محمّد بن سعد گوید:

مردی از اهل عراق، با حالت گریه زینت‌های دختر امام حسین، فاطمه را می‌گرفت. وی گفت: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: دختر پیامبر را غارت می‌کنم، گریه نکنم؟ گفت: پس واگذار. گفت: می‌ترسم دیگری آن را بردارد.

 

 

قال محمّد بن سعد:

و أخذ رجل من أهل العراق حُلیّ فاطمه بنت الحسین (ع) و هو یبکی فقالت: لم تبکی؟ فقال: أ سلب ابنه رسول الله (ص) و لا ابکی؟

فقالت: دعه، (قال:) إنّی أخاف أن یأخذه غیری.[۱]


[۱]– «ترجمه الامام الحسین (ع)» من الطّبقات: ۷۸٫