عوامل ظهور به چیزهایی گفته می شود که زمینه ظهور امام زمان (عج) را فراهم می کند و از علل ظهور آن حضرت محسوب می گردند و در باره ی آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان علیه السلام «اراده ی الهی»می باشد ولی آنچه که انسانها بعنوان زمینه سازی ظهور، می توانند انجام دهند ازبین بردن زمینه هایی است که موجب غیبت آنحضرت شده و ایجاد آمادگی در خودشان می باشد؛ و این آمادگی نیز با انجام وظایف و تکالیفی که بر عهده آنهاست بویژه تکالیف زمان غیبت مثل: انتظار فرج، دعا، صبر، خودسازی، رشد فکری، اجتماعی بدست می آید. البته این آمادگی باید متناسب با پذیرش حکومت جهانی باشد، یعنی عمومیت داشته و گسترده باشد و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشند.

 

عوامل ظهور هر آنچیزی است که در ظهور امام زمان (عج) نقش دارد و از علل ظهور آن حضرت محسوب می گردند و در باره ی آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان علیه السلام «اراده ی الهی»می باشد ولی آنچه که انسانها بعنوان زمینه سازی ظهور می توانند انجام دهند ایجاد آمادگی در خودشان می باشد؛ چون هر انقلاب و نهضتی که برای هدف معینی به وجود می آید، در صورتی پبروز است که زمینه های آن از هر جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شکست روبرو خواهد شد.

 

قیام امام زمان(عج) از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی می تواند پیروز شود که شرایط آن فراهم گردد.[۱]

پس آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور می باشد. یعنی عموم مردم خواستار آن حضرت باشند و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد و بعبارت دیگر باید عوامل اختیاری و قابل تغییر غیبت آن حضرت را بر طرف نمود.

 

توضیح اینکه؛ بر اساس آنچه در روایات، در باره ی عوامل غیبت آمده برخی از آنها در اختیار ما نیست و قابل تغییر نمی باشد مانند:

۱ – بیعت کسی بر عهده آن حضرت نباشد[۲].

۲ – محافظت ایشان از خطر کشته شدن[۳].

 ۳ – آزمایش الهی[۴].

۴ – علل ناشناخته: چنانکه بعضى از روایات‏ها بیانگر این نکته‏اند که امامان معصوم از علت اصلى غیبت آگاهند، اما مأمور به بیان آن نیستند؛ لذا سر بسته و به طور اجمال حکمت‏هایى از آن را بیان کرده‏اند؛ دلیل این ادّعا روایت عبداللّه بن فضل هاشمى از امام صادق( علیه‏السلام ) است که امام به وى فرمود:

براى صاحب امر غیبتى است که چاره‏اى از آن نیست. هر مبطلى در آن شک مى‏کند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) براى چیست؟ فرمود: براى امرى که اجازه کشف آن را براى شما نداریم. گفتم: حکمت غیبت او چیست؟ فرمود: حکمت غیبت او همان حکمت غیبتحجت‏هاى خداوند قبل از او است. حکمت آن کشف نمى‏شود مگر بعد از ظهور او. همان طور که حکمت سوراخ کردن کشتى و کشتن پسر و برپایى دیوار توسط حضرت خضر( علیه‏السلام ) براى حضرت موسى( علیه‏السلام ) کشف نشد مگر هنگام جدایى آن‏ها.[۵]

 

روشن است که این عوامل در اختیار انسانها نیست تا بتوانند تغییر دهند.

اما برخی دیگر از عوامل غیبت قابل تغییر است چنانکه در برخى از توقیعات شریفه به این مسأله اشاره شده است که، بى‏وفایى مردم و گناهان آنان زمینه‏ساز غیبت حضرت حجت شده است.

“اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلى در وفاى به عهدى که بر ایشان است عنایت مى‏فرمود: مبارکى دیدار ما براى ایشان به تأخیر نمى‏افتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتى شایسته و درست شتاب مى‏شد. و چیزى ما را از ایشان محبوس نکرده است مگر اعمالناخوشایند و ناپسندى است که از آن‏ها به ما مى‏رسد”.[۶]

 

مضمون این توقیع آن است که بى‏وفایى شیعیان نسبت به عهد و پیمان با آن حضرت موجب طولانى‏تر شدن غیبت و حرمان از وصال شده است، پس همدلى شیعیان در وفاى به عهد [آن حضرت] مى‏تواند عاملى براى تعجیل در ظهور باشد[۷]؛ علاوه بر این مطالب باید توجه داشت که مردم در عصر غیبت، افزون بر تکالیف عمومى، در خصوص مسأله غیبت وظایفى بر دوش دارند که با انجام آنها ضمن وصول به اجر و ثواب، گام‏هایى نیز در زمینه ظهور برخواهند داشت، که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

