روز پنجشنبه مورخ ۱۵ آذرماه ۱۴۰۳ و همزمان با سالروز شهادت امّ ابیها حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، مراسم عزاداری شهادت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در محله چیتگر تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- عزاداری روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ـ محله چیتگر تهرانآیت الله صدیقی؛ ۱۵ آذر ۱۴۰۳
- مُقدّمه
- مقام رضای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آموزهای برای همهی مؤمنین است
- درس مُقاومتی که بانوان سرزمین ایرانِ اسلامی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) فَرا گرفتند
- روشنگری بینظیر حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) در برابر دشمنان و مُنافقین
- حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) خودشان اُمور منزل را انجام میدادند
- روضه و توسّل به حضرت زهرای مَرضیه (سلام الله علیها)
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مُقدّمه
«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا[۲]»؛ مولانا! امام زمان! من به نیابت از همهی این دلشکستهها و درماتَم نشستهها، خواهران و برادرانمان، عُلمای مَحفل تسلیت عَرض میکنم. آقا جان! سر شما سلامت، بَقای عُمرتان باشد. خداوند اَجرتان بدهد، خداوند صبرتان بدهد. شهادت مادرِ جوان، آن هم رُکن دین، مادرِ امامت، مادرِ رسالت، مادرِ فَضیلت، مادرِ شهادت، شهیدهی راهِ اسلام، اوّلین قُربانی مَسلخ ولایت علوی و حُکومت بَلوی خیلی سخت است. خداوند صبرتان بدهد، خداوند اَجرتان بدهد.
مقام رضای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آموزهای برای همهی مؤمنین است
اما با عنایت صاحب مجلسمان حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) چند آموزه از حضرت زهرا (سلام الله علیها) خدمت شما تقدیم میدارم. یکی از چیزهایی که لازمهی ایمان هست و حضرت امیرالمؤمنین (علیه الصلاه و السلام) در نهج البلاغه در یک خُطبهای که تابلویی از مُتّقین، پارسایان و خداجویان تَرسیم کرده است، یکی از صفات سنگرنِشین تقوا و آدم مؤمنِ مُتدیّن این است که میفرمایند: «نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ، کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ[۳]»؛ در گُشایش، در خوشیها، در پیروزهایها چگونه ایمان به خدا دارد؟ چگونه آرامش دارد؟ چگونه اعتماد دارد؟ در مُصیبتها، در سختیها، در داغها، در بهمریختنِ اوضاع اقتصادی هم هیچ تَغییری نمیکند. اینجور نیست که آدمی دنیاپَرست باشد، تا دنیا به او روی بیاورد دینش را دوست داشته باشد، ولایتش را دوست داشته باشد، به امامت اظهار دلدادگی بکند؛ اما تا گرانی پیش میآید، جنگ پیش میآید، اوضاع بهم میخورد، شروع به گِلهکردن بکند. ۹ اِسمی که در روایات برای بیبیمان حضرت زهرای مَرضیه (سلام الله علیها) نَقل شده است، یکی «راضیه» است و دیگر «مرضیه» است. حضرت زهرا (سلام الله علیها) راضیه بودند، یعنی در تمام شرایط ـ به تَعبیر بنده ـ شُعارشان «هرچه از دوست میرسد نیکوست». اگر شُعار حضرت زهرا (سلام الله علیها) را به زبان امروز بگوییم، این است که فرمودند:
«در بَلا هم میچِشم لَذّات او ***** ماتِ اویم ماتِ اویم ماتِ او[۴]».
این بَلاکِشی را حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای کسانی که خواه ناخواه در زندگی فَراز و نَشیب دارند، «اَلدَّهْرُ یَوْمَانِ یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ[۵]»؛ سخت نگیریم. دنیا ماندگار نیست. به تَعبیر امام حسین (علیه السلام) «الدنیا حُلْوها و مُرُّها حُلُمٌ[۶]»؛ دنیا شیرینی و تَلخیاش یک خواب است. خواهران! برادران! در خانه، با فامیل، با رفیق ناسازگاری نداشته باشیم. «دنیا نَیرزد آنکه بیازاری اَندرون کسی». صبر کنیم.
