چه کار انجام دهم تا دخترم به انجام وظایف شرعی اش رغبت نشان دهد؟
استاد تراشیون: خیلی سوال خوبی است.
لفظ ترغیب به نماز به عنوان یک اصل در بچّه های نو بالغ باید استفاده شود. اگر اجازه دهید، من به چند عاملی که در ترغیب بچّه ها به نماز تاثیرگذار است، اشاره کنم.
یک عامل، عامل محیطی است که خیلی می تواند کمک کند تا بچّه ها به نماز ترغیب شوند؛ مثلا شما در زمان عادی به فرزندان خود می گویید که بیا از این کوچه تا آن کوچه را پیاده برویم؛ امّا او می گوید که حوصله ندارم یا خسته می شوم. ولی وقتی همین بچّه در یک جمع راهپیمایی قرار می گیرد، ممکن است یک یا دو کیلومتر را هم پیاده برود و اصلا احساسا خستگی نکند؛ چراکه او با جمعیّت حرکت کرده است و ما هم در او این رغبت را می بینیم. پس محیط خیلی می تواند [در ترغیب فرزند] تاثیر بگذارد؛ لذا ما یکی از آموزه هایی که در اسلام داریم، بحث نماز جماعت است که خود این آموزه، خیلی به بچّه ها کمک می کند که به نماز ترغیب داشته باشند؛ خصوصا الان که فصل تابستان است و بچّه ها در تعطیلات به سر می برند.
گاهی برخی از این بچّه ها دوست دارند که چند نفره با هم برای نماز ظهر به مسجد بروند و در آنجا نماز بخوانند. این کار هیچ مانعی ندارد. اگر در همسایگی شما افراد هم سن و هم جنس با فرزند خود هستند، با آن ها صحبت کنید تا این اتفاق بیفتد و خانواده ها این بستر را برای ترغیب آن ها به نماز فراهم کنند و به آن ها نیز اجازه بدهند تا برای نماز بروند.
نکته ای که در زندگی اهل بیت علیهم السّلام خیلی جالب است، [این است که ایشان در خانه، عبادتگاه داشتند.] من نمی خواهم بگویم که به صورت فراگیر و در همه جا این موضوع را دیده ام؛ ولی در بخشی از زندگی اهل بیت و سیره آن ها آمده است که برای خودشان در خانه عبادت گاه داشتند؛ یعنی در یک مکان مشخص در محیط خانه، عبادت خودشان را انجام می دادند.
مثلا درباره امام زین العابدین علیه السلام داریم که وقتی ایشان برای سحرها بیدار می شدند، بعضی از فرزندان را بیدار می کردند و این ها را با خود به آن محلّ عبادت می بردند. [این کار برای آن بود] که بچّه ها ترغیب شوند و عبادت پدر را ببینند. خود این عمل، مصداق همان الگوهای رفتاری در خانه است.
ما باید فضای خیلی ساده ای را در خانه برای عبادت درست کنیم. من چند وقت پیش در قم به نمایشگاه کتاب رفتم و در آن جا دیدم که محرابی را شیبه کتاب درست کرده اند که هم قیمت مناسبی داشت و هم خیلی شکیل بود. خوب است که از این موارد تهیّه شود و در کنج خانه رو به قبله نصب شود و یک سجّاده در آن جا پهن کنند، تا بچّه بداند که باید عبادت خود را در آن جا انجام دهد. همین کار، یک عامل ترغیب برای بچّه می شود؛ پس [متوجّه شدیم که] محیط تاثیر گذار است و ما نیز دو نمونه از آن را عرض کردیم.
دوّمین نکته برای ترغیب آن ها ارتباطات کلامی است. ما باید بدانیم که اگر بچّه را با دعواّ، تندی و تنبیه های آن چنانی به یک سری از کارها ترغیب کنیم، بچّه ها مقاومت می کنند. درست است که بار اوّل و دوّم می ترسند؛ امّا از آن به بعد مقاومت می کنند. لذا باید تلاش ما بر این باشد که بچّه ها را با ارتباط کلامی خوب ترغیب کنیم.