الف) صبر:

در روایتى امام رضا علیه‏السلام مى‏فرماید:

چه قدر نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدى این سخن خداوند را که: فارتقبوا اِنّى معکم رقیب. و این سخن او که: فانتظروا اِنّى معکم من المنتظرین. «منتظر باشید من هم با شما در انتظارم». همانا فرج پس از ناامیدى مى‏آید و کسانى که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند. [۸]

تعبیر «علیکم بالصبر» صراحت دارد، در این که وظیفه شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است. البته روشن که صبر بمعنای استقامت داشتن در اعتقاد و عمل و طی نمودن خط و مکتب آن حضرت است.

 

ب) انتظار:

هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به خوبى معلوم مى‏شود، ولى درباره انتظار باید گفت: پیامبر و ائمه اطهار با تأکید بسیار بر این امر پاى فشرده‏اند؛ در روایتى از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏خوانیم که فرمود: برترین اعمال امت من انتظار فرج است[۹]. على علیه‏السلام در پاسخ کسى که از وى پرسید: کدام عمل نزد خداوند محبوب‏تر است؟ فرمود: انتظار فرج. [۱۰]

 

در روایت دیگرى امام صادق علیه‏السلام مى ‏فرماید:

نزدیک‏ترین حالت بنده به خداوند و راضى‏ترین چیز نزد او این است که هرگاه حجت خدا از آن‏ها پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آن‏ها پوشیده شود و مکانش را ندانند در این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند[۱۱].

 

پر واضح است که انتظار بر دو قسم است:

انتظار تکوینى و انتظار تشریعى

در انتظار تکوینى، منتظر بودن بیش‏تر به شکل منفى و همراه با سستى صورت مى‏گیرد، اما انتظار تشریعى، پویا و همراه با علم و عمل است. مؤید این سخن، کلام امام سجّاد( علیه‏السلام ) است که مى‏فرماید:

منتظران ظهور او برترین اهل هر زمانند؛ زیرا خداوند متعال به آنها عقل و فهم و شناختى عطا فرموده است که غیبت در نزد آنان به منزله مشاهده گردیده است. و آنان را در آن زمان به منزله مجاهدان با شمشیر در پیش روى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قرار داده است. آنان حقیقتا خالصند و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکارند.[۱۲]

منتظر واقعى در بعد علمى، آن چنان معرفتى دارد که غیبت براى او همانند مشاهده است؛ یعنى در شناخت امام زمان خود، شک و تردید ندارد و در بعد عملى آشکارا و نهان به دعوت و تبلیغ مشغول است.

اگر منتظر منفى دست بر دست مى‏گذارد و به بهانه این که کارى از ما ساخته نیست و کارى براى زمینه سازى ظهور نمى‏کند، منتظر مثبت شب و روز بر علم و معرفت و عمل خود مى‏افزاید، خود را آماده ظهور مى‏نماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر کند.

چکیده سخن آن که در انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به عدالت، تنفر از ظلم، اعتراف به حق و دعوت به خیر و صلاح نهفته است.

 

ج) دعا:

در برخى روایات عمده‏ترین وظیفه عصر غیبت را دعا دانسته‏اند؛ از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیله محمد بن عثمان دریافت شده است، فرمود: برای تعجیل در فرج زیاد دعا کنید….[۱۳]

 

د) انقطاع:

در روایتى از امام صادق علیه‏السلام مى‏خوانیم که فرمود: همانا این امر (ظهور مهدى (عج) نمى‏آید شما را مگر پس از ناامیدى».[۱۴] و در روایت دیگرى امام رضا علیه‏السلام مى‏فرماید: همانا فرج پس از ناامیدى مى‏آید و کسانى که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند[۱۵].

 

این بدان معنا است که تا بشریت چشم امید به قدرت‏هاى غیرالهى داشته باشد، عطش عدالت مهدوى در او وجود ندارد و آن گونه که بایسته و شایسته است، مهدى‏جو و مهدى‏خواه نخواهد بود.

