در روایت است که یکی از عبّاد بنی اسرائیل که از عابدهای قهّار بود، سالها عبادت کرده بود، مثلاً ۶۰ سال عبادت خدا را کرده بود، برای خود رهبانی بود که دور از مردم و خلق عبادت میکرد. ملائکه وقتی که در ملکوت مقام این فرد را دیدند، دیدند او چندان مقامی پیش خدا ندارد، با اینکه این همه عبادت و روزه دارد ولی پیش خدا ارزشی ندارد، چندان مقامی ندارد. به خداوند متعال عرض کردند او که خیلی عابد خوبی است، پروردگار عالم فرمود: اگر میخواهید بدانید برای چه، بشارتی از طرف من به او بدهید، به او بشارت و مژده بدهید که خدا میخواهد با فضل خود با تو برخورد کند نه با عدل خود. میدانید که اگر خدا بخواهد با عدل خود با ما برخورد کند ۱۴ معصوم را کنار بگذارید، همه، همه نه یعنی نود و نه و نیم درصد، صد درصد همه رفوزه هستیم. ۱۴ معصوم را کنار بگذارید، بقیّه را اگر خدا بخواهد با عدل خود برخورد کند، مو را از ماست بیرون بکشد، همه رفوزه هستیم.
اینکه در دعای جوشن میخوانید: «یَا مَنْ لَا یُخَافُ إِلَّا عَدْلُهُ»،[۱] ای خدایی که انسان از عدل او میترسد، ترازوی دقیق بخواهد بگذارد. امام سجّاد (علیه السّلام) در دعای ابو حمزه میگوید: خدایا، «لَسْتُ أَتَّکِلُ فِی النَّجَاهِ مِنْ عِقَابِکَ عَلَى أَعْمَالِنَا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَیْنَا»،[۲] خدایا در نجات از عقاب تو تکیهی من بر عمل من نیست، تکیهی من بر فضل تو است. عمل من را اگر بخواهند پیش عمل امیر المؤمنین (علیه السّلام) بگذارند از همین اعمال خود باید استغفار کنم. عمل چیزی نیست که انسان به آن افتخار کند.
ملائکه آمدند به آن عابد گفتند، گفتند: مژده که خدا میخواهد با فضل خود با تو برخورد کند نه با عدل خود. آن عابد گفت: نه، مگر من چه کم گذاشتهام که خدا بخواهد با من با فضل خود برخورد کند؟ ۷۰ سال، ۶۰ سال است تماماً دارم برای خدا عبادت میکنم، شب و روز را برای عبادت گذاشتهام، یک قرص نانی به من میرسد و یک دانهی انار، اینکه اینقدر منّت ندارد. نه، بگویید خدا با عدل خود با من برخورد کند. ملائکه به خداوند متعال عرض کردند: خدایا تو میدانی چه چیزی میگوید. پروردگار عالم فرمود: به روی او نیاورید که این ۶۰ سال، ۷۰ سال چه کسی به تو قدرت عبادت داده، همان را هم ما به تو دادیم، به روی او نیاورید، همان نان و اناری که خود او میگوید با او حساب کنید، امّا دقیق حساب کنید، ترازو بگذارید. ملائکه دقیق حساب کردند، تمام آن ۶۰، ۷۰ سال عبادت او به ازای یک حبّهی انار شد، یک حبّهی انار. چون واقعاً به قدری ملائکه در کار هستند تا همان یک حبّه درست شود.
در روایت دارد برای یک قطرهی باران، هر قطرهی آن، یک ملک گمارده شده، موکّل است. این فقط ملائکهی باران هستند که هدایت میکنند. و خیلی چیزهای دیگر که در کار است تا یک لقمه به دست ما برسد.
[۱]– بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۳۸۶٫
[۲]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۹۴٫
پاسخ دهید