«بگذرد این روزگار تَلختر از زَهر ***** بار دگر نوبت ظَفر آید»
حضرت زهرا (سلام الله علیها) این را در اُوج به عالَمیان نشان دادند که حضرت زهرا (سلام الله علیها) در شرایط تَلخی زندگی، سختی زندگی، در جنگها، در مَجروحیّت همسرش، در سختیهای داغهایی که از عَموی شهیدش که دو تَن از عَموهای حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) شهید هستند و آن هم چه شهدایی هستند! جناب «حَمزه سیدالشهدا» (علیه السلام) و «جعفر بن ابیطالب» (علیه السلام) که «جعفر طیّار» گفته میشود و شهادت مُحسن ایشان. حضرت زهرا (سلام الله علیها) اَندک نارضایتی از قَضای الهی، از قَدَر الهی، از انجام تکلیفی که به مَجروحشدن خودش بلکه به مَعلولشدن خودش انجامید، حضرت زهرا (سلام الله علیها) از دینش، از ولیاش، از قرآنش، از مَسلکش به اندازهی سر سوزنی هم گِلهمَند نشد که مثلاً بفرماید: «ایکاش این کار را نمیکردیم، ایکاش مُقاومت نداشتیم». حضرت زهرا (سلام الله علیها) مُقاومت کرد در حفظ دین، در پاسداری از ولایت و خونِ شهیدانش و تا مَرز شهادت حفاظت کرد.
درس مُقاومتی که بانوان سرزمین ایرانِ اسلامی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) فَرا گرفتند
این درسی است که ایرانیها بعد از انقلاب در این ۴۶ سال شما مردم مؤمن، شما خواهران در سنگر حجابِ فاطمی که افتخار ما هستید، به شما مُباهات میکنیم، در برابر این همه تَهاجُم بیاَمان اَشرار عالَم که آمدهاند و چادر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را از این مردم، از بانوان این مَرز و بوم بگیرند و غارت کنند و به جای مِتانت و عِفّت و حَیا و حجاب و چادری که واقعاً افتخار است و حجاب کامل است، اینها در برابر این طوفانها بانوان ما، دختران مؤمنهی این دلدادگان به اهلبیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) تَسلیم آنها نشدند. درست است که در کوچه و بازار دیده میشود؛ اما اینها زیاد نیستند، اما درد به مقدار کم هم زیاد است. چند چیز است که گفتهاند مقدار کمِ آن هم زیاد است؛ یکی دشمن است، یکی گناه است، یکی درد است که مقدار کمِ آن هم زیاد است. بیحجابی امروز درد است، کَشف حجاب امروز نَنگ است؛ اما این نَنگ مقدار کمِ آن هم زیاد است. چون هنوز هم شهدا میآیند، هنوز هم ما خون میدهیم. این مَملکت به بَرکت خون شهدا استقلال دارد، عزّت دارد. لذا باید حجاب را حفظ کرد، سنگر خانواده را باید خیلی جِدّی گرفت. دنیای کُفر آمده است تا خانواده را بگیرد، حَلالزادگی را بگیرد، غیرت را بگیرد، حَیا را بگیرد. اما انشاءالله به خونِ شهدا، به خونِ حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)، به خونِ اُمّ الشهدا حضرت زهرا (سلام الله علیها) خداوند حفظ میکند و این عشقی که شما به حضرت زهرا (سلام الله علیها) دارید و بانوان وابستهی به بیبی حضرت زهرا (سلام الله علیها) هستند، حفاظت خواهند کرد، استقامت خواهند کرد و این روزها هم انشاءالله خواهد گذشت. انشاءالله خداوند به دولتمان هم یک بیداری بدهد که آنها هم به میدان بیایند. در دانشگاهها، در آموزش و پرورش مَسألهی آموزش حجاب، تربیت مؤمنانه و تربیت زندگیِ باحَیا را جِدّی بگیرند و اگر جِدّی نگرفتند، والله قَسم چوب میخورند. از شهدا چوب میخورند، از حضرت زهرا (سلام الله علیها) چوب میخورند. بر همه وظیفه است. ما هرچه داریم از حضرت زهرا (سلام الله علیها) داریم؛ ما هرچه داریم از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) داریم؛ ما هرچه داریم از فُقها و مَراجع تَقلیدمان داریم؛ از ولایت داریم؛ از شهادت شهدایمان داریم. ما نباید به اینها بیتَوجُّه بشویم و پُشتِ پا بزنیم.
