آیا نام سوره‌ها را خدا انتخاب کرده یا پیامبر؟ و علت نام‌گذاری این سوره‌ها به اسامی مخصوص –مانند نام حیوانات- چیست؟

پاسخ اجمالی

گروه زیادى از مفسّران و قرآن ‏پژوهان معتقدند که اسامى سوره‌ها مانند سایر جنبه‏هاى آن -به توقیف شرعى بوده- و توسط خداوند انجام گرفته است. همچنین با در نظر گرفتن احادیث وارده توسط پیامبر اسلام(ص) که در آن ثواب‌هایی برای قرائت بسیاری از سوره‌ها (به نام آن سوره‌ها) نقل شده، روشن می‌شود که اسامی بسیاری از سوره‌ها در زمان خود پیامبر و توسط آن حضرت انتخاب شده است. و از آن جایی که پیامبر اسلام(ص) هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گوید! آنچه مى‏گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست! بنابراین، اسناد نام‌گذاری این سوره‌ها به خداوند نیز نسبت صحیحی است.
وجه نام‌گذاری قرآن به این اسامی را باید در معنای آن اسامی و محتوایی که در آن سوره آمده است جست‌و‌جو کرد، چنان‌که سوره‌ی بقره را به مناسبت داستان گاو بنی اسرائیل و حکمت شگفتى آورى که در آن است بدین نام دانست. سوره‌ی نساء به سبب آن‌که در آن احکام بانوان به تفصیل بیان شده است،‏ چنین نامیده‌اند. بنابراین، نام هر سوره با متن آن مناسبت و بستگى تام دارد. سوره‌‏هایى هم که چند اسم دارند، یکى از آن میان مشهورتر و معروف‌تر است.
البته علت‌هایی که در این نام‌گذاری‌ها ذکر می‌شود هرگز به صورت انحصاری نیست؛ زیرا در نام‌گذارى، کوچک‌ترین مناسبت کافى است.

