منظور از عوامل ظهور امام زمان (ع) چیست؟
عوامل ظهور به چیزهایی گفته می شود که زمینۀ ظهور امام زمان (عج) را فراهم می کند و از علل ظهور آن حضرت محسوب می گردند. در بارۀ آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان (عج) “ارادۀ الاهی” است، ولی آنچه که انسان ها به عنوان زمینه سازی ظهور، می توانند انجام دهند، ازبین بردن زمینه هایی است که موجب غیبت آن حضرت شده و ایجاد آمادگی در خود است. این آمادگی نیز با انجام وظایف و تکالیفی که بر عهدۀ آنهاست به ویژه تکالیف زمان غیبت مثل: انتظار فرج، دعا، صبر، خودسازی، رشد فکری، اجتماعی به دست می آید. البته این آمادگی باید متناسب با پذیرش حکومت جهانی باشد؛ یعنی عمومیت داشته و گسترده باشد و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشند.
پاسخ تفصیلی:
هر چیزی که در ظهور امام زمان (عج) نقش دارد و از علل ظهور آن حضرت محسوب می گردند عوامل ظهور محسوب می شوند. در بارۀ آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان (عج) “ارادۀ الاهی” است، ولی آنچه که انسان ها به عنوان زمینه سازی ظهور می توانند انجام دهند، ایجاد آمادگی در خودشان است؛ چون هر انقلاب و نهضتی که برای هدف معینی به وجود می آید، در صورتی پبروز است که زمینه های آن از هر جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شکست روبرو خواهد شد.
قیام امام زمان (عج) از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی می تواند پیروز شود که شرایط آن فراهم گردد.[۱]
پس آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور است؛ یعنی عموم مردم خواستار آن حضرت باشند و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد. به عبارت دیگر باید عوامل اختیاری و قابل تغییر غیبت آن حضرت را بر طرف نمود.
توضیح این که بر اساس آنچه در روایات، در بارۀ عوامل غیبت آمده، برخی از آنها در اختیار ما نیست و قابل تغییر نمی باشد مانند:
۱ – بیعت کسی بر عهدۀ آن حضرت نباشد.[۲]
۲ – محافظت ایشان از خطر کشته شدن.[۳]
۳ – آزمایش الاهی.[۴]
۴ – علل ناشناخته؛ چنان که بعضی از روایات بیانگر این نکتهاند که امامان معصوم از علت اصلی غیبت آگاه اند، اما مأمور به بیان آن نیستند. لذا سر بسته و به طور اجمال حکمتهایی از آن را بیان کردهاند. دلیل این ادّعا روایت عبداللّه بن فضل هاشمی از امام صادق (ع) است که امام به وی فرمود: برای صاحب امر غیبتی است که چارهای از آن نیست. هر مبطلی در آن شک میکند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) برای چیست؟ فرمود: برای امری که اجازۀ کشف آن را برای شما نداریم. گفتم: حکمت غیبت او چیست؟ فرمود: حکمت غیبت او همان حکمت غیبت حجتهای خداوند قبل از اوست. حکمت آن کشف نمیشود، مگر بعد از ظهور او. همان طور که حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن پسر و برپایی دیوار توسط حضرت خضر برای حضرت موسی (ع) کشف نشد مگر هنگام جدایی آنها.[۵]
روشن است که این عوامل در اختیار انسان ها نیست تا بتوانند تغییر دهند.
اما برخی دیگر از عوامل غیبت قابل تغییر است. چنان که در برخی از توقیعات شریفه به این مسئله اشاره شده است که بیوفایی مردم و گناهان آنان زمینه ساز غیبت حضرت حجت شده است.
“اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلی در وفای به عهدی که بر ایشان است عنایت میفرمود مبارکی دیدار ما برای ایشان به تأخیر نمیافتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتی شایسته و درست شتاب میشد. چیزی ما را از ایشان محبوس نکرده است، مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندی است که از آنها به ما میرسد”.[۶]
مضمون این توقیع آن است که بیوفایی شیعیان نسبت به عهد و پیمان با آن حضرت موجب طولانیتر شدن غیبت و حرمان از وصال شده است. پس همدلی شیعیان در وفای به عهد [آن حضرت] میتواند عاملی برای تعجیل در ظهور باشد.[۷]
علاوه بر این مطالب باید توجه داشت که مردم در عصر غیبت، افزون بر تکالیف عمومی، در خصوص مسئلۀ غیبت وظایفی بر دوش دارند که با انجام آنها ضمن وصول به اجر و ثواب، گامهایی نیز در زمینۀ ظهور برخواهند داشت که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف- صبر:
در روایتی امام رضا (ع) میفرماید: چه قدر نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدی این سخن خداوند را که: “فارتقبوا اِنّی معکم رقیب”. و این سخن او که: فانتظروا اِنّی معکم من المنتظرین. منتظر باشید من هم با شما در انتظارم. همانا فرج پس از ناامیدی میآید و کسانی که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند. [۸]
تعبیر “علیکم بالصبر” صراحت دارد، در این که وظیفۀ شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است. البته روشن که صبر به معنای استقامت داشتن در اعتقاد و عمل و طی نمودن خط و مکتب آن حضرت است.
ب- انتظار:
هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به خوبی معلوم میشود، ولی دربارۀ انتظار باید گفت: پیامبر و ائمۀ اطهار با تأکید بسیار بر این امر پای فشردهاند. در روایتی از پیامبر (ص) میخوانیم که فرمود: برترین اعمال امت من انتظار فرج است.[۹]
علی) ع) در پاسخ کسی که از وی پرسید: کدام عمل نزد خداوند محبوبتر است؟ فرمود: انتظار فرج.[۱۰]
امام صادق (ع) میفرماید: نزدیکترین حالت بنده به خداوند و راضیترین چیز نزد او این است که هرگاه حجت خدا از آنها پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آنها پوشیده شود و مکانش را ندانند در این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند[۱۱].
روشن و بدیهی است که انتظار بر دو قسم است: انتظار تکوینی و انتظار تشریعی.
در انتظار تکوینی، منتظر بودن بیشتر به شکل منفی و همراه با سستی صورت میگیرد، اما انتظار تشریعی، پویا و همراه با علم و عمل است. مؤید این سخن، کلام امام سجّاد) ع) است که میفرماید: منتظران ظهور او برترین اهل هر زمانند؛ زیرا خداوند متعال به آنها عقل و فهم و شناختی عطا فرموده است که غیبت در نزد آنان به منزلۀ مشاهده گردیده است. آنان را در آن زمان به منزلۀ مجاهدان با شمشیر در کنار رسول خدا (ص) قرار داده است. آنان حقیقتا خالصند و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکارند.[۱۲]
منتظر واقعی در بعد علمی، آن چنان معرفتی دارد که غیبت برای او همانند مشاهده است؛ یعنی در شناخت امام زمان خود، شک و تردید ندارد و در بعد عملی آشکارا و نهان به دعوت و تبلیغ مشغول است.
اگر منتظر منفی دست بر دست میگذارد و به بهانه این که کاری از ما ساخته نیست و کاری برای زمینه سازی ظهور نمیکند، منتظر مثبت شب و روز بر علم و معرفت و عمل خود میافزاید، خود را آمادۀ ظهور مینماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر کند.
چکیدۀ سخن آن که در انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به عدالت، تنفر از ظلم، اعتراف به حق و دعوت به خیر و صلاح نهفته است.
ج- دعا:
در برخی روایات عمدهترین وظیفۀ عصر غیبت را دعا دانستهاند. از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیلۀ محمد بن عثمان دریافت شده است، فرمود: برای تعجیل در فرج زیاد دعا کنید… .[۱۳]
د- انقطاع:
در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم که فرمود: “همانا این امر (ظهور مهدی) نمیآید شما را مگر پس از ناامیدی”.[۱۴]
در روایت دیگری امام رضا (ع) میفرماید: “همانا فرج پس از ناامیدی میآید و کسانی که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند”[۱۵].
این بدان معناست که تا انسان چشم امید به قدرتهای غیرالاهی داشته باشد، عطش عدالت مهدوی در او وجود ندارد و آن گونه که بایسته و شایسته است، مهدیجو و مهدیخواه نخواهد بود.
