عملیات شهیدِ الحیّ یا شهید زنده، نوعی عملیات استشهادی بود. او هم مثل دیگر شهادتطلبان، مقابل دوربین وصیتنامهی خود را خواند. آمد و با من خداحافظی کرد و خیلی با هم صحبت کردیم.
از این برادر خواسته شد که در منطقهای خیلی عمقی، در مرز لبنان و فلسطین در داخل منطقهی اشغالی، تعدادی بمب بزرگ بر سر راه کاروان صهیونیستها کار بگذارد، سپس در نزدیک همان منطقه منتظر بنشیند و اقدام به انفجار بمبها با بیسیم کند. بعد از اینکه بمبها را منفجر کرد، در حالی که خیلی خوب به سلاح، بمب و مواد منفجره مسلح بود، به تنهایی به کاروان حمله ببرد و با هر کس که زنده مانده است بجنگد و همهی آنان را بکشد.
وقتی کاروان آمد، او بمبها را منفجر کرد و تعدادی از صهیونیستها را کشت. سپس بر سرشان فرود آمد تا با آنها درگیر شود. به همهی ماشینها شلیک میکرد، اما صهیونیستها به کوهها گریخته بودند و او تنها مانده بود و کسی را پیدا نکرده بود تا خودش را بین آنها منفجر کند یا به آنها تیراندازی کند! او سالم برگشت! به او گفتم: «چرا زنده برگشتی؟» گفت: «کسی را پیدا نکردم که مرا بکشد، خب برگشتم به مواضع خودمان.»
او که برای شهادت رفته بود و زنده برگشته بود، عنوان «شهید زنده» یافت. از این عملیات هم از دور فلیمبرداری شده است.
عملیات شهادتطلبانه و مقاومت در لبنان، به فلسطینیهای داخل فلسطین اشغالی که مأیوس و سرخورده بودند، آموخت که چگونه باید مبارزه کنند. به آنها اعتماد به نفس بخشید و روحیاتشان را بالا برد و آموخت که میشود رژیم صهیونیستی را شکست داد؛ میتوان صهیونیست کشت و ما میتوانیم شرایط موجود را دگرگون کنیم.
به همین سبب وقتی که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، انتفاضه فلسطین شروع به رشد کرد؛ اما روحیهی جهادی را مستقیماً از عملیات شهادتطلبانه و جهادی در لبنان گرفت.
منبع: کتاب «سید عزیز»- نشر یازهرا سلام الله علیها
پاسخ دهید