پاسخ تفصیلی

فلسفه نام‌گذاری برخی از سوره‌های قرآن به اسامی خاص، به‌ویژه نام حیوانات را در سه بخش تحلیل و بررسی می‌کنیم
الف. تقسیم قرآن به سوره‌ها
قرآن مجید، از سوره‌هایى تشکیل یافته است که شماره آیه‏ هاى آن از ۳ تا ۲۸۶ آیه است. تقسیم قرآن به «سوره‌ها» مانند تقسیم آن به «آیه‌‏ها» ریشه‌ی قرآنى دارد، و خداوند در آیاتی از قرآن، اسم «سوره» را برده است؛ مانند: «سُورَهٌ أَنْزَلْناها»،[۱] «فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ»،[۲] و خداوند پیرامون تحدّی با مشرکان می‌فرماید: «آنها مى‏گویند: او به دروغ این (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگى است)! بگو: اگر راست مى ‏گویید، شما هم ده سوره‌ی ساختگى همانند این قرآن بیاورید و تمام کسانى را که مى‏توانید- غیر از خدا- (براى این کار) دعوت کنید!».[۳]
روشن است این‌که خداوند از آنان می‌خواهد ده سوره مثل قرآن بیاورند، به طور طبیعی نخست قرآن باید به سوره‌هایی تقسیم شده و سوره‌هایی داشته باشد تا این‌گونه درخواستی معنا داشته باشد؛ زیرا در صورتی که قرآن به سوره‌ها تقسیم نشده بود، چنین درخواستی بی‌معنا تلّقی می‌شده و از سوی مشرکان نیز مورد اعتراض قرار می‌گرفت.
ب. نام‌گذاری سوره‌ها 
هر سوره‏اى از قرآن کریم نامى دارد و بسیارى از سوره‏ها دارای چند نام هستند که در روایات ذکر شده است. گروه زیادى از مفسّران و قرآن ‏پژوهان معتقدند که اسامى سوره‌ها مانند سایر جنبه‌هاى آن، به توقیف شرعى بوده و توسط خداوند انجام گرفته است.[۴]
همچنین با در نظر گرفتن احادیث وارده توسط پیامبر اکرم(ص) که در آن ثواب‌هایی برای قرائت بسیاری از سوره‌ها (به نام آن سوره‌ها) نقل شده، روشن می‌شود که اسامی بسیاری از سوره‌ها در زمان خود پیامبر و توسط آن حضرت انتخاب شده است؛[۵] به عنوان نمونه به چند روایت از رسول اکرم(ص) اشاره می‌شود که نام سوره را آن حضرت ذکر فرموده است.
۱ – «
هر کس سوره‌ی آل عمران را بخواند در مقابل هر آیه آن، امانى در سر پل جهنم به او داده مى‏شود».[۶]
۲ – «
هر کس در روز جمعه سوره یس و صافات را بخواند و آن‌گاه از خدا طلب حاجت کند، حاجت او برآورده مى‏شود».[۷]
۳ – «
سوره‌ی بقره و سوره‌ی آل عمران را یاد بگیرید که این دو سوره همچون دو غنچه هستند و آنها در روز قیامت بر سر خواننده‌ی خود سایه مى‏اندازند».[۸]
۴ – 
آن حضرت فرمود: «بر من آیاتى نازل شده است‌که نظیر آنها نازل نشده است و آن معوّذتین است».[۹]
این‌گونه تعبیرات شاهد بر این نکته مى‌باشند که سوره‏ها توسط پیامبر اسلام(ص) نام‌گذاری شده است. و از آن‌جایی که پیامبر اسلام(ص) هرگز از روى هواى نفس سخن نمی‌گوید! آنچه مى‏گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست![۱۰] می توان نام‌گذاری سوره‌ها را به صورت غیر مستقیم به خداوند نسبت داد؛ چون به نوعی خداوند دست پیامبر اسلام را از این جهت باز گذاشته بود.
گفتنی است؛ باید میان نام‌های واقعى و اصلى سوره‌ها و اسم‌هایى که برخى از مسلمانان براى سهولت یادآورى به کار برده‏اند نیز تفاوت قائل شد؛ مثلاً به سوره‌ی «قدر» سوره‌ی «انا انزلناه» هم گفته شده و یا به سوره‌ی «الانسان» سوره‌ی «هل اتى» هم مى‏گویند. گرچه این‏گونه استعمالات در روایات وارده از ائمه اطهار(ع) هم مشاهده مى‏شود، اما همه‌ی اینها براى معرفى و یادآورى است نه نام‌گذارى؛ مانند این که گفته شود سوره‌ی «الانسان» یعنى همان سوره‏اى که با «هل اتى» شروع مى‏شود و از آن مى‏توان به عنوان یک ویژگى منحصر به فرد که موجب تداعى ذهنى سوره مى‏گردد، یاد کرد. بر این اساس هر گروهى مى‏توانند براساس یکى از ویژگی‌هاى سوره‏ها که مورد توافق بوده و شهرت استعمالى پیدا کند، سوره‏اى را یادآورى کرده و به‏ظاهر اسم‏گذارى نمود؛ مثلاً سوره‌ی «الانسان» را به‏جهت آیات (۹- ۶) که در شأن حضرت على(ع) و خانواده‌ی او نازل شده، سوره‌ی «اهل بیت» نامید. بنابر این، قبل از هرگونه اظهارنظرى درباره‌ی اسامى‏ سوره‏هاى قرآن، باید بین اسم‌هایى اصلى و اسامى که منبعث از فضائل سوره‏ها و یا امور دیگر است، تفاوت قائل شد و به هر اسمى غیر از اسامى رایج در قرآن‌هاى موجود به دیده تردید نگریست و آنها را مبناى استدلال خویش قرار نداد.[۱۱]
به‏علاوه نام‌گذارى برخى سوره‏ها به نام حیوانات؛ مانند بقره، عنکبوت، نمل، نحل، یا به‌نام کفار و منافقین، اگر براساس سلیقه و خواست گروهى از مسلمانان بود و تأیید الاهى را همراه نداشت، بى‌گمان با مخالفت بسیارى از صحابه و تابعین مواجه مى‏شد. به‌خصوص که برخى از این اسامى به ظاهر با شأن یک کتاب الاهى و مقدس سازگار نمى‏باشد و قدرى سبک به‏نظر مى‏رسند، اما از آن‌جاکه همه‌ی صحابه به الاهى بودن این اسامى ایمان داشتند، هیچ‌یک از آنان لب به اعتراض نگشود و احدى از تابعین درصدد تغییر آنها برنیامد.
ج. علل نام‌گذاری سوره‌های قرآن به اسامی مخصوص
وجه نام‌گذاری قرآن به این اسامی را باید در معنای آن اسامی و محتوایی که در آن سوره آمده است جست‌و‌جو کرد، چنان‌که سوره‌ی بقره را به مناسبت داستان گاو بنی اسرائیل و حکمت شگفتى آورى که در آن است بدین نام خوانده‏اند و سوره‌ی نساء به سبب آن‌که در آن احکام بانوان به تفصیل بیان شده است،‏ چنین نامیده‏اند. بنابر این، نام هر سوره با متن آن مناسبت و بستگى تام دارد.[۱۲] سوره‌هایى هم که چند اسم دارند، یکى از آن میان مشهورتر و معروف‌تر است.
البته علت‌هایی که در این نام‌گذاری‌ها ذکر می‌شود، هرگز به صورت انحصاری نیست؛ زیرا در نام‌گذارى، کوچک‌ترین مناسبت کافى است: «یکفى فى التسمیه ادنى مناسبه».[۱۳]
برخی از مفسّران علت‌های دیگری نیز برای نام‌گذاری سوره‌های قرآن، ذکر کرده‌اند که به مواردی از آن بسنده می‌کنیم:
یک. فلسفه نام‌گذاری أنعام (چارپایان) به این نام: سوره‌ی انعام مانند هر سوره‌ی دیگرى از قرآن نور توحید می‌تاباند، و فروغ ایمان به خدا را در ضمیر انسان مى‏افکند، ولى چرا بدین نام نامیده شد و مثلاً نام‌هایى چون «الحى القیوم» یا «الصمد الاحد» یا «القدوس الاعلى» یا «الحمد و التسبیح» ندارد. و از میان همه‌ی نام‌ها آن را به نام «انعام» خوانده‏اند.
«
چارپایان» در قرآن نماد بى‏خردى و بلاهت‏اند و آدمى مى‏پندارد که چنین موجوداتى نباید در حوزه ایمان و معرفت جایى داشته باشند با وجود این خداوند این سوره را «الانعام، چارپایان» نامید. بدین سبب که نظر ما را درباره‌ی انعام دیگرگون کند و دریابیم که اینها از نعمت‌هاى پروردگارند و ما را از جهتى به خداوند راه مى‏نمایند، و براى ما ایجاد مسئولیت‌هایى مى‏کنند، مسئولیتى که مؤمن در برابر پروردگارش بدان شعور مى‏یابد. در این سوره در آیات ۱۳۸ تا ۱۴۸ از چارپایان سخن رفته است. اینها که گفته شد چیزى بود از فلسفه نامیدن یک سوره قرآن به نام «چارپایان».[۱۴]        
دو. فلسفه‌ی نام‌گذاری سوره‌های نمل، نحل و عنکبوت به نام این حیوانات: سه سوره از قرآن کریم با عنوان سوره‌ی نمل، نحل و عنکبوت آمده که اشاره به «مورچه و زنبور عسل و عنکبوت» است و از «موریانه» (مورچه سفید) در سوره (نمل) به نام «دابّه الارض» اسم برده شده است. بدیهى است این نام‌گذارى سوره‏ها اهتمامى است به حال این موجودات کوچک، و یک نوع بزرگداشت و اهمیت دادن به آنها است در عصرى که آنها را به حساب نمی‌آوردند به خصوص که در این سوره‌ها ضمن مطالب و داستان‌هاى دیگر فقط نامى از حشرات مذکور برده شده است و بحثى مستقل درباره‌ی آنها به عمل نیامده است؛ مثلاً در سوره‌ی نمل ضمن بیان احوال حضرت سلیمان و مسافرتش و گذشتن او از وادى نمل، از مورچه و گفت‌و‌گوى او نیز چند کلمه‏اى گفته شده است. با این حال، سوره به نام مورچه‌ای حقیر است.[۱۵]