شاید به همین جهت یکی از نشانه های آغاز انقلاب امام زمان، فراگیری ظلم و جور در جهان بیان شده است. این مطلب را از دو راه می توان ثابت کرد:
۱ – پبامبر گرامی فراگیری ظلم و جور را، نشانۀ آغاز انقلاب دانسته و در حدیثی که محدثان اسلامی نقل کرده اند، فرموده است: زمین را پر از قسط و عدل می کند، چنان که از ظلم و جور پرگردد.[۱۶]
۲ – فشار و اختناق هرگاه از حدّ بگذرد، مایۀ انفجار می گردد. انفجارهای اجتماعی، مانند انفجار های مکانیکی است که در درجۀ معینی از فشار، انفجار رخ می دهد. در حقیقت گسترش فساد به وسیلۀ ضحاکان زمان، انقلاب را نزدیک تر می کند، در نتیجه بذر های انقلاب را آبیاری می نماید، تا لحظه ای که بحران به اوج خود برسد و انقلاب صورت پذیرد. البته ، باید توجه داشت که صرف گسترش فساد کافی نیست، بلکه رشد آگاهی هم در این زمینه لازم است.
مقصود از بالا رفتن سطح آگاهی، این است که انسان ها، به موقعیت و ارج وجود خود پی ببرند و تحمل ظلم و فساد را زندگی ننگین و مرگباری تلقی کنند که شایستۀ مقام انسان نیست. آن گاه با ارزیابی شرایط و امکانات خود و ستم قدرت های طاغوتی، بذر انقلاب را در سرزمین مستعد و آماده بپاشند و از راه های گوناگون، در آبیاری آن بکوشند. ناگفته پیداست، تا زمانی که در توده ها چنین آگاهی پدید نیاید و انسان ها بر ارزش خود واقف نگردند و امکانات خود و طرف را درست نسنجند، انقلاب کوری رخ می دهد که نمی تواند، مصالح مردم را تضمین کند.
به عبارت روشن تر، برای تحقق یک انقلاب، تنها گسترش فساد و یا وجود یک رهبر لایق کافی نیست، بلکه علاوه بر این، آمادگی روحی و فکری لازم است که مردم در موقع مناسب بهای انقلاب را که همان ایثارگری و شهادت در راه هدف است، بپردازند. در غیر این صورت، سستی، تنبلی و اکتفا به وضع موجود، در روح جامعه لانه می گزیند، و اندیشۀ انقلاب به ذهن آنان راه پیدا نمی کند و با تمسک به منطق “موسی به دین خود، عیسی به دین خود”، و یا “هر کس باید گلیم خود را از آب بیرون ببرد”، “من چه کار به کار دیگران دارم” و امثال این جملات، وضع موجود را که توأم با یک نوع راحت طلبی است، بر قیام و انقلاب و تحمّل زندان و شکنجه و قتل و اعدام ترجیح می دهد.[۱۷]
علاوه این که برای تحقق قیام حضرت مهدی (عج)، یک ارتش مهیّا و نیروی ضربتی کارآمد لازم است که پشت سر امام (عج) ایستاده و گوش به فرمان وی باشد. از این جهت باید در جهنم سوزان ظلم و جور و فساد و تبعیض، افراد فداکاری پرورش یابند، تا پیام آور بهار عدالت باشند. این گروه باید به نیروی ایمان و تقوا مجهز گردند، و جانباز و فداکار باشند.
به طور خلاصه، گسترش فساد و ظلم، اگر منجر به “انظلام”؛ -یعنی پذیرش ظلم و ستم- بشود، هیچ گاه زمینۀ قیام علیه آن نخواهد شد. بلکه تنها در صورتی مفید است که مقدمه مبارزه در جهت تحقق عدالت و نیکی باشد. بدیهی است که این مقدمه نیز هیچ گاه عملی نخواهد شد، مگر زمانی که مردم، بدی ظلم را بدانند و در برابر آن، مظاهر صلاح و تقوای فردی و اجتماعی را نیز بشناسند و تنها راه این شناخت، دعوت مردم به سمت صلاح و تقواست.
