سوال: من یک فرزند خوانده‌ دارم که اگر روزی او متوجّه عدم نسبت خونی با ما بشود، نمی‌دانم چگونه با این مشکل بخورد کنم؟ 

جواب:

راهکارها:

الف: یافتن سنّ مناسب

اگر در محیطی زندگی می‌کنیم که افراد محدودی می‌دانند که او فرزند خوانده ما است و می‌دانیم که این موضوع را به او انتقال نمی‌دهند، گفتن آن خصوصاً تا سنین حداقل نوجوانی و جوانی لزومی ندارد. حتّی سنّ نوجوانی هم سنّ خوبی برای این مسئله نیست؛ دلیل آن هم این است که روحیّات بچّه‌ها در آن دروه حسّاس می‌شود و یک ویژگی به عنوان استقلال طلبی در آن‌ها شکل می‌گیرد؛ لذا ممکن است بیان آن مطلب در سنّ نوجوانی آسیب‌هایی را برای او به دنبال داشته باشد.

اگر ما به محیط اطراف خود مطمئن هستیم، باید این راز را بین خود و خدای خود نگه داریم تا فرزند ما از دوره‌ی نوجوانی عبور کند و به دوره‌ی جوانی برسد. باید توجّه داشت که فرزند باید به یک میزان از درک و فهم رسیده باشد و این موقعّیت ممکن است در سنّ ۲۰ سالگی باشد و یا مثلاً در ۲۴ سالگی به دست آید؛ بهترین کسی هم که می‌تواند این میزان را تشخیص دهد، همان پدر و مادری است که او را بزرگ کرده‌اند.

ب. رفتن به فضایی مقدّس

 خوب است که ما حتماً برای بیان این‌ نکته، ولو فرزند ما نوجوان است، او را به یک مکان مقدّس و نورانی مثل امامزاده‌ و یا حرمی از حرم‌های اهل بیت علیهم السلام ببریم و در آن‌جا با یک مقدّمه‌چینی برای او موضوع را بیان کنیم. یکی از ویژگی‌هایی که در محیط‌های پاک و نورانی وجود دارد این است که انسان‌ها در آن‌جا راحت‌تر آرام می‌شوند و به آرامش می‌رسند. اگر هم یک مقداری به او فشار روحی و روانی وارد شود، آن‌جا جایگاهی است که می‌تواند چند قطره اشک بریزد تا خود را آرام کند.

ج. تدبیر اندیشی در مواقع خاص

 اگر خود فرزند به قضیه پی ببرد، این‌جا نیاز به تدبیر بیشتری دارد. یعنی شروع کنیم برای او ماجرای زندگی او را بیان کنیم؛ آن مقداری که در اختیار ما است. مثلاً پدر و مادری که این فرزند را به فرزند خواندگی گرفتند، شروع کنند خاطره‌ای را تعریف کنند و سعی کنند که این خاطره واقعیّت هم داشته باشد و خدایی نکرده خاطره‌ی غیر واقعی نباشد.

مثلاً بگویند: ما خیلی فرزند دوست داشتیم و خدا به ما فرزندی نداد؛ لذا مشورت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که شما را به فرزندی بپذیریم. به این صورت به بیان کردن ماجرا بپردازند.

والدین می‌توانند این گونه با فرزند خود صحبت کنند: خدا شما دختر گل، یا شما پسر خوب را سر راه ما گذاشت و نمی‌دانی ما از داشتن شما چقدر از خداوند متّعال ممنون هستیم. در واقع اینگونه به صحبت خود جنبه‌ی عاطفی بدهند.

والدین باید توجّه داشته باشند که در اینجا هرگز به دعوا کردن فرزند خوانده نپردازند و از این جملات استفاده نکنند که چه کسی به شما گفته است؟ قرار نبود شما بفهمید! چرا به شما گفته است؟

معرفی کتاب هایی در حوزه‌ی مسائل تربیتی

الف. نسیم مهر

یکی از کتاب‌ها، کتابی است که برادر بزرگوار جناب آقای دهنوی نوشته اند و ایشان مجموعه‌ی سؤالات شنوندگان را در قالب سه کتاب تحت عنوان نسیم مهر جمع آوری کرده‌اند. این کتاب در حوزه‌ی تربیت فرزند می‌تواند راه‌گشا باشد.

ب. تربیت از نگاه اسلام

کتاب دیگر تربیت از نگاه اسلام است که سرکار خانم شکوه نوابی نژاد آن را نوشته‌اند و انتشارات انجمن اولیا و مربیان آن را چاپ کرده‌اند. این کتاب نیز در زمینه مسائل تربیتی کتاب خیلی خوب و مفیدی است.

ج. تربیت

کتابی تحت عنوان تربیت نیز وجود دارد که حضرت آیت الله امینی آن را نگاشته‌اند و کتاب کاربردی خوبی است.