عجب عزاداری باحالی!
صفحاتی از زندگی شهید ابراهیم هادی
شب تاسوعا بود. در مسجد، عزاداری باشکوهی برگزار شد. ابراهیم در ابتدا خیلی خوب سینه میزد. اما بعد در تاریکی مجلس، او را دیدم که در گوشهای ایستاده و آرام سینه میزد.
سینهزنی بچهها خیلی طولانی شد. ساعت دوازده شب بود که مجلس به پایان رسید.
موقع شام همه دور ابراهیم حلقه زده بودند. گفتم: عجب عزاداری باحالی بود. بچهها خیلی خوب سینه زدند. ابراهیم نگاه معنی داری به من و بچهها کرد و گفت: عشقتان را برای خودتان نگه دارید!
وقتی چهرههای متعجب ما را دید ادامه داد: این مردم آمدهاند تا در مجلس قمر بنی هاشم خودشان را برای یک سال بیمه کنند.
وقتی عزاداری شما طولانی میشود. اینهاخسته میشوند. شما بعد از مقداری عزاداری شام مردم را بدهید. بعد هر چقدر میخواهید سینه بزنید و عشقبازی کنید. نگذارید مردم در مجلس اهل بیت احساس خستگی کنند.
منبع: کتاب «سلام بر ابراهیم؛ شهید ابراهیم هادی»- انتشارات پیام آزادی، ص ۱۶۳
به نقل از: امیر منجر، جواد شیرازی
پاسخ دهید