احادیث فراوانی داریم که گروهی در زمان های مختلف با حرکت های اصلاح گرانه در جوامع بشری، زمینه ساز ظهور حجت خواهند بود. این احادیث در برخی از کتاب ها گرد آمده است.[۱۸]
در این جا به یکی از این احادیث اشاره می کنیم: صاحب کشف الغمه از پیامبر (ص) نقل می کنند که فرمود: “مردمی از مشرق خروج می کنند و برای حضرت مهدی زمینه سازی می کنند”.[۱۹]
ه- تقوا و دوری از گناه:
در احادیثی که پیامبر (ص) و ائمۀ اطهار (ع)، وظایف منتظران را معین کرده اند، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، صلاح، سداد، دوری از گناه و قرب به خداست. به عنوان نمونه، امام صادق (ع) فرمود: “هر کس خوشنود می شود که از اصحاب قائم (ع) باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالی که منتظر است. اگر چنین شخصی، پیش از ظهور حضرتش بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور آن حضرت را درک کرده است. پس (در جهت نیکی ها) بکوشید و منتظر باشید. (این انتظار) گوارا باد بر شما ای گروه رحمت شده”.[۲۰]
علمای گذشتۀ ما، دربارۀ وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتاب هایی مستقل نوشته یا فصولی از کتاب های خود را اختصاص داده اند، مانند کتاب “نجم الثاقب” تالیف مرحوم حاج میرزاحسین نوری (متوفی ۱۳۲۷)، دو کتاب “مکیال المکارم” و “وظیفه مردم در زمان غیبت امام زمان (ع)” تالیف مرحوم میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی (متوفی ۱۳۴۸). در این کتاب ها و مشابه آنها تنها بر اساس روایات ائمه (ع) به عوامل ظهور و وظایف منتظران اشاره شده است، البته از نظر عقلایی نیز میتوان گفت: تشکیل حکومت جهانی با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعی هر چند محال نیست، اما دلیل عقلی یا نقلی معتبر بر چنین وقوعی نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت (بیان نشدن وقت)، به طور “دفعی” و ناگهانی صورت گیرد، اما قطعا نمیتوان گفت بدون هیچ زمینهای انجام میشود.
شهید مطهری مینویسد: بعضی از علمای شیعه که به برخی از دولتهای شیعی معاصر خود حسن ظن داشتهاند، احتمال دادهاند که دولت حقّی که تا قیام مهدی موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد نظر باشد.[۲۱]
این سخن بیانگر آن است که علمای شیعه به حکومت زمینهساز عقیده داشتهاند و این یک امر طبیعی است؛ چرا که وقتی انسان منتظر مهمان عزیزی باشد، سعی میکند فضا و مکان و استقبال کنندگان را در حد امکان، با مقام فرد منتظر کاملاً همانند کند. چگونه ممکن است فرد منتظر، در انتظار کسی باشد که به دلیل اجرای عدالت، پیاده کردن احکام الاهی و جلوگیری از فحشا، محکوم دادگاه او و طعمۀ شمشیر وی باشد؟
آیت اللّه مکارم شیرازی، دربارۀ آمادگیهای لازم برای حکومت جهانی مینویسد: برای این که دنیا چنان حکومتی را پذیرا باشد، چند نوع آمادگی لازم است:
۱ – آمادگی فکری و فرهنگی؛ یعنی سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسئلۀ “نژاد” یا “مناطق مختلف جغرافیایی” مسئلۀ قابل توجهی در زندگی بشر نیست و تفاوت رنگها و زبانها و سرزمینها نمیتواند بشر را از هم جدا سازد.
۲ – آمادگی اجتماعی؛ مردم جهان باید از ظلم و ستم و حکومت های موجود خسته شوند، تلخی این زندگی مادی و یک بعدی را احساس کنند و حتی از این که ادامۀ این راه یک بعدی ممکن است در آینده مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس گردند.
۳ – آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی؛ بر خلاف آنچه بعضی میپندارند که رسیدن به مرحلۀ تکامل اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودی تکنولوژی جدید امکانپذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد. سپس میافزاید معجزه، استثنایی است منطقی در نظام جاری طبیعت، برای اثبات حقانیت یک آیین آسمانی، نه برای ادارۀ همیشگی نظام جامعه.[۲۲]
۴ – آمادگیهای فردی؛ حکومت جهانی قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانی است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را به دوش بکشد.
این در درجۀ اوّل نیاز به بالا بردن سطح اندیشه، آگاهی، آمادگی روحی و فکری برای پیاده کردن آن برنامۀ عظیم را دارد. منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی نمیتواند نقش تماشاچی داشته باشد.[۲۳]
منبع:پرسمان
[۱] ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۲۹۴، زمینهسازی ظهور حضرت ولی عصر علیهالسلام، محمد فاکر میبدی.