روشنگری بینظیر حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) در برابر دشمنان و مُنافقین
این اوّلین چیز است که در سختیها، در نابِسامانیهای اقتصادی نکند یکوقتی حرفی به زبان کسی بیاید که حضرت زهرا (سلام الله علیها) برَنجد. او خودش به میدان آمد، در کنار ولیاش ایستاد و دفاع کرد. هم دفاعِ زبانی کرد، خُطبه خواند، آبروی مُنافقین را بُرد، کسانی که به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ظُلم کردند، غَصب خلافت کردند، کسانی که فَدک را گرفتند و به اقتصاد جامعهی اسلامی ضَربه زدند، حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمد، در مسجد سخنرانی کرد، اینها را به چالش کِشید، مُشتشان را باز کرد، با آیات قرآن چُماقی بود که تا روز قیامت آنهایی که میفَهمند خوب مُتوجّه میشوند که حضرت زهرا (سلام الله علیها) فاتح میدان بود. اینها شکستخورده بودند و مَنطقی در برابر حضرت زهرا (سلام الله علیها) نداشتند. این هم یک درسی است که مردم ما روشنگری کنند. کسانی که تَحت تَأثیر شُبهات قرار میگیرند هم اینها را دلداری بدهند و هم اگر خودشان بَلد نیستند، از اَهل آن بپُرسند و با مَنطق حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) به این نُفوذیها، به این خائنها، به این شُبههپَراکنها بتوانند پاسخ بدهند و این جُزء جهادهای برتر است. جَهاد تَبیین، جَهاد لِسانی جُزء جَهادهای بسیار مُهمّ است که در قرآن کریم نَفْر به سوی حوزههای علمیه، اِنذار مردم و جَهاد تَبیین مُهمتر از جَهاد نظامی به حساب میآید و در مسیر جَهاد تَبیین در طول تاریخ بیش از ۴۰۰ شهید از عُلما و فُقها مرحوم آیت الله «علّامه امینی» (اعلی الله مقامه الشریف) ثَبت کرده است که مُخالفین ولایت اینها را به جُرم جَهاد تَبیین به شهادت رساندند و در دوران دفاع مُقدّس هم این عُلمای شما بیش از ۵ هزار شهید تقدیم کردهاند. الآن هم آماده هستند، هرجا بُحرانی پیش میآید این سنگرنشینان جَهاد تَبیین به تأسی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) به جبهههای جنگ میروند، در آنجا به رَزمندگان آموزش میدهند، در خطّ مُقدّم جبهه حُضور پیدا میکنند. در این جهت هم سعی کنیم عَقب نمانیم.
حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) خودشان اُمور منزل را انجام میدادند
نکتهی سوّمی که عَرض میکنم و انشاءالله امام زمانمان (ارواحنا فداه) اجازه میدهند یک روضهای برایشان بخوانم، شما و بنده و آقاجانمان با هم به مادر مَظلومه و جَوانمان گریه میکنیم، آن نکته این است: کار ایراد ندارد، کار عار نیست؛ لذا اگر کسی شُغل اداری نَصیبش نمیشود، این را چُماق نکند که بیکاری در مَملکت زیاد است! بیکاری برای کمکاریها، برای عَدم آمادگی برای هرکاری است. حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بود، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) عُمده التُجار حجاز بود، با مالِ خدیجه هم بازار حجاز رونَق داشت، هم بازار شام رونَق داشت. از یک چنین بانویی یک دختری به یادگار مانده است و آن حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است. دختر ثروتمَند بزرگ حجاز حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در شرایط زندگی شرایطش به گونهای بود که خودش کارِ خانه میکرد، کارِ بیرون از خانه را هم انجام میداد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شدند، دیدند حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نشسته است، دَستاس میکند؛ با یک دست چَرخ دَستاس را میچَرخاند، با یک دست هم حَسن یا حُسین خودش را در گَهواره تکان میدهد. آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) میگویند: نگاه کردم، دیدم حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در