گناه را کوچک نشمارید، نسبت به گناهانِ کبیره وحشت داریم و ان شاء الله وحشت داشته باشیم، اگر ما گناهِ صغیره را هم کوچک شمردیم، گناهِ کبیره می‌شود. یا اگر گناه صغیره را تکرار کردیم گناه کبیره می‌شود. دو ملاک را در دو روایت آورده است، یکی «لَا صَغِیرَهَ مَعَ إصْرَارْ»[۱] در صورتی که انسان یک گناه را تکرار کند و بر آن گناه اصرار داشته باشد، دیگر هویّتِ آن گناه از صغیره بودن تغییر پیدا می‌کند و گناه کبیره می‌شود، یکی هم «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَخَفَّ بِه صَاحِبُهُ»[۲] آن گناهی را که گنهکار کوچک می‌شمارد، آن گناه دیگر گناهِ کبیره می‌شود، از اکبرِ کَبائر می‌شود، أشَدُّ الذّنوب می‌شود و وقتی که گناه شدید شد این آیه‌ی کریمه اینطور هشدار می‌دهد «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ أَساءُوا السّوأی أَن کَذَّبوا بِآیاتِ اللَّهِ وَکانوا بِها یَستَهزِئونَ»، ایمانِ او از دستِ او می‌رود و دیگر یقینیّات و ضروریّاتِ دین را تکذیب می‌کند و به عنوان مثال می‌گوید: چه کسی حجاب را گفته است؟ چه کسی استقلال را گفته است؟… در همه چیز تردید و شک می‌کند، بعد هم اصلاً دین‌دارها را مسخره می‌کند، عمامه را مسخره می‌کند، حجاب را مسخره می‌کند، استقلال را مسخره می‌کند… برای بعضی‌ها باور است، غرب‌گرایی جزوِ باورهای بعضی‌هاست، اگر کسی بگوید باید مقاومت کرد برای آن‌ها استهزاء است، اصلاً نمی‌تواند بپذیرد…. این‌ها الآن در جامعه‌ی ما هست و ما باید نگرانِ این مسائل باشیم. «ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا» اینکه انسان مراقبت کند که گرفتارِ تردید نشود و در مسیرِ شهیدان تردید پیدا نکند، در مسیرِ ولایت تردید پیدا نکند، در مسیرِ تقوا و دیانت تردید پیدا نکند، در مسیرِ پاک‌دستی و حلال‌خوری… بعضی‌ها وقتی در بعضی ادارات دقّت‌های لازم را در مشروعیّتِ کارِ خود می‌کنند موردِ استهزاء قرار می‌گیرند، می‌گویند که این انسان سالم نیست، یا می‌گویند این هم شیخ شده است و کنار نمی‌آید… آن‌هایی زرنگ هستند که با یکدیگر تبانی کنند و بیت‌المال را بالا بکشند، اضافه‌کارهای نجومی برای خود درست کنند، آن‌هایی زرنگ هستند که زد و بندِ سیاسی داشته باشند، با جریانات بسازند، با غرب‌گرایان بسازند… اگر کسی با این‌ها نساخت می‌گویند: این انسان انسانِ ناسالمی هست، می‌بیند که دارند هستیِ او را از او می‌گیرند، در عینِ حال در ولایتِ خود و در تقدّسِ خود و در تقوای خود سماجت دارد، این‌ها صریحِ وعده‌هایی است که قرآن داده است، چیزِ عجیبی نیست، «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ أَساءُوا السّوأی أَن کَذَّبوا بِآیاتِ اللَّهِ وَکانوا بِها یَستَهزِئونَ»، تکذیب می‌کند، بعد هم اینکه تکذیبِ شخصی نیست، شروع به جوسازی‌ کردن می‌کند، ایمانِ جامعه را تضعیف کردن و فضا را هموار کردن برای بی‌دینی! این‌ها چیزهایی است که قرآن کریم خبر داده است و ما امروز با چشمانِ خود در حالِ تماشا کردنِ آن‌ها هستیم.


[۱] شرح اصول کافی محمد صالح مازندرانی، جلد ۹، صفحه ۲۸۱

[۲] حکمت ۴۶۹ نهج البلاغه