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. نور، ۱.

[۲]. بقره، ۲۳.

.[۳] هود، ۱۳.

[۴]. ر.ک: ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج ۱، ص ۸۸، بی نا، بی جا، بی تا؛ ابیارى، ابراهیم، الموسوعه القرآنیه، ج ۱، ص ۳۳۸، مؤسسه سجل العرب، ۱۴۰۵ق؛ صبحى صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص ۹۷، منشورات الرضى، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۲ش؛ رضوان، عمر بن ابراهیم، آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و تفسیره، ج ۲، ص ۴۸۵، دار الطیبه، الریاض، چاپ اوّل، ۱۴۱۳ق؛ العطار، داود، موجز علوم القرآن، ص ۱۸۳، موسسه اعلمى، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۵ق؛ معرفت، محمد هادى، تاریخ قرآن، ص ۷۷، سمت، تهران، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش

[۵]. احمدى، حبیب الله، پژوهشى درعلوم قرآن، ص ۸۵ و ۸۶، فاطیما، قم، چاپ چهارم، ۱۳۸۱ش.

[۶]. کفعمى عاملی، ابراهیم بن على، المصباح (جنه الأمان الواقیه و جنه الإیمان الباقیه)، ص ۴۳۸ و ۴۳۹، دار الرضی (زاهدی)، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.

[۷]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۸۹، ص ۲۹۶، دار إحیاء التراث العربی،  بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۸]. المصباح (جنه الأمان الواقیه و جنه الإیمان الباقیه)، ص ۴۳۹.

[۹]. طبرسى، فضل بن حسن‏، تفسیر جوامع الجامع، ج ‏۴، ص ۵۶۳،  انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، ۱۳۷۷ش.

[۱۰]. «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوى‏، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحى»؛ نجم، ۳ و ۴.

[۱۱]. خامه گر، محمد، ساختار هندسى سوره هاى قرآن (پیش درآمدى بر روش هاى نوین ترجمه و تفسیر قرآن کریم)، ص ۱۳۰ و ۱۳۱، سازمان تبلیغات اسلامى، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.

[۱۲]. تاریخ قرآن، ص ۷۷ و ۷۸؛ رکنى یزدى، محمد مهدى، آشنایى با علوم قرآنى، ص ۱۰۳، آستان قدس، سمت، مشهد، تهران، چاپ اوّل، ۱۳۷۹ش

[۱۳]. تاریخ قرآن، ص ۷۸ و ۷۹.

[۱۴]. مترجمان، تفسیر هدایت، ج ۳، ص ۱۰ و ۱۱، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، ۱۳۷۷ش.

[۱۵]. شریعتى، محمد تقى، تفسیر نوین، ص ۱۵۳و ۱۵۴، شرکت سهامى انتشار، تهران، ۱۳۴۶ش.