پس از بازگشت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از طائف از ماه ذیحجه تا رجب (هفت ماه) در مدینه اقامت گزیده بود پس از این تاریخ مسلمانان را مأموریت داد که خود را براى جنگ با رومیان آماده سازند و دستور حرکت به سوی تبوک را صادر کردند و این امر در یک زمان سخت و پرفشار مردم و در شدت حرارت و خشکسالی و به هنگام چیدن میوه ها بود. نام این اردو و لشکرکشى را به دلیل نفقات کم «سپاه عسرت» گذاشتند و نام دیگر این غزوه را غزوه روم گذاشته اند.
در برخی از منابع اهل سنّت اشاره ای به کمک عثمان به این سپاه آمده است که در این نوشتار به نقل آن ها و سپس رد آن می پردازیم.
در منابع اهل سنّت آمده است:
ابن هشام گوید: عثمان بن عفان هزینه بزرگی در این راه کرد که احدی چنین انفاقی نکرده بود. کسی که به او اطمینان دارم، به من حدیث کرد که: عثمان بن عفان در سپاه عسرت برای جنگ تبوک، هزار دینار خرج کرد. صالحی شامی افزود: این جدای از شتر و زاد و توشه بود. [۱]
احمد بن حنبل، از سیصد شتر با جل و پلاس سخن می گوید و اینکه رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: از امروز به بعد، عثمان را وظیفه ای نباشد.[۲]
عثمان در محاصره قرار گرفت، طلحه، زبیر، سعد و امام علی (علیه السّلام) را سوگند داد و از آنان اقرار گرفت که صاحب سپاه عسرت است و هم او است که چاه رومه را خرید.[۳]
در متن دیگری آمده است: ابوبکر همه ثروت خود را در این جنگ خرج کرد.[۴] گویند ثروت او ۴ هزار درهم بود.[۵]
بلاذری معتقد است که عثمان گفت: شما را به خداوند سوگند میدهم آیا میدانید که من سپاه عسرت را از مال خودم تجهیز کردم؟![۶]
میپندارند که آیه:
«الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذیً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ».[۷]
کسانی که اموال خود را در راه خدا نفاق میکنند، سپس در پی آنچه انفاق کردهاند، منّت و آزاری روا نمیدارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان [محفوظ] است و بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نمیشوند.
در شأن عثمان نازل شد که به سپاه عسرت انفاق کرد.[۸]
در متن دیگری است: آیا نمیدانید که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گفت: هر کس چاه رومه را حفر کند، او را بهشت باشد و من آن را حفر کردم؟! آیا نمیدانید که او گفت: هر کس سپاه عسرت را تجهیز کند، او را بهشت باشد و من آن را تجهیز کردم؟ گوید: او را در این گفته، تصدیق کردند.[۹]
روایت تصریح دارد که آن دو اعتراف کردند که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، در حق عثمان حکم کرد که در مقابل اموالی که برای حفر چاه رومه هزینه کرد و پولی که برای خرید زمین پرداخت تا به مسجد افزوده شود، شهید است و اهل بهشت.
در پاسخ می گوییم:
چگونه طلحه و زبیر به نفع عثمان اقرار کردند امّا در جنگ علیه وی شرکت کردند و او را از محاصره درنیاوردند تا کشته شد؟! چگونه این اقرار خود را که وقتی عثمان از آن دو اقرار میگرفت، مردم میشنیدند، توجیه کردند؟!
چگونه سایر اصحاب که میدانستند خداوند گناهان عثمان را بخشیده است، او را محاصره کردند و مردم را بر قتل وی تشویق و بلکه با این احتجاج که با احکام خداوند مخالفت و از حدود الهی تجاوز کرده در جنگ بر ضدّ وی مشارکت فعّال داشتند؟!
چگونه صحابه مردی را کشتند که خداوند و رسولش او را به بهشت وعده دادند؟! و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر آمرزش گناهانش حکم داد؟! و حتّی فرمود: از این پس هر کاری بکند، ضرر نمیکند؟!
