اشاره به این نکته حایز اهمیت است که افراط در عقاید تکفیری ابتدا با دیدگاه های شیخ محمد بن عبد الوهاب شکل گرفت و نهادینه شد؛ آنگاه پیروان او درباره ی مسائل نو ظهور، اقدام به ارائه ی دیدگاه های افراطی نمودند؛ تا آنجا که امروزه، برخی از دیدگاه ها و عقاید افراطی، موجب منزجر شدن مردم از دین و خدشه دار شدن چهره اسلام ناب محمدی صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله شده است. در ذیل به نمونه هایی از افراط گری های سلفیت معاصر اشاره می شود: ۱- پیروی عینی وهابیان متأخر از تندرویهای شیخ؛ ۲- بیان نمونه هایی از دیدگاه های وهابیان معاصر در امور مدرن.

فرق اساسی میان این دو دسته، آن است که مبدع دسته اول، شخص شیخ محمد بن عبد الوهاب است و سایر علمای سلفیت، به تأسی و تقلید از او، این راه را ادامه داده اند. اما دسته دوم، حاصل اجتهادات پیروان شیخ محمد بن عبد الوهاب است که شیخ در طرح این مسائل نقشی نذاشته، هر چند که راه و روش اینگونه اجتهاد کردن را به پیروانش آموخته است.

 

دسته اول: بیان نمونه هایی از تندرویهای وهابیت معاصر از عقاید تکفیری شیخ

شیخ سلیمان بن عبدالله بن محمد کسی را که در ظاهر با عمل اهالی شهرشمانند حجاز، یمن یا شام موافق باشد، هر چند در باطن دوستدار وهابیت و دشمن همشهری هایش باشد، تکفیر کرده است.[۱]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-112

حمد بن عبدالعزیز کسی را که به خارج از شهرهایی که دعوت شیخ را پذیرفته اند سفر کند، به خصوص با اعتقاد به مسلمان بودن اهالی آن شهرها؛ تکفیر کرده است.[۲]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-113

شیخ عبداللطیف بن عبدالرحمن ابن عربی و ابن فارض را تکفیر کرده است و کفر آنان را از کفر همه کفار روی زمین شدیدتر به شمار آورده است.[۳]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-114

شیخ عبدالله بن عبدالرحمان أبا بطین دولت عثمانی را تکفیر کرده و می گوید: «هر کس آنان را تکفیر نکند، کافر است! و معنای «لااله الا الله» را نمی داند و هر کس به آنان کمک کند، مرتکب ارتداد آشکار شده است[۴]

ابن سحمان قبیله قحطان و عجمان را به دلیل تن دادن به رسومات قبیله خود تکفیر کرده است.[۵]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-115

عبدالله بن عبدالمطلب اباضیه را تکفیر کرده است.[۶]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-116

شیخ عبدالله بن محمد کسی را که از وهابیت با نام خوارج یاد کند تکفیر کرده است.[۷]

 Sanad-Bareztarin-Eterazat-117

سخنان شیخ ابن حمید:

  • ارتداد در میان اهالی روستاها، شهرها و بادیه نشینان عمومیت یافته است، مگر کسانی که عقایدشان در توحید راسخ شده باشد.[۸]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-118

  • مسلمانی که کفار، مشرکات، یهود و نصارا را دوست داشته باشد، و شرک آنان را رد نکند و اعمالشان را نیک شمارد یا در کفرشان شک کند، کافر است، هرچند توحید را پذیرفته باشد و به احکام ظاهری اسلام عمل کند.[۹]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-119

  • انواع تشبه به کفار و اتکا به آنان موجب تکفیر شخص می شود، از جمله تشبه در پوشش، زیارت آنان، به نرمی با آنان سخن گفتن، چشم دوختن به جلوه ها و زیبایی های آنان و با خوشرویی با آنان برخورد کردن، هرچند بسیار ناچیز باشد و نیز گشاده رویی و اکرام عام؛ و همکاری با آنان هرچند ناچیز باشد، خود را به شیوه آنان آراستن، سکونت با آنان دردیارشان و میل ناچیز به آنان، چه رسد به مجالست و هم غذایی، نرم سخن گفتن و نزدیک آنان نشستن![۱۰]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-120

  • سفر به شهرهای مشرکان برای تجارت حرام است، مگر اینکه مسلمان از چنان قدرتی برخوردار باشد که بتواند مردود دانستن دین آنان و برائت از دینشان را اظهار کند.[۱۱]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-121

  • هرگاه مطالب گذشته را دریافتی، انحراف بسیاری از مردم این زمان از اسلام و ارتداد صریح آنان برایت روشن خواهد شد. [۱۲]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-122 Sanad-Bareztarin-Eterazat-123

دسته دوم: بیان نمونه هایی از دیدگاه های وهابیان معاصر در امور مدرن

به گمان من، ترس سلفیت معاصر از آموزش نوین، بخاطر تزاحم آن با علوم شرعی مورد استفاده علمای افراطی وهابیان، سبب هجوم آنان به آموزش نوین شده است. و گرنه هیچ مسلمانی، مخالف گسترش علوم شرعی نیست، بلکه نگرانی مسلمانان این است که با تندروی ایشان، چهره دین ناپسند و ناخوشایند شود؛ و این در حالی است که نام علم شرعی و دین را بر روی تندروی خود گذاشته اند.

