤال مورد نظر هم از همین نوع است.
دوم، به معناى عزم و تصمیم جدى بر گناه که به دنبال آن، عملى در خارج صورت پذیرد. و مقصود از روایاتى که آن را گناه و مورد بازخواست دانسته اند همین قسم دوم است که به صورت جدى تصمیم بر گناه بگیرد. در ضمن شمارى از راه کارهاى مبارزه با این افکار عبارتند از:
۱ – شرکت نکردن در مجالسى که حریم مرد و زن نامحرم رعایت نمىشود، به خصوص پرهیز جدى از مکان هاى خلوت که مانع از ورود دیگران است.
۲ – در صورت حضور در چنین جمعى، از دقت و ریزبینى نسبت به افراد نامحرم دورى جستن.
۳ – یاد پروردگار متعال در همه احوال، چه در برخورد با حلال و چه هنگام نزدیکى به حرام.
۴ – برنامه ریزى بهینه در استفاده از سرمایه گرانمایه عمر، در بخش هاى گوناگون اجتماعى، مذهبى، فرهنگى، ورزشى، تفریح هاى سالم و…، که بهترین فرصت براى وسوسه ها و راه یابى شیطان زمان هاى خالى از برنامه است.
۵ – گزینش دوستان و افراد شایسته، که هم در امور دنیوى و هم در جنبه آخرتى یار و مددکار انسان باشند.
در پایان باید گفت: اگر دل از اخلاق فاضله و یاد و ذکر الهى تهى شود، مأمن و محل استقرار شیطان مى شود: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»؛[۴] «هر که از یاد خداى رحمان روى گرداند، شیطانى را برانگیزیم تا قرین وى باشد».
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق وعرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی
آن دل که به یاد تو نباشد دل نیست
قلبى که به عشقت نطپد جز گِل نیست
آن کس که ندارد به سر کوى تو راه
از زندگى بى ثمرش حاصل نیست[۵]
[۱] – میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۴۶۵٫
[۲] – مجلسى، بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۳۱٫
[۳] – ملا محمدمهدى نراقى، جامع السعادت، ج ۳، س ۱۱۳٫
[۴] – زخرف ۴۳، آیه ۳۶٫
[۵] – امام خمینی ره، دیوان اشعار، ص ۱۹۹٫
پاسخ دهید