آیا درست است که هر کس این مقدار مال و ثروت به اندازه عثمان خرج کند، میتواند هر گناه کبیره و صغیرهای انجام دهد، حتّی گناهانی مثل قتل که خداوند خلود در آتش را مجازات آن قرار داده است؟!
اگر این روایت درست باشد، نباید احدی از حرکت به سوی تبوک تخلف کند؛ زیرا با اموال اهدایی عثمان هر گونه عسرت برطرف شده است! پس چرا شماری گریان به خانههای خود رفتند؟ مگر نه آن است که نزد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مرکبی نیافتند که بر آن سوار شوند و خود را به تبوک برسانند؟! مگر آیات قرآن بر همین نکته تأکید ندارد؟!
اگر این بذل و بخشش عثمان درست است، پس چرا به اموال ابوبکر محتاج شد و نیمی از اموال عمر و آنچه عبّاس، طلحه، سعد، زبیر، محمّد بن مسلمه و … دیگران آوردند؟!
اگر این موضوع درست است، معنا نداشت که آن عدّه را که مالی نداشتند که انفاق کنند، معاف کند و به آنان تخفیف دهد. در این صورت آیه کریمهای که از این افراد سخن میگوید، موضوعیت نخواهد داشت و سخن خداوند ـ پناه بر خدا ـ باطل خواهد بود که فرمود:
لَّیْسَ عَلَى الضُّعَفَاء وَلاَ عَلَى الْمَرْضَى وَلاَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یَجِدُونَ مَا یُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِن سَبِیلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ وَلاَ عَلَى الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّواْ وَّأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلاَّ یَجِدُواْ مَا یُنفِقُونَ؛ إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَهُمْ أَغْنِیَاء رَضُواْ بِأَن یَکُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ.[۱۰]
بر ناتوانان و بر بیماران و بر کسانی که چیزی نمییابند [تا در راه جهاد] خرج کنند ـ در صورتی که برای خدا و پیامبرش خیرخوای نمایند ـ هیچ گناهی نیست، [و نیز] بر نیکوکاران ایرادی نیست و خدا آمرزنده مهربان است و [نیز] گناهی نیست بر کسانی که چون پیش تو آمدند تا سوارشان کنی [و] گفتی: «چیزی پیدا نمیکنم تا بر آن سوارتان کنم»، برگشتند و در اثر اندوه، از چشمانشان اشک فرو میریخت که [چرا] چیزی نمییابند تا [در راه جهاد] خرج کنند. ایراد فقط بر کسانی است که با اینکه توانگرند از تو اجازه [ترک جهاد] میخواهند. [و به این] راضی شدهاند که با خانهنشینان باشند و خدا بر دلهایشان مُهر نهاد، در نتیجه آنان نمیفهمند.
اگر این روایت، درست است پس چرا آیه کوبنده نازل میشود و آنان را که در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب و عقاب تهدید میکند؛ زیرا با انفاق عثمان جایی باقی نمیماند که آنان انفاق کنند!!
اصحاب این مبالغ هنگفت را در اختیار نداشتند که ادعا میشود عثمان بخشی از آن را در تجهیز سپاه عسرت هزینه کرد، نه در عهد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و نه در دورهی خلیفه نخست.
مروی است که انس بن مالک، پس از مرگ ابوبکر مالی برای عمر آورد. او با عمر بیعت کرد. سپس به او خبر داد که چهار هزار آورده است. عمر این پول را به او داد. انس گفت: من ثروتمندترین مردم مدینه شدم.[۱۱]
اگر عثمان تا این اندازه سخاوتمند بود و حاضر بود این همه پول در راه خدا خرج کند، پس چرا حاضر نشد حتّی یک درهم به مناسبت آیه نجوا بپردازد که فقط علی (علیه السّلام) به مفاد آیه عمل کرد؟!
کسی که از انفاق یک درهم دریغ میورزد، چگونه هزاران دینار خرج میکند؟! چگونه توان پذیرفت که همین فرد، سپاه کاملی را با مال خود تجهیز کرده باشد؟! ما انتظار داریم که در مدح و ثنای چنین فردی یک سوره به اندازه سوره بقره نازل شود تا چه رسد به یک یا چند آیه!