شاید بهمین جهت یکی از نشانه‌های آغاز انقلاب امام زمان، فراگیری ظلم ‌و ‌جور در جهان بیان شده است و این مطلب را از دو راه می‌توان ثابت کرد:

۱ – پبامبر گرامی فراگیری ظلم و جور را، نشانه آغاز انقلاب دانسته و در حدیثی که محدثان اسلامی نقل کرده‌اند، فرموده است:

زمین را پر از قسط و عدل می‌کند، چنان که از ظلم و جور پرگردد.[۱۶]

 

۲ – فشار و اختناق هرگاه از حدّ بگذرد، مایه انفجار می‌گردد. انفجارهای اجتماعی، مانند انفجار‌های مکانیکی است که در درجه معینی از فشار، انفجار رخ می‌دهد. و در حقیقت گسترش فساد به وسیله ضحاکان زمان، انقلاب را نزدیکتر می‌کند، و در نتیجه بذر‌های انقلاب را آبیاری می‌نماید، تا لحظه‌ای که بحران به اوج خود برسد و انقلاب صورت پذیرد. البته همانگونه که باید توجه داشت که صرف گسترش فساد کافی نیست بلکه رشد آگاهی هم در این زمینه لازم است.

 

مقصود از بالا رفتن سطح آگاهی، این است که انسان‌ها، به موقعیت و ارج وجود خود پی‌ببرند، و تحمل ظلم و فساد را زندگی ننگین و مرگباری تلقی کنند که شایسته مقام انسان نیست. آنگاه با ارزیابی شرایط و امکانات خود، و ستم قدرت‌های طاغوتی، بذر انقلاب را در سرزمین مستعد و آماده بپاشند و با طرق گوناگون، در آبیاری آن بکوشند. ناگفته پیداست، تا زمانی که در توده‌ها چنین آگاهی پدید نیاید، و انسانها بر ارزش خود واقف نگردند، و امکانات خود و طرف را درست نسنجند، انقلاب کوری رخ می‌دهد که نمی‌تواند، مصالح مردم را تضمین کند.

 

به عبارت روشن‌تر: برای تحقق یک انقلاب، تنها گسترش فساد و یا وجود یک رهبر لایق کافی نیست، بلکه علاوه بر این، آمادگی روحی و فکری لازم است که مردم در موقع مناسب بهای انقلاب را که همان ایثارگری و شهادت در راه هدف است، بپردازند. در غیر این صورت، سستی و تنبلی و اکتفا به وضع موجود، در روح جامعه لانه می‌گزیند، و اندیشه انقلاب به ذهن آنان راه پیدا نمی‌کند. و با تمسک به منطق «موسی به دین خود، عیسی به دین خود»، و یا «هر کس باید گلیم خود را از آب بیرون ببرد»، «من چه کار به کار دیگران دارم» و امثال این جملات، وضع موجود را که توأم با یک نوع راحت‌طلبی است، بر قیام و انقلاب و تحمّل زندان و شکنجه و قتل و اعدام ترجیح می‌دهد[۱۷].

 

علاوه اینکه برای تحقق قیام حضرت مهدی علیه‌السلام، یک ارتش مهیّا و نیروی ضربتی کارآمد لازم است که پشت سر امام علیه‌السلام ایستاده و گوش به فرمان او باشد. از این جهت باید در جهنم سوزان ظلم و جور و فساد و تبعیض، افراد فداکاری پرورش یابند، تا پیام‌آور بهار عدالت باشند این گروه باید به نیروی ایمان و تقوا مجهز گردند، و جانباز و فداکار باشند.

 

بطور خلاصه، گسترش فساد و ظلم، اگر منجر به «انظلام» -یعنی پذیرش ظلم و ستم- بشود، هیچ‌گاه زمینه ی قیام علیه آن نخواهد شد. بلکه تنها در صورتی مفید است که مقدمه مبارزه در جهت تحقق عدالت و نیکی باشد. بدیهی است که این مقدمه نیز هیچگاه عملی نخواهد شد، مگر زمانی که مردم، بدی ظلم را بدانند. و در برابر آن، مظاهر صلاح و تقوای فردی و اجتماعی را نیز بشناسند. و تنها راه این شناخت، دعوت مردم به سمت صلاح و تقوی است.

 

احادیث فراوانی داریم که گروهی در زمانهای مختلف با حرکتهای اصلاح گرانه در جوامع بشری، زمینه ساز ظهور حجت خواهند بود. این احادیث در برخی از کتب گرد آمده است.[۱۸]

ما به یکی از این احادیث اشاره می کنیم: صاحب کشف الغمه از پیامبر(ص) نقل می کنند که فرمود: «مردمی از مشرق خروج می کنند و برای حضرت مهدی زمینه سازی می کنند[۱۹].

