آیه یکصد و هفتاد و دوم سوره اعراف که معروف به آیه ذرّ است: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى» را توضیح دهید.
این آیه از نشئه اى سخن مى گوید که انسان در آن نشئه به ربوبیت خدا و عبودیت خود آگاه شد و پیمان بست و تعهد سپرد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى» فرمود ما در نشئه اى انسان ها راگواه خودشان قرار دادیم. نفسشان را به خودشان نشان دادیم و آن ها به ربوبیت خدا و عبودیت خود اعتراف کردند. این کار را انجام دادیم تا در قیامت که روز حساب است، کسى بهانه نیاورد و نگوید من در محیط غیر مذهبى تربیت شدم و سنت هاى قومى در من اثر گذاشت: «أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلِینَ»[۱] به این ترتیب، بهانه هاى سیاسى، جغرافیایى، قومى و نژادى بى تأثیر خواهد بود.
خداوند فرمود شما در آن نشئه به حقیقت خود پى بردید که شما عبد خدایید و خدا رب شما است. آن نشئه، نشئه تاریخى نیست که شما بگویید فراموش کردیم. الان هم با شما هست و خواهد بود. و اذ یعنى واذکر؛ به یاد آن صحنه باش؛ یعنى اگر الان هم تفکر کنید، آن صحنه را به یاد مى آورید، این گونه نیست که عالم دیگرى باشد و از یاد شما رفته باشد تا بگویید یادمان نیست. این مطلب را خداى سبحان در سوره اعراف مدلل کرد و فرمود: دلیل این کار آن است که هیچ کس در قیامت بهانه نیاورد.
اصل توحید و نبوت و وحى و شریعت در درون هر کسى پیش بینى شده است: «أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلِینَ؛ مبادا در قیامت کسى بگوید ما وارث سنتى باطل بودیم و در محیط بد تربیت شدیم».
این صحنه کجا است؟ این صحنه، پشت صحنه نعمت است. نعمت یا نعمت جوانى است یا علم است یا مال است یا زیبایى است. اگر انسان الهی باشد، این نعمت ها برایش مانند یک شیشه شفاف است که از پشت آن، همه حقایق را مى بیند؛ و اگر غیر الهی باشد، این نعمت ها برایش مانند پرده اى است که نمى توان پشت آن را دید.
فرد باید این پرده را بالا بزند تا حقایق را ببیند. تفاوت عارف با بقیه مردم در همین است. عارف در یک اتاق شیشه اى زندگى مى کند و تمام حقایق بالا و پائین و جلو و عقب و راست و چپ عالم را آشکارا مى بیند ولى بقیه نه.
تمام این نعمت ها براى ما که غافلیم پرده است؛ براى مثال سلامت براى ما پرده است. همین که این پرده در اثر بیمارى پاره شود، مى گوییم: یا الله؛ همین که جوانى به پیرى گرایید، مى گوییم: یا الله؛ وقتى از مقامى عزل شدیم، نداى «یا الله» مان بالا مى رود. فرق غافل و عاقل همین است. عاقل اگر جوان باشد، عالم باشد، پولدار باشد، همه این ها برایش شیشه است؛ یعنى مى داند این ها را خداوند عطا کرده وامانت است. بدین سبب مغرورانه زندگى نمى کند. و جوانى و علم و مال و مقام خود را به جا مصرف مى کند.
غافل به عکس است. جوان غافل وقتى پیر شد، پرده غفلت جوانى اش کنار مى رود و به فکر قضاى نمازهاى خود مى افتد. وقتى تندرستى اش به بیمارى تبدیل شد، «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ»[۲] مى خواند. ذات اقدس اله در درون همه ما شیشه شفافى گذاشته است که گردو غبار غفلت و گناه روى آن را مى پوشاند و در اثر طول زمان و غفلت مدام به پرده و حجاب تبدیل مى شود.
انسان نه مى تواند از فقر خود چشم پوشد و نه از نیازش به غنى. ما فقیریم. تنها کسى که مى تواند نیازمان را برآورد، غنى با لذّات است. اگر سفینه فضایى در کره ماه گرفتار مشکلى شود، سرنشینانش به چه کسى متوسل مى شوند؟ مسلما به قدرتى که «فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ»[۳] است، متوسل مى شوند.
در ادبیات عرفانى معشوق را دلارام مى گویند، یعنى چیزى یا کسى که دل انسان، با رسیدن به آن، آرام مى شود و قرار مى گیرد.
اول، جوانى معشوق انسان است؛ ولى بعد مى فهمد چنین نیست. بعد مقام، بعد مال و مانند این ها. انسان این امور را یکى پس از دیگرى پشت سر مى گذارد و به تدریج در مى یابد هیچ یک از آن ها نمى تواند براى او آرامش به ارمغان آورد. تمام این موارد واسطه و نردبان صعودند نه دلارام. براى این که بفهمیم به معشوق رسیده ایم یا نه، باید ببینیم آرام شده ایم یا نه. اگر در سوره مبارکه رعد آمده است «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[۴] براى همین است.
این طمأنینه در عربى همان است که در فارسى به آن دلارام مى گوییم. این دل در اختیار خود ما است و همه مى دانیم با چه چیز آرامش مى یابد.اینکه انسان بعد از به دست آوردن مدرک، پول، همسر و مانند این ها آرام نمى شود، دلیل بر این است که آن ها معشوق او نیستند. معشوق حقیقى ذات اقدس اله است.
به هر حال، در درون انسان همه چیز هست. اگر گاهى نسیمى نشاط آور بر شما وزید و لحظاتى نشاط یافتید، بدانید قلب کسى را خوشحال کرده اید و اثر آن خوشحالى به صورت نسیم بهشتى بر شما وزیده است.
اگر نیشى زدید یا غیبتى کردید یا کسى را رنجاندید، این به شکل نسیمى جهنمى بر شما مى وزد و مى بینید مضطرب یا غمگین شده اید. اگر انسان مراقبه و محاسبه داشته باشد و هر روز این شیشه درونى را گردگیرى کند، همیشه شفاف مى ماند؛ و گرنه این گردها زیاد و به حجابى ضخیم تبدیل مى شود. پس این آیه شریفه مى گوید: هر روز به یاد صحنه اقرار باشید.
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:آیت اللّه عبداللّه جواد آملی/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – سوره اعراف۷: آیه ۱۷۲٫
[۲] – سوره نمل۲۷: آیه ۶۲٫
[۳] – سوره زخرف۴۳: آیه ۸۴٫
[۴] – سوره رعد۱۲: آیه ۲۸٫
پاسخ دهید