اَثر سختکاری دستهای مُبارکش تاول زده است. با اینکه ریحانه الرّسول است، ریحانه الجَنّه است، دست گُل باغ بهشت است ، لطیفتر عُنصر عالَم است؛ اما خودش کار میکند و گندم را با دست خودش آرد میکند. خودش خانهی پُر از میهمان دارد، خانهی پُر رفت و آمد دارد، یَتیمهای مدینه فقط این خانه را میشناسند، برای اینکه میهمانانش را اداره کند، خودش آتش روشن میکند. آن وقت که این امکانات نبود؛ دود بود، آشپزیهایشان را در آن دودها انجام میدادند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) میگویند: دیدم از بَس در دودها رفته است، لباسش دودی شده است. بعد یک تَأمُّلی کردم و دیدم خودش میرود، مَشک به دوش میکِشد، برای ادارهی خانه آب میآورد و بَند مَشک سینهی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را مَجروح کرده است. دلم سوخت؛ گفتم: فاطمه جان! غَنیمت جنگی برای پدرت پیش آمده است؛ بُرو از پدرت بخواه که یک خدمتکار و کمککاری برای شما بفرستد. این برای ما درس است. برای جوانهای ما، مردان ما، زنان ما درس است. وقتی دختر شخصیّت اقتصادی مانند حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، شخصیّت آسمانی مانند حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، همسر دوّمین شخصیّت عالَم امکان، همسر حضرت علی مُرتضی (علیه السلام) است، همسر شخصیّتی است که در تمام اَبعاد مانند و نَظیر ندارد؛ اما کار میکند و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم به این کار کردنِ او دلش میسوزد. ولی خودش یکبار نزد حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) گِله نکرده است که چرا من اینقَدر در زَحمت هستم. این سِعهی صَدرها، این مَرنج و مَرنجان شدنها، این تَحمُّلشدنها آموزههای مادرمان حضرت زهرا (سلام الله علیها) است که اگر همهی ما رعایت بکنیم، خدا میداند حرص خوردن در زندگی، غُصّهی بیهوده برای دنیا خوردن، پیری زودرَس پیدا کردن، عَصبیبودن و ناسازگار بودن خوب است یا صبر کردن و شُکر کردن خوب است؟ به «آقای بهجت» (اعلی الله مقامه الشریف) عَرض کردند: آقا! فُلان درد را دارم. فرمودند: اگر به آن نعمتهایی که داری شُکر کُنی، این نداشتههایت را هم خداوند متعال برطرف میکند. این همه داری، ولی خوش نیستی؛ یک چیز نداری و غُصّه میخوری. به آن داشتههایت احساس خوشی بکُن، خداوند گِره این نداشتههایت را هم باز میکند.
روضه و توسّل به حضرت زهرای مَرضیه (سلام الله علیها)
امروز روز سختی برای حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. برای حضرت علی (علیه السلام) خیلی گران بود. کنار بِستر حضرت زهرا (سلام الله علیها) نشست و گریههای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را مُشاهده کرد. دید همسرش آب شده است، دیگر چیزی از او باقی نمانده است، به پَهنای صورتش اَشک میریزد. فرمود: «سَیِّدَتِی مَا یُبْکِیکِ؟[۷]»؛ با امام زمان (ارواحنا فداه) همناله بشوید. امروز خانهی حضرت علی (علیه السلام) شیوَن است، غوغاست. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) مادرِ جوان از دست دادهاند. حضرت زینب و اُمّ کُلثوم (علیهما السلام) دخترهای کوچکی بودند.، داغِ مادرِ جوان را دیدند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: فاطمه جان! بیبیِ من! دردت را به من بگو. حضرت زهرا (سلام الله علیها) درد زیاد داشت؛ دَرب را به پَهلوی ایشان زده بودند، اُستخوان پَهلو شکسته بود. بین دَرب و دیوار چه بر سر حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمد؟!
«وایِ من و وایِ من و وایِ من ***** میخ دَر و سینهی زهرای من»
نامَرد در کوچه چه کرد؟ چه داغی بر دلِ غیرتمَندان عالَم گذاشت؟! این دست فَلج میشد، نامَحرم بود؛، به صورت ناموس خدا سیلی زد.
