درباره «طواف نساء» برایم توضیح دهید؟
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«ثُمَّ لیَقضُوا تَفَثَهُم وَ لیُوفُوا نُذُورَهُم وَ لیَطَّوَّفُوا بِالبَیتِ العَتِیقِ»؛[۱] «سپس آلودگی هایشان را بر طرف سازند و به نذرهای خود وفا کنند و بر گِرد آن خانه کهن طواف نمایند.»
امام رضا(علیه السلام) درباره آیه «وَ لیَطَّوَّفُوا بِالبَیتِ العَتِیقِ» فرمودند: مقصود از طواف واجب، طواف نساء است.[۲]
در روایت است که تا زمانی که مرد «طواف نساء» را انجام نداده بهره مندی از زن برای او حرام است. همچنین زن تا هنگامی که طواف نساء را انجام نداده، جایز نیست که به مرد نزدیک شود و با او آمیزش کند.[۳]
آری! مُحرم، هنگامی به طور کامل از احرام خارج می شود و همه محرّمات بر او حلال می گردد که به نیت طواف نساء هفت مرتبه طواف کرده و دو رکعت نماز طواف نساء به جا آورد.[۴] آن قدر طواف نساء اهمیت دارد که یکی از یاران امام صادق(علیه السلام) می گوید از حضرت(علیه السلام) در مورد مردی که طواف نساء را فراموش کرده و به شهر و دیار خود برگشته، پرسش نمودم؛ امام(علیه السلام) فرمودند: همسر او بر او حلال نمی شود تا این که یک نفر را اجیر کند و بفرستد به مکه تا به نیابت از او طواف نساء را انجام دهد، و اگر پیش از آن که به نیابت از او طواف انجام دهند از دنیا برود، ولی او باید به نیابت از او طواف نساء را انجام دهد.[۵]
راوی گوید که از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدم: آیا بر خواجگان یا پیره زنان هم طواف نساء واجب است؟ امام(علیه السلام) فرمودند: آری بر همه آنها طواف نساء واجب است.[۶]
شایان ذکر است که اهلسنت به جای طواف نساء «طواف وداع» دارند، آنها طواف نساء را واجب نمی دانند.[۷] برخی از فقها، مانند شیخ صدوق و شیخ طوسی، برآنند که اگر کسی طواف نساء را ترک کرد ولی طواف وداع را انجام داده بود، طواف وداع جایگزین طواف نساء او خواهد بود.[۸]
در روایت دیگر امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
«لولا ما منّ الله عزّوجلّ علی النّاس من طواف النّساء لَرَجع الرّجل إلی أهله و لیس یحلُّ له أهله»؛[۹] «اگر نبود که خداوند به وسیله طواف نساء بر مردم منت می گذاشت، هر آینه مرد به نزد خانواده و همسرش بر می گشت در حالی که همسرش بر او حلال نبود».
پی نوشت ها
[۱] – حج، آیه ۲۹٫
[۲] – فروع الکافی، ج ۴، ص ۵۰۲٫
[۳] – بحارالأنوار، ج ۹۶، ص ۲۰۴، ۲۰۸٫
[۴] – بحارالأنوار، ج ۹۶، ص ۲۱۳؛ فروع الکافی، ج ۴، ص ۵۰۳٫
[۵] – فروع الکافی، ج ۴، ص ۵۰۳٫
[۶] – همان.
[۷] – همان.
[۸] – من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۴۳٫
[۹] – همان.
پاسخ دهید