امّا نکته ی سوّم؛ اگر می خواهیم فرزندان ما ترغیب به امور عبادی شوند، باید یک سری آسیب های محیطی را از آنها دور کنیم؛ مثلا، یکی از سوال شنوندگان محترم این بود که آیا می توانیم به بچّه ها بگوییم که نماز را اوّل وقت بخوانند؟ یا این که چقدر می توانیم آنها را اجبار کنیم تا نماز را در اوّل وقت بخوانند؟ [برای این موضوع] ما باید ببینیم که محیط چگونه است. فرض کنید که پسر ما به فوتبال علاقه زیادی دارد و موقع نماز هم از تلویزیون یک مسابقه حسّاس می خواهد پخش شود. متاسفانه موقع اذان فقط یک زیرنویس در این برنامه ها می نویسند که اذان ظهر و یا اذان مغرب به افق فلان شهر است!
[در این هنگام] شما نمی توانید او را از پای این مسابقه بلند کنید، سخت است؛ لذا به این حالت، آسیب محیطی می گویند و در اینجا نمی توانید بچّه را به این عامل ترغیب کنید. پس ما باید در مواقعی صبور باشیم و بگذاریم یک سری عوامل محیطی برداشته شود [و بعد او را ترغیب به نماز کنیم]؛ مثلا نمی توانیم وقتی فرزند ما با دوستانش بازی می کند، او را از داخل بازی بیرون بکشیم تا نماز بخواند. در این جا باید تدریجا عمل شود تا آن آسیب های محیطی کنار برود و آرامشی حاکم شود و بعد از این آرامش فرزند خود را در فضای نماز قرار بدهیم، پس سوّمین نکته این بود که آسیب های محیطی باید از بین بروند.
امّا نکته ی آخر که باید عرض کنم این است که برای ترغیب فرزندان به نماز، حالات خود والدین در نماز خواندن خیلی مهمّ است. این که نماز را چه طور می خوانند و این که وقتی نماز می خوانند آیا به فرزند خود توجّه می کنند؛ مثلا گاهی بچّه مادر خود را می بیند که نماز مغرب و عشای او چهل دقیقه طول می کشد. در این حالت بچّه خودش را با مادر مقایسه می کند و با خود می گوید: خوب من هم باید چهل دقیقه نماز بخوانم. معلوم است که این فرزند به نماز ترغیب پیدا نمی کند.
چرا به ما روحانیون توصیه می کنند که در نماز جماعت رعایت حال اکثر مامومین مدّ نظر قرار گیرد؟ برای این که اگر بچّه ای، نوجوانی [در مامومین هست، به نماز جماعت ترغیب شود]؛ چون بچّه ای که در این بین است، خیلی نمی تواند با آرامش نماز بخواند؛ حالا اگر من بیایم رکوع و سجده را طولانی کنم، معلوم است که او از نماز متنفر خواهد شد؛ لذا در آنجا باید نماز را با یک روش متعادل به جا آورد. خود این حرکت، زمینه می شود که بچّه ها به نماز ترغیب شوند؛ چون گاهی وقت ها بچّه ها با خود تصور می کنند که اگر نماز آنها مانند نماز پدر و مادرنشود، این دیگر نماز نیست و لذا انگیزه ی آن ها برای نماز خواندن کم می شود.
وقتی ما یک مسابقه ی دویدن برگزار می کنیم، عدّه ای که در این میدان توانایی خیلی زیادی دارند، [پیش می افتند]. بعد، آن دسته از شرکت کننده هایی که عقب تر هستند، می گویند: ما دیگر نمی توانیم به این ها برسیم و به همین دلیل از ادامه مسابقه انصراف می دهند؛ ولی اگر این شرکت کنندگان نزدیک یک دیگر باشند، همه ترغیب به ادامه ی مسابقه می شوند. چرا؟ چون [هر شخص با خود] می گوید که شاید من برنده شوم.
در نماز نیز همین طور است. یک موقعی هست که ما نباید الگوهای دیداری را در معرض حسّاسیّت بچّه ها قرار بدهیم؛ زیرا این الگوها خیلی در اوج هستند و این بچّه ها آن را پس می زنند و به میدان نمی آیند. باید بدانیم که هرکسی یک توانایی دارد؛ حتی در روایات هم آمده است که باید با هر کسی به اندازه عقل او برخورد کنید. بچّه ما این قدر توان دارد و ما هم به مقدار توان او می خواهیم.
منبع: پرسمان کودک – مورخ ۱۹ / ۰۴ / ۱۳۹۱
پاسخ دهید