 

ه) تقوی و دوری از گناه: در احادیثی که پیامبر(ص) و ائمه‌اطهار علیهم ‌السلام، وظایف منتظران را معین کرده‌اند، همه جا سخن از تقوی، ورع، عفاف، صلاح، سداد، دوری از گناه و قرب به خداست. به عنوان نمونه، امام صادق علیه‌السلام فرمود:

هر کس خوشنود می‌شود که از اصحاب قائم علیه‌السلام باشد، پس باید منتظر باشد، و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالی که منتظر است. اگر چنین شخصی، پیش از ظهور حضرتش بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور آن حضرت را درک کرده است. پس (در جهت نیکی‌ها) بکوشید و منتظر باشید. (این انتظار) گوارا باد بر شما ای گروه رحمت شده.[۲۰]

 

علمای گذشته ما، درباره وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتابهائی مستقل نوشته یا فصولی از کتب خود را اختصاص داده‌اند، مانند: کتاب «نجم الثاقب» تالیف مرحوم حاج میرزاحسین نوری (متوفی ۱۳۲۷)، دو کتاب «مکیال المکارم» و «وظیفه مردم در زمان غیبت امام زمان علیه‌السلام» تالیف مرحوم میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی (متوفی ۱۳۴۸). در این کتابها و مشابه آنها تنها بر اساس روایات معصومین علیهم‌السلام به عوامل ظهور و وظایف منتظران اشاره شده است، البته از نظر عقلایى نیز مى‏توان گفت: تشکیل حکومت جهانى با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعى هر چند محال نیست، اما دلیل عقلى یا نقلى معتبر بر چنین وقوعى نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت، به طور «بغته» و ناگهانى صورت گیرد، اما قطعا نمى‏توان گفت بدون هیچ زمینه‏اى انجام مى‏شود.

 

شهید مطهرى مى‏نویسد: بعضى از علماى شیعه که به برخى از دولت‏هاى شیعى معاصر خود حسن ظن داشته‏اند، احتمال داده‏اند که دولت حقّى که تا قیام مهدى موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد نظر باشد.[۲۱]

این سخن بیانگر آن است که علماى شیعه به حکومت زمینه‏ساز عقیده داشته‏اند و این یک امر طبیعى است، چرا که وقتى انسان منتظر مهمان عزیزى باشدآ سعى مى‏کند فضا و مکان و استقبال کنندگان را در حد امکان، با مقام فرد منتظر کاملاً همانند کند. چگونه ممکن است فرد منتظر، در انتظار کسى باشد که به دلیل اجراى عدالت، پیاده کردن احکام الهى و جلوگیرى از فحشا، محکوم دادگاه او و طعمه شمشیر وى باشد؟

 

آیت اللّه مکارم شیرازى نیز، درباره آمادگى‏هاى لازم براى حکومت جهانى مى‏نویسد: براى این که دنیا چنان حکومتى را پذیرا باشد، چند نوع آمادگى لازم است:

۱ – آمادگى فکرى و فرهنگى: یعنى سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسأله «نژاد» یا «مناطق مختلف جغرافیایى» مسأله قابل توجهى در زندگى بشر نیست و تقاوت رنگ‏ها و زبان‏ها و سرزمین‏ها نمى‏تواند بشر را از هم جدا سازد.

۲ – آمادگى اجتماعى: مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، تلخى این زندگى مادى و یک بعدى را احساس کنند و حتى از این که ادامه این راه یک بعدى ممکن است در آینده مشکلات کنونى را حل کند، مأیوس گردند.

۳ – آمادگى‏هاى تکنولوژى و ارتباطى: بر خلاف آن چه بعضى مى‏پندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعى و رسیدن به جهانى آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودى تکنولوژى جدید امکان‏پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانى نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفى محال باشد. سپس مى‏افزاید معجزه، استثنایى است منطقى در نظام جارى طبیعت، براى اثبات حقانیت یک آیین آسمانى؛ نه براى اداره همیشگى نظام جامعه.[۲۲]

۴ – آمادگى‏هاى فردى: حکومت جهانى قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانى است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعى را به دوش بکشد.

این در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهى و آمادگى روحى و فکرى براى پیاده کردن آن برنامه عظیم نیاز دارد. منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمى نمى‏تواند نقش تماشاچى را داشته باشد.[۲۳]

 

منبع: اسلام کوئست


[۱] ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۲۹۴، زمینه‏سازى ظهور حضرت ولى عصر علیه‏السلام، محمد فاکر میبدى.

