سوال ۱ – مقصود از (وجه خداوند) چیست ؟ آنجا که می فرماید : کل شی ء هالک الا وجهه (قصص : ۸۸) .

هر چیز نابود است ، مگر وجه او .
خداوند سبحان می فرماید : ما عندکم ینفد ، و ما عند الله باق (نحل : ۹۶) .
هر چه نزد شماست نابود می گردد و پایان می پذیرد ، و تنها آنچه نزد اوست باقی و پایدار است .
از این آیه شریفه به ضمیمه آیه پیش استفاده می شود که (وجه خدا) همان (ما عند الله ) است . در جای دیگر نیز می فرماید : و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ، بل احیاء عند ربهم یرزقون (آل عمران : ۱۶۹) .
و هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند ، مرده مپندار ، بلکه نزده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند .
و نیز می فرماید : و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات ، بل احیاء و لکن لاتشعرون (بقره : ۱۵۴) .
کسانی را که در راه خدا کشته می شوند ، مرده نخوانید ، بلکه زنده اند ، ولی شما نمی دانید .
با ضمیمه کردن این آیات به آیات پیش استفاده می شود که (شهداء) (وجه الله ) هستند و فنا و زوال ندارند ، زیرا (عند الله ) و (عند ربهم ) هستند ، و هر چه (عندالله ) است باقی و پایدار است . و ائمه علهیم السلام بالاترین شهداء هستند .


سوال ۲ – معنای این آیه شریفه که خداوند متعال می فرماید : هو الذی خلق السموات و الارض فی سته ایام . و کان عرشه علی المآء (هود : ۷) : (و اوست آن که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید در حالی که عرش او بر روی آب بود) چیست ؟

یعنی در ابتدای خلقت ، آب ، آسمانها و زمین ، و همه جا را فرا گرفته بود ، و احکام تکوینی الهی تنها بر آب جاری بود .


سوال ۳ – عرش چیست ؟

عرش در لغت به معنای ملک و تخت سلطنت است ، و در روایت نیز آیه شریفه الرحمن علی العرش استوی (طه : ۵) : (به راستی که خداوند بر عرش استیلا و سیطره دارد) این گونه معنی شده است :
علی الملک احتوی خداوند سلطنت را احراز نمود .


سوال ۴ – قرآن کریم می فرماید : انما امره اذا اراد شیئا ، ان یقول له کن فیکون (یس : ۸۲) .

هرگاه خداوند بخواهد چیزی را پدید آورد ، تنها کار او این است که به آن می گوید موجود شو ، و آن چیز بی درنگ به وجود می آید .
آیا واقعا خداوند می گوید : (کن ) و با این لفظ اشیاء را ایجاد می کند ؟

خیر ، خداوند گفتار لفظی ندارد ، زیرا در روایت آمده است :
قوله فعله گفتار او همان فعل اوست .
بنابراین (کن ) خداوند متعال ، همان فعل خارجی اوست .


سوال ۵ – معنای این آیه شریفه چیست که خداوند متعال می فرماید : و ان من شی ء الا عندنا خزائنه ، وما ننزله الا بقدر معلوم . (حجر : ۲۱) .

و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه های آن نزد ماست ، و ما آن را جز به اندازه ای معین فرو نمی فرستیم .

یعنی هر چه را فرض کنید که بر او کلمه (شی ء) صدق کند ، نزد خداوند متعال خزائن یعنی وجوداتی دارد ، و ما ننزله یعنی و ما نخلقه و نظهره (ما آن را خلق نمی کنیم و به آن ظهور نمی دهیم ) الا بقدر معلوم مگر به اندازه معین و با حد محدود و کیفیت مخصوص . و اما همان چیز که (عندنا) و نزد ماست اندازه معینی ندارد ، بلکه مراتبی است بعضها فوق بعض (نور : ۴۰) (روی هم ) و خزائنی است نامتناهی .


سوال ۶ – آیا انسان نیز خزائنی دارد ، و درباره او هم می توان گفت : و ما ننزله الا بقدر معلوم ؟

خداوند متعال می فرماید : و ان من شی ء الا عندنا خزائنه .
بنابراین هر چه (شی ء) بر آن اطلاق شود ، خزائنی دارد ، و انسان هم شی ء است که خزائنی دارد ، و نیز قدری دارد . قدر او همان نحوه وجود و کیفیت خلقت اوست که در جای دیگر می فرماید : لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم (تین : ۴) .
به راستی که ما انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم .
خلق و تقدیر انسان به گونه ای است که صلاحیت دارد با علم نافع و عمل صالح به مقام قرب (عند الرب ) عروج کند ، و به حیات ابدی نایل گردد؛ ولی افراد انسان با این صلاحیت که خلقت آن در احسن تقویم است به دو دسته تقسیم می شوند :
یک دسته ، کافر و طالح که از احسن تقویم خارج شده اند ، و خداوند درباره آنان می فرماید : ثم رددناه اسفل سافلین (تین : ۵)
سپس او را به پست ترین مراتب پستی باز گردانیدیم .
دسته دیگر ، مؤ من و صالح که در فطرت اولی و تقویم احسن خود باقی مانده اند ، چنانکه می فرماید : الا الذین آمنوا و عموا الصالحات فلهم اجر غیر ممنون (تین : ۶)
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دهند ، که پاداشی بی منت خواهند داشت . پس در واقع این عالم ، عالم انسان سازی است ، عده ای تکمیل می شوند و از این عالم بیرون می آیند ، و بعضی در این عالم می مانند و جهنمی می گردند .
و این آیات تنها آیات مخصوص به انسان هستند که روشن می کنند انسان از چه مقام ، به چه مقامی آمده ، و به چه مقامی می رسد و عود می کند .

 

منبع: ۶۶۵ پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبایی قدس سره؛ نشر نهاوندی؛ مؤلف: محمدحسین رخ‌شاد