[۲] رک: صافی گلپایگانی، لطف اللّه، منتخب الاثر، ص ۳۳۴.
[۳] رک: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۷.
[۴] همان، ص ۹۸.
[۵] «ان لصاحب الامر غیبه لا بد منها، یرتاب فیها کل مبطل، فقلت له: و لم جعلت فداک؟ قال لامر لم یؤذن لنا فی کشفه لکم، قلت: فما وجه الحکمه فی غیبه؟ فقال: وجه الحکمه فی غیبه وجه الحکمه غیبات من تقدمه من حجج اللّه تعالی ذکره، ان وجه الحکمه فی ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره، کما لا ینکشف وجه الحکمه لمّا أتاه الخضر( علیهالسلام ) من خرق السفینه، و قتل الغلام و اقامه الجدار، لموسی (علیهالسلام) الا وقت افتراقها». رک: همان، ص ۹۱، و ۱۱۳.
[۶]«و لو ان اشیاعنا وفقهم اللّه علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا، علی حق المعرفه و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم». رک: همان، ج ۵۳، ص ۱۷۷، و الزام الناصب، ج ۲، ص ۴۶۷
[۷] « لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا». در سعادت دیدار ما شتاب میشد
[۸] «ما احسن الصبر و انتظار الفرج، اما سمعت قول الله تعالی «فارتقبوا انی معکم رقیب» و قوله عزوجل: «فانتظروا انی معکم من المنتظرین، فعلیکم بالصبر، فانه انما یجییء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم».
همان، ج ۵۲، ص ۱۲۹
[۹] «افضل اعمال امتی انتظار الفرج». همان ، ص ۱۲۲
[۱۰] «ای الاعمال احب الی اللّه عزوجل؟» فقال: «انتظار الفرج». همان
[۱۱] «اقرب ما یکون العبد الی اللّه عزوجل و ارضی ما یکون عنه اذا افتقدوا حجه اللّه فلم یظهر لهم و حجب عنهم فلم یعلموا بمکانه… فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً». همان،ص۹۵
[۱۲] «المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان، لان اللّه تعالی ذکره، اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفه ما صارت به الغیبه عند هم بمنزله المشاهده، و جعلهم فی ذلک الزمان بمنزله المجاهدین بین یدی رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله بالسیف، اولئک المخصلون حقا، و شیعتنا صدقا، و الدعاه الی دین اللّه سرا و جهرا » همان،ص ۱۲۲
[۱۳] «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم».الاحتجاج ج۲ ص ۴۷۱ .
[۱۴] «ان هذا الامر لایأتیکم الا بعد ایاس…، رک: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۱.
[۱۵] «فانه انما یجییء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم». رک: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹ و ۱۱۰.
[۱۶] «یملا الارض قسطاً و عدلا کما مُلئت ظُلما وجورا». الاحتجاج، ج۱، ص ۶۹.
[۱۷] باید توجه نمود که مدت هاست که فساد، جهان را فرا گرفته است. فساد ابر قدرت ها در بسیاری از مناطق جهان –بویژه آفریقا و آسیا- به شدیدترین وضع رسیده است. از روزی که غرب، اندیشه تسلط بر شرق را در سر پرورانده، هر روز در نقاط مختلف جهان، بر مظالم خود افزوده و میلیون ها نفر را در بند کشیده است. تنها بررسی وضع کشورهای استعمارزده افریقا و جنوب آسیا سند روشن و گویایی بر این مطلب است.
[۱۸]برای اطلاعات بیشتر ر.ک: کامل سلیمان، روزگار رهای. ؛ ترجمه علی اکبر مهدی پور، ج ۲، ص ۱۰۳۴ الی ۱۰۶۲.
[۱۹]کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج ۳، ص ۲۶۷ معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ ق، ج ۱، ص ۳۸۷ی،
[۲۰]«من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر. فان مات وقام القائم بعده، کان له من الأجر مثل أجر من أدرکه. فجدوا وانتظروا هنیئاً لکم ایتها العصابه المرحومه». بحارالانوار، ۵۲/۱۴۰، به نقل از غیبت نعمانی.
[۲۱] ر.ک: مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، ص ۶۸.
[۲۲] مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی علیهالسلام ص ۸۰ تا ۸۳.
[۲۳] همان،ص ۱۰۰
پاسخ دهید