«در وسط کوچه تو را میزدند ***** کاش به جای تو مرا میزدند»
بیبیِ من! نازنین عالَم! آن وقتی که آمد حضرت علی (علیه السلام) را حفاظت کند، امام زمانش را به اسارت نبَرند، نامَرد دید با آن پَهلو، با آن سینه هنوز هم میتواند کَمربَند امامش را بگیرد و این اَرازل نمیتوانند او را ببَرند. نامَرد تازیانهی خودش را به «قُنفُذ» داد. گفت: چرا دست فاطمه (سلام الله علیها) را کوتاه نمیکُنی؟ یا بقیه الله! آجرک الله! کاری کردند که نالهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) بلند شد. فریاد زد: «یا فضّه! إلیک فخذینی[۸]»؛ فِضّه! به دادم برس؛ بَچّهام را کُشتند؛ «فقد واللَّه قُتِل ما فی أحشائی[۹]». اما بیبی اینها را نگفتند. گفت: علی! من سِپَرت بودم، دارم میروم، دیگر کسی را نداری؛ «أَبْکِی لِمَا تَلْقَى بَعْدِی[۱۰]». «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ[۱۱]»؛ اینجا بیبی خبر شهادت مُحسنش را داد، در کربلا هم حُسینش یک شیرخواره را روی دستش گرفت که از شدّت تشنگی داشت دست و پا میزد. جلوی جَمعیّت نشان داد: «اما ترونه کیف یتلظی عطشا»…
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
دعا
خدایا! به مقام حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به پَهلوی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به صورت کَبودشدهی حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، به مُحسن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قَسمت میدهیم دیگر بَس است؛ امام زمانمان (ارواحنا فداه) را برسان.
خدایا! این ملّت عزیز را، این دلدادگان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) را دشمنشاد نکُن.
خدایا! گِرههایمان را باز کُن.
خدایا! بَچّههایمان را از خطر بیدینی حفظ کُن.
خدایا! حَیای دخترانمان، عفّت و حجابشان را مُحافظت کُن.
خدایا! غیرت مردان ما را بیمهی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار بده.
خدایا! رهبر خوب و دلسوزمان را حفظ کُن.
خدایا! به دولتمَردانمان، مَسئولینمان توفیق اطاعت در خدمت به مردم عنایت بفرما.
خدایا! این جبهه النُصره و این تَکفیریها، این اَشرار و مُزدوران آمریکا و صهیونیست را از صفحهی روزگار براَنداز.
خدایا! صهیونیستها را نابود کُن.
خدایا! جبههی مُقاومت را به پیروزی قَطعی برسان.
خدایا! امام ما (رضوان الله تعالی علیه)، شهدای ما، گذشتگان ما، گذشتگان این عزیزانی که برای تَسلیتگفتن به امام زمان (ارواحنا فداه) اِجتماعشان اِجتماع فاطمی است، فوق تَوقُّعشان جَزای خیر دُنیوی و اُخروی به آنها عنایت بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۲] سوره مبارکه انسان، آیه ۸٫
[۳] نهج البلاغه، بخشی از خطبه ۱۹۳ (مشهور به خطبه متقین)؛ صفات پرهیزکاران.
«…فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ؛ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ؛ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ، وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ؛ نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ، کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ؛ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ] عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ؛ عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ؛ فَهُمْ وَ الْجَنَّهُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا، فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا، فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ؛ قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَهٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَهٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِیفَهٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِیفَهٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَهٌ؛ صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً، أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً، تِجَارَهٌ مُرْبِحَهٌ یَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ؛ أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا، وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا…».
[۴] مولانا، مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۶۴٫
[۵] کنز الفوائد، جلد ۱، صفحه ۶۱٫
«وَ قَالَ: اَلدَّهْرُ یَوْمَانِ یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِنْ کَانَ لَکَ فَلاَ تَبْطَرْ وَ إِنْ کَانَ عَلَیْکَ فَاصْبِرْ فَکِلاَهُمَا عَنْکَ یَمْضِى».
[۶] موسوعه کلمات الامام الحسین، ص ۳۹۸٫
«إن الدنیا حُلْوها و مُرُّها حُلُمٌ و الانتباه فی الاخره و الفائز مَنْ فاز فیها و الشَقِیُّ مَنْ شَقی فیها».
[۷] البحار ۴۳: ۲۱۸، ضمن ح ۴۹.؛ البحار ۴۳: ۲۰۰، ح ۳۰.
«روی المجلسیّ: عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ (عَلَیهِمُ السَّلام) قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ فَاطِمَهَ الْوَفَاهُ بَکَتْ فَقَالَ لَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیهِمُ السَّلام) یَا سَیِّدَتِی مَا یُبْکِیکِ؟ قَالَتْ: أَبْکِی لِمَا تَلْقَى بَعْدِی فَقَالَ لَهَا لَا تَبْکِی فَوَ اللَّهِ إِنَّ ذَلِکِ لَصَغِیرٌ عِنْدِی فِی ذَاتِ اللَّهِ.
