سلام علیکم ایا صحیح است اصحاب امام در شب عاشوراء غسل کردند پس چرا تشنه ماندن وچرا اب به مقدار کافی برنداشتند
قبل از ارائه پاسخ به دو مقدمه زیر توجه فرمایید:
۱- همانگونه که میدانید در زمانهای گذشته به هنگام نوشتن از نقطه استفاده نمیکردند لذا نسخهبردار اینگونه کتب به هنگام برخورد با اینگونه کلمات هر آنچه از کلمه میفهمید و یا شبیه به آن مییافت همان را مینوشت.
۲- یکی از انواع پر طرفدار عطر در میان اعراب، «مُشْک» است. مشکی که به صورت جامد یا غلیط عرضه میگردد را با کمی آب مخلوط کرده و سپس استعمال میکنند.
۳- به نظر میرسد عبارت غسل شب عاشورا از آنجا گرفته شده است که در برخی گزارشهای تاریخی آمده است: امام حسین علیهالسلام و یارانش شب عاشورا از نوره (داروی نظافتی) استفاده نمودند. لذا برخی چون این عبارت را مناسب نمیدیدند که در کتابها یا روضههایشان نقل کنند، گفتند: حضرت شب عاشورا «غسل» کردند یا برخی دیگر عبارت: «غسل شهادت» را آوردند.
اصل پاسخ:
در این فراز تاریخی مورخان بزرگ مطالب خود را به دو گونه متفاوت ارائه کرده اند:
– دستهای کلمه نوره (داروی نظافتی) را در عبارت خود آوردهاند. این گروه عبارتند از: طبری در: تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۴۲۳؛ و بلاذری در: انساب الاشراف، ج۳،ص۳۹۶ ـ ۳۹۵؛ ابن اثیر در: الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۶۱؛ و نویری در: نهایه الارب فیفنونالادب، ج۲۰، ص۲۷۵٫
– و دستهای دیگر کلمه تور. که ما نیز معتقد به صحت این کلمه هستیم.
به نظر میرسد در گزارش گروه اول، کلمه «نوره»، تصحیف شده واژه «تور» باشد که به دلیل عدم نقطه، نسخه بردار این کتابها آن را نوره خوانده است. این کلمه(تور) به معنی: «ظرف برنجی یا سنگی» است. با عنایت و توجه به مطالب فوق، ترجمه این فراز از تاریخ اینگونه میشود: «پس از دستور امام، مُشکی (آورده و آن) را در آن ظرف به هم زدند و آماده کردند و سپس به ترتیب، امام و یارانش بدن خود را با آن خوشبو کردند»، امّا چون مورّخان این کلمه را «نوره» خوانده و ضبط کردهاند، عبارات، آشفته گردیده و افاده استعمال نوره (داروی نظافت) کرده است، در حالی که اصولا بحث نوره مطرح نبوده است.
موید ادعای فوق آنکه این ترجمه عبارت تور توسط برخی مورّخان به کار رفته است. به عنوان مثال گزارش ابو علیمسکویه، دقیق و خالی از تصحیف است، او تنها سخن از مشک به میان آورده مینویسد: و أمر الحسین بمسک فمیث فی جفنه عظیمه و أطلی: حسین(ع) دستور داد در بادیهای(ظرفی) بزرگ، مُشْکی حل کردند و آن را بر بدن خود مالید … (تجارب الامم، ج۲، ص۷۰). مؤید اینکه لفظ تور به معنای «ظرف» است، این که: در گزارشِ نخستین برخورد «حرّ بنیزید ریاحی» و سپاهش با امام حسین(ع)، آمده است که امام چون دید سپاهیان حرّ تشنهاند، به جوانانش دستور داد آنان و مرکبهایشان را سیراب کنند، در این هنگام جوانان با «کاسهها و طاسها» آنان را سیراب کردند. عین عبارت که در آن کلمه «تور» به کار رفته است چنین میباشد: …فقام فتیه و سقوا القوم من الماء حتی أرووهم، و اقبلوا یملأون القصاع و الأتوار و الطساس من الماء و یدنونها من الفرس … (طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج ۵، ص۴۰۱). «گروهی از جوانان برخاستند و آن گروه را از آن آب سیراب کردند، جوانان «کاسهها، طاسها و تورها» را پر از آب میکردند و به اسبها میدادند». در اینجا هرگز نمیتوان کلمه بعد از «طساس»(جمع کلمه طاس به معنای ظرف) را «اَنْوار» (جمع کلمه نوره و به معنای داروی نظافتی) خواند (که اگر آن کلمه را انوار بخوانیم حاصل معنای آن میشود: جوانان امام حسین به لشکر «حُرّ» داروی نظافتی نوشاندند) بلکه به یقین اتوار، جمع تور است که به معنای همان ظرف برنجی یا سنگی است.
اضافه میکنیم که: واژه «تور» از جمله واژههایی است که در گذشته استعمال و کاربرد آن بسیار معمول بوده و در حدیث و سرگذشت یاران پیامبر بارها به کار رفته است، لکن بعدها به دلیل آمدن ظرفهایی که جایگزین این گونه ظروف شدهاند به صورت کلمهای غریب و نا آشنا درآمده است. ابناثیر، مؤلف «النهایه فی غریب الحدیث و الاثر» در مورد لغت تور مینویسد: فی حدیث ام سلیم أنها صنعت حیسا فی تور، و هو اناء من صفر، او حجاره کالاِجانه قد یتوضأ منه: در حدیث «ام سلیم» آمده است که او در تور، حیس(غذایی مرکب از خرما و روغن و سویق) آماده کرد، تور، ظرفی برنجی یا سنگی است مانند طشت که گاهی در آن وضو میگیرند. همچنین نقل شده است که سلمان به هنگام احتضار، مشکی خواست و به همسرش گفت: آن را در تور به هم بزن یعنی با آب مخلوط کن: و منه حدیث سلمان رضیالله عنه : لما احتضر دعا بمسک ثم قال لإمراته اوحفیه فی تور ای اضربیه بالماء. (النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۱۹۹). با این توضیح برخی اشکالها که در مورد استفاده از نوره با وجود کمبود آب، و تنگی فرصت در صبح عاشورا پیش آمده، و بعضی از مقتلنویسان در رفع آنها به توجیهات تکلّفآمیزی متوسل شدهاند. (ر.ک: فضل علی قزوینی، الامام حسین و اصحابه، ج۱،ص۲۵۹-۲۶۱) منتفی میشود.
منبع:پرسمان
پاسخ دهید