وقتی علی (علیه السّلام) چهار درهم پنهانی، آشکار، شب و روز صدقه داد، یک آیه قرآن در فضیلت وی نازل شد.[۱۲]
و آنگاه که سه قرص نان به مسکین و اسیر و یتیم داد، سوره «هل اتی» به صورت کامل در شأن او فرود آمد.[۱۳]
و چون در نماز انگشتری خود را صدقه داد، این آیه نازل شد:
«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»[۱۴]
ولی شما، تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آوردهاند: همان کسانی که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
پس چرا خداوند این همه انفاق عثمان را نادیده گرفت و چند درهم ناچیز علی (علیه السّلام) یا چند قرص نان جوین وی را، آن همه ستود؟!
در مورد آیه ای که گفته شد در شأن عثمان نازل شده است:
الف) این آیه در سورهی بقره است. بقره اوّلین سورهای است که در مدینه و در ابتدای هجرت نازل شد.[۱۵] در حالیکه سپاه عسرت در رجب سال نهم هجرت به تبوک رفت.
ب) اگر درست باشد که ابوبکر همه ثروت خود را در سپاه عسرت خرج کرد، مناسب آن بود که این آیه در حق او نازل شود نه در شأن عثمان.
ج) این آیه تصریح دارد که انفاقکنندگان در پی انفاق خویش، نه منّت میگذارند و نه آزار میرسانند. آیا این آیه درصدد تعریض به ابوبکر است که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دربارهی او فرمود: احدی بیشتر از ابوبکر به من منّت ننهاد که هم صحبت من بود و بر من حق داشت.[۱۶]
چرا عثمان را از زمره مردان بخشنده قریش و بلکه از سخاوتمندان عرب به شمار نیاوردهاند؟ باید او را به سبب این همه بخشش از بخشایندگان عالم محسوب کرد!
مگر اینکه گفته شود: عثمان در راه خداوند سخاوتمند بود و برای مردمان بخیل. جواد (بخشنده) کسی است که از مال خود به مردم ببخشد!
در عین حال یک پرسش بیپاسخ مطرح میشود که عثمان این همه ثروت را در آن سالهای نخستین از کجا آورده بود؟! مگر نه آن است که وقتی به مدینه آمد، هیچ نداشت؟! این وضع همه مهاجران بود. اگر از راه تجارت کسب کرد، کدام تجارت و با چه مناطقی و افرادی خرید و فروش میکرد؟ چرا در تاریخ ثبت نشده است؟!
عثمان و بیتالمال
تاریخ ارقام دهشتناکی از عطایای عثمان و از بیتالمال مسلمانان در دوره خلافت وی ثبت کرده است. همین بذل و بخششها از مهمترین دلایل انقلاب اصحاب و مسلمانان بر ضدّ وی بود که سرانجام به قتل خلیفه منجر شد.
شاید کسانی که این دروغ بزرگ را ساختهاند، بنا داشتند چنان وانمود کنند که این عطایا از اموال شخصی وی بوده نه از بیتالمال. درباره حجم عطایای نامعقول و غیر قابلپذیرش عثمان، گوییم:
علّامه امینی (ره) فهرستی از برخی عطایای درهم و دیناری عثمان را که فقط به برخی اشخاص داده، در کتاب خود ردیف کرده است. این مبالغ در قبال اقطاعات و املاک و مستغلات اعطایی خلیفه به افراد، ناچیز است. حال اگر همه عطایای پولی و ملکی وی را در طول سالیان خلافت روی هم جمع کنیم، چه ارقام هنگفتی خواهد شد!
فهرست این است:
عثمان فقط به هفت نفر که خود وی یکی از آنان بود، مبلغ چهار میلیون و سیصد و ده هزار دینار داد.
چنانکه مبلغ صد و بیست و شش میلیون و هفتاد هزار درهم به یازده نفر داد. یکی از آنان خود وی بود.