و روی أیضاً: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ (عَلَیهِمُ السَّلام) أَنَّ فَاطِمَهَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) لَمَّا احْتُضِرَتْ نَظَرَتْ نَظَراً حَادّاً ثُمَّ قَالَتْ: السَّلَامُ عَلَى جَبْرَئِیلَ. السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ. اللَّهُمَّ مَعَ رَسُولِکَ. اللَّهُمَّ فِی رِضْوَانِکَ وَ جِوَارِکَ وَ دَارِکَ دَارِ السَّلَامِ. ثُمَّ قَالَتْ: أَ تَرَوْنَ مَا أَرَى؟ فَقِیلَ لَهَا: مَا تَرَى؟ قَالَتْ: هَذِهِ مَوَاکِبُ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ هَذَا جَبْرَئِیلُ وَ هَذَا رَسُولُ اللَّهِ. وَ یَقُولُ: یَا بُنَیَّهِ اقْدَمِی فَمَا أَمَامَکِ خَیْرٌ لَکِ.
و روی أیضاً: عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ (عَلَیهِمُ السَّلام) أَنَّ فَاطِمَهَ (سَلامُ الله عَلَیهَا) لَمَّا احْتُضِرَتْ سَلَّمَتْ عَلَى جَبْرَئِیلَ وَ عَلَى النَّبِیِّ (صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) وَ سَلَّمَتْ عَلَى مَلَکِ الْمَوْتِ وَ سَمِعُوا حِسَّ الْمَلَائِکَهِ وَ وَجَدُوا رَائِحَهً طَیِّبَهً کَأَطْیَبِ مَا یَکُونُ مِنَ الطِّیبِ».
[۸] بحار الانوار ج ۸ ، ص ۲۲۲.
«قال عمر: … فذکرت أحقاد علیّ و ولوعه فی دماء صنادید العرب و کید محمّد و سحره، فرکلتُ الباب و قد ألصقَت أحشائها بالباب تترسه. و سمعتُها و قد صرخَت صرخه حسبتُها قد جعلَت أعلی المدینه أسفلها، و قالت: یا أبتاه یا رسول اللَّه! هکذا کان یُفعل بحبیبتک و ابنتک؟ آه یا فضّه! إلیک فخذینی فقد واللَّه قُتِل ما فی أحشائی من حمل و سمعتُها تمخض و هی مستنده إلی الجدار، فدفعتُ الباب و دخلت…».
[۹] همان.
[۱۰] البحار ۴۳: ۲۱۸، ضمن ح ۴۹.؛ البحار ۴۳: ۲۰۰، ح ۳۰.
[۱۱] شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۶٢ش، ص ۱۱۵.
لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ به معنای روزی چون روز تو نیست ای اباعبدالله از سخنان امام حسن مجتبی (علیه السلام) درباره امام حسین (علیه السلام) است. این سخن، واقعه کربلا، چگونگی حادثه، شمار و وضعیت اعتقادی دشمنان اهل بیت را پیشگویی و بزرگی مصیبت و عظمت آن را بیان کرده است. راوی اصلی حدیث امام صادق (علیه السلام) است و شیخ صدوق آن را در کتاب امالی به نقل از مفضل بن عمر از وکلای امام صادق (علیه السلام)، آورده است.
متن حدیث به این صورت است: «انَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (عَلَیهِ السَّلام) دَخَلَ یَوْماً إِلَى الْحَسَنِ (عَلَیهِ السَّلام) فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ بَکَى، فَقَالَ لَهُ مَا یُبْکِیکَ یَا أَبَاعَبْدِ اللهِ؟ قَالَ: أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِکَ. فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ (عَلَیهِ السَّلام): إِنَّ الَّذِی یُؤْتَى إِلَیَّ سَمٌّ یُدَسُّ إِلَیَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَکِنْ لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ یَزْدَلِفُ إِلَیْکَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّهِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ (صَلَّیَ الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) وَ یَنْتَحِلُونَ دِینَ الْإِسْلَامِ فَیَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِکَ وَ سَفْکِ دَمِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ وَ سَبْیِ ذَرَارِیکَ وَ نِسَائِکَ وَ انْتِهَابِ ثِقْلِکَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِی أُمَیَّهَ اللَّعْنَهُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ یَبْکِی عَلَیْکَ کُلُّ شَیْءٍ حَتَّى الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الْحِیتَانِ فِی الْبِحَارِ».
پاسخ دهید