تمام معلمانی را که وزارت معارف از کشورهای عربی، برای آموزش در مدارس دعوت کرده است، ملحد و زندیق اند.[۱۳] چرا که این معلمان، از جوجه های فرنگ و عبید مسئولان تارک نماز و دیگر شعایر اسلامی هستند.[۱۴]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-124 Sanad-Bareztarin-Eterazat-125 Sanad-Bareztarin-Eterazat-126

هرکس برای آموزش، تجارت یا دیگر امور به کشورهای همسایه مسافرت کند، مهجور است تا اظهار توبه کند.[۱۵]

 از این پس، تمام هموطنانی که از بلاد شرک به کشور وارد می شوند، بعد از نماز جمعه با لباس در آب فرو برده می شوند، تا از سفر به کشورهای مشرکان خودداری کنند.[۱۶]

 فراگرفتن علم حقوق، علوم طبیعی و عکاسی حرام است.[۱۷]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-127

آموزش مدرن حرام است.[۱۸]

 Sanad-Bareztarin-Eterazat-128

آموزش برای دختران حرام است و ایشان حق تحصیل ندارند.[۱۹] چرا که با آموزش زنان، زمینه به نمایش گذاشته شدن زیبایی، دریده شدن حجاب و آشکار شدن ساق، ران، سر و سینه آنان[۲۰]؛ و هم چنین زمینه گشوده شدن روسپی خانه ها، سینما، رقص و هرزگی فراهم خواهد شد.[۲۱]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-129 Sanad-Bareztarin-Eterazat-130 Sanad-Bareztarin-Eterazat-131

بازی فوتبال حرام است، به دلیل آنکه از غرب به جامعه مسلمانان سرایت کرده است؛ و در زمان خلفای راشدین و سلاطین مسلمانان[۲۲] نبوده است، در نتیجه کسانی که بازی فوتبال انجام می دهند، جزء موارد تشبه به دشمنان خدا قرار دارند.[۲۳]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-132 Sanad-Bareztarin-Eterazat-133 Sanad-Bareztarin-Eterazat-134

پوشیدن لباس پلیس حرام است، زیرا تشبه به کفار محسوب می شود.[۲۴]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-135 Sanad-Bareztarin-Eterazat-136

پوشیدن شلوار حرام است.[۲۵]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-137

پازدن به زمین در رژه های نظامی و سلام نظامی حرام است؛[۲۶] چرا که خر و قاطر هنگامی که احساس کنند جنبنده ای روی پاهایشان حرکت می کند، پا بر زمین می کوبند![۲۷]

Sanad-Bareztarin-Eterazat-138 Sanad-Bareztarin-Eterazat-139

منبع: مبلغ نه پیامبر / حسن بن فرحان مالکی / نشر ادیان


 

[۱]  الدرر السنیه، ج ۸، ص ۱۲۱٫

[۲] الدرر السنیه، ج ۸، ص ۴۲۴٫

[۳] الدرر السنیه، ج ۸، ص ۳۶۶٫

[۴]  الدرر السنیه، ج ۱۰، ص ۴۲۹٫

[۵] الدرر السنیه، ج ۱۰، ص ۵۳ یا ۵۰۳٫ [ایراد چاپی]

[۶] الدرر السنیه، ج ۱۰، ص ۴۳۱ و ۴۳۸٫

[۷] الدرر السنیه، ج ۱۰، ص ۱۸۲٫

[۸] الدرر السنیه، ج ۱۵، ص ۴۷۱٫

[۹] الدرر السنیه، ج ۱۵، ص ۴۷۵٫

[۱۰] الدرر السنیه، ج ۱۵، ص ۴۷۶ و ۴۸۲٫

[۱۱] الدرر السنیه، ج ۱۵، ص ۴۸۲ ۴۹۱٫

[۱۲] الدرر السنیه، ج ۱۵، ص ۴۷۹٫

[۱۳] الدرر السنیه، ج ۱۶، ص ۵ و ۱۲٫

[۱۴] الدرر السنیه، ج ۱۶، ص ۱۰۰٫

[۱۵]  الدرر السنیه، ج ۱۶، ص ۴۶۲٫

[۱۶]  الدرر السنیه، ج ۱۶، ص ۴۶۲٫

[۱۷] الدرر السنیه، ج ۱۶، ص ۱۰٫

[۱۸] الدرر السنیه، ج ۱۶، ص ۱۵٫

[۱۹] الدرر السنیه، ج ۱۶، ص ۷۱٫

[۲۰] الدرر السنیه، ج ۱۶، ص ۷۴٫

[۲۱] الدرر السنیه، ج ۱۶، ص ۸۱٫

[۲۲] الدرر السنیه، ج ۱۵، ص ۲۰۰ ۲۰۴٫

[۲۳] الدرر السنیه، ج ۱۵، ص ۲۰۶٫

[۲۴] الدرر السنیه، ج ۱۵، ص ۳۶۵٫

[۲۵] الدرر السنیه، ج ۱۵، ص ۳۶۷٫

[۲۶]  الدرر السنیه، ج ۱۵، ص ۳۶۳٫

[۲۷]  الدرر السنیه، ج ۱۵، ص ۳۷۹٫