حال تصور کنید که در طول سالیان دراز خلافت خود چه مبالغ هنگفتی به افراد بخشیده است، البتّه از محل بیتالمال مسلمانان؟!
برای آگاهی از بخشی از داراییها و املاک غیر قابل تصور خلیفه و بستگان وی به جلد هشتم کتاب الغدیر مراجعه کنید.
منبع: اقتباسی از ترجمه کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم صلى الله علیه وآله، ج۱۰
[۱] – سیره ابن هشام، ۴/۱۶۱؛ سبل الهدی و الرشاد، ۵/۴۳۵؛ تاریخ الخمیس ۲/ ۱۲۳؛ سیره حلبی، ۳/۱۴۸؛ مسند احمد۶/۵۵؛ حلیه الاولیاء۱/۵۹؛ سنن ترمذی۵/۵۸۵٫
[۲] – مسند احمد۵/۲۸-۳۸؛ حلیه الاولیاء۱/۵۹؛ سبل الهدی و الرشاد، ۵/۴۳۵-۴۳۶؛ الطبقات الکبری۷/۵۵٫
[۳]ـ ر. ک: مسند احمد، ۱/ ۱۱۳ـ ۱۲۰؛ الاصابه، ۲/ ۴۶۲؛ السنن الکبری، بیهقی، ۶/ ۱۶۷؛ حلیه الاولیاء، ۱/ ۵۸٫
[۴] – تاریخ مدینه دمشق، ۱/۱۱۰؛ تاریخ الخمیس ۲/ ۱۲۳؛ شرح المواهب اللدینه، ۳/۶۳٫
[۵] – حیاه الاصابه، ۱/۴۲۹؛ سبل الهدی و الرشاد، ۵/۴۳۵؛ المغازی۳/۹۹۱؛ سیره حلبی۳/۱۴۸؛ تاریخ الخمیس ۲/ ۱۲۳٫
[۶]ـ انساب الاشراف، ۶/ ۱۰۶؛ الغدیر، ۹/ ۳۳۲؛ کنز العمّال، ۱۳/۷۴؛ تاریخ مدینه دمشق، ۳۹/۳۳۶٫
[۷]ـ بقره: ۲۶۲٫
[۸]ـ التفسیر الکبیر، ۷/۴۵، الغدیر، ۸/۵۷؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱/۱۴۲؛ تفسیر سمرقندی، ۱/۲۰۰؛ تفسیر ثعلبی، ۲/۲۵۸٫
[۹]ـ صحیح بخاری، ۳/۱۹۳؛ فتح الباری، ۸/۴۰۸؛ السنن الکبری، بیهقی، ۶/۱۶۷؛ سسن الدار قطنی، ۴/۱۲۵٫
[۱۰]ـ توبه: ۹۱ـ ۹۳٫
[۱۱]ـ حیاه الصحابه، ۲/۲۳۵؛ کنز العمّال، ۵/۴۰۵؛ تاریخ المدینه، ۳/۸۵۴٫
[۱۲] ـ الکشّاف، ۱/۳۱۹؛ المنار، ۳/۹۲؛ الجامع الاحکام القرآن، ۳/۳۴۷؛ فتح القدیر، ۱/۲۹۴؛ الدر المنثور، ۱/۳۶۳؛ نظم درر السمطین، ۹۰؛ ذخائر العقبی، ۸۸٫
[۱۳]ـ ر. ک: احقاق الحق، ۹/۱۱۰ـ ۱۲۳٫
[۱۴]ـ مائده: ۵۵٫
[۱۵]ـ الجامع الاحکام القرآن، ۱/۱۳۲؛ تفسیر خازن، ۱/۱۹؛ تفسیر شوکانی، ۱/۱۶٫
[۱۶]ـ ر. ک: سیره حلبی، ۲/۳۲؛ لسان المیزان، ۲/۲۳؛ صحیح بخاری، ۶/۲۱۴ـ۲۱۵؛ سسن ترمذی، ۵/۶۰۸ـ ۶۰۹؛ کنزل العمّال، ۱۱/۵۵۴٫
پاسخ دهید