[۲] رک: صافى گلپایگانى، لطف اللّه، منتخب الاثر، ص ۳۳۴٫

[۳] رک: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۷٫

[۴] همان، ص ۹۸٫

[۵] «ان لصاحب الامر غیبه لا بد منها، یرتاب فیها کل مبطل، فقلت له: و لم جعلت فداک؟ قال لامر لم یؤذن لنا فى کشفه لکم، قلت: فما وجه الحکمه فى غیبه؟ فقال: وجه الحکمه فى غیبه وجه الحکمه غیبات من تقدمه من حجج اللّه تعالى ذکره، ان وجه الحکمه فى ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره، کما لا ینکشف وجه الحکمه لمّا أتاه الخضر( علیه‏السلام ) من خرق السفینه، و قتل الغلام و اقامه الجدار، لموسى (علیه‏السلام) الا وقت افتراقها». رک: همان، ص ۹۱، و ۱۱۳٫

[۶]«و لو ان اشیاعنا وفقهم اللّه على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا، على حق المعرفه و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم». رک: همان، ج ۵۳، ص ۱۷۷، و الزام الناصب، ج ۲، ص ۴۶۷

[۷] « لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا». در سعادت دیدار ما شتاب مى‏شد

[۸] «ما احسن الصبر و انتظار الفرج، اما سمعت قول الله تعالى «فارتقبوا انى معکم رقیب» و قوله عزوجل: «فانتظروا انى معکم من المنتظرین، فعلیکم بالصبر، فانه انما یجیى‏ء الفرج على الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم».

همان، ج ۵۲، ص ۱۲۹

[۹] «افضل اعمال امتى انتظار الفرج». همان ، ص ۱۲۲

[۱۰] «اى الاعمال احب الى اللّه عزوجل؟» فقال: «انتظار الفرج». همان

[۱۱] «اقرب ما یکون العبد الى اللّه عزوجل و ارضى ما یکون عنه اذا افتقدوا حجه اللّه فلم یظهر لهم و حجب عنهم فلم یعلموا بمکانه… فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً». همان،ص۹۵

[۱۲] «المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان، لان اللّه تعالى ذکره، اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفه ما صارت به الغیبه عند هم بمنزله المشاهده، و جعلهم فى ذلک الزمان بمنزله المجاهدین بین یدى رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بالسیف، اولئک المخصلون حقا، و شیعتنا صدقا، و الدعاه الى دین اللّه سرا و جهرا » همان،ص ۱۲۲

[۱۳] «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم».الاحتجاج ج‏۲ ص ۴۷۱ .

[۱۴] «ان هذا الامر لایأتیکم الا بعد ایاس…، رک: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۱٫

[۱۵] «فانه انما یجیى‏ء الفرج على الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم». رک: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹ و ۱۱۰٫

[۱۶] «یملا الارض قسطاً و عدلا کما مُلئت ظُلما وجورا». الاحتجاج، ج‏۱، ص ۶۹٫

[۱۷] باید توجه نمود که مدت‌هاست که فساد، جهان را فرا گرفته است. فساد ابر قدرت‌ها در بسیاری از مناطق جهان –بویژه آفریقا و آسیا- به شدیدترین وضع رسیده است. از روزی که غرب، اندیشه تسلط بر شرق را در سر پرورانده، هر روز در نقاط مختلف جهان، بر مظالم خود افزوده و میلیون‌ها نفر را در بند کشیده است. تنها بررسی وضع کشورهای استعمارزده افریقا و جنوب آسیا سند روشن و گویایی بر این مطلب است.

[۱۸]برای اطلاعات بیشتر ر.ک: کامل سلیمان، روزگار رهای. ؛ ترجمه علی اکبر مهدی پور، ج ۲، ص ۱۰۳۴ الی ۱۰۶۲.

[۱۹]کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج ۳، ص ۲۶۷ معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ ق، ج ۱، ص ۳۸۷.

[۲۰]«من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر. فان مات وقام القائم بعده، کان له من الأجر مثل أجر من أدرکه. فجدوا وانتظروا هنیئاً لکم ایتها العصابه المرحومه». بحارالانوار، ۵۲/۱۴۰، به نقل از غیبت نعمانی.

[۲۱] ر.ک: مطهرى، مرتضى، قیام و انقلاب مهدى، ص ۶۸٫

[۲۲] مکارم شیرازى، ناصر، حکومت جهانى مهدى علیه‏السلام ص ۸۰ تا ۸۳٫

[۲۳] همان،ص ۱۰۰