اهمّیّت نماز
س ۱: در آیه «اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ»[۱]، چرا «وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ» است و منظور چیست؟
ج: اگر یاد خدا نبود، نماز هم نمیخواندیم. یاد خدا کردیم که نماز خواندیم؛ بنابراین یاد خدا منشأ تمام کارهای خیر و خوب است. نماز یکی از آنها است. امّا خود نماز انسان را از گناه باز میدارد. وقتی شما در نماز میگویی «إِیَّاکَ نَعْبُدُ»[۲] یعنی چه؟ یعنی فقط به حرف تو گوش میدهم؛ حرف خدا چیست؟ این است که گناه نکن. پس نماز «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» است.
س ۲: آیا آیهی «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»[۳] برای همهی نمازهایی است که ما میخوانیم؟
ج: ماهیت نماز طوری تنظیم شده که انسان را از گناه کردن باز میدارد. مگر شما نمیگویید «إِیَّاکَ نَعْبُدُ»؟ این یعنی چه؟ یعنی تنها به حرف تو گوش میدهم. وقتی خدا فرمود: «نماز بخوان»، باید بخوانی دیگر. اینطور انسان را به ترک گناه دعوت میکند.
س ۳: مگر نماز نخوانیم چه مشکلی پیش میآید؟
ج: اگر کسی نماز را با بیاعتنایی عمداً ترک کند، از اسلام خارج شده است، مگر آنکه تنبلی کند و واجب بودن نماز را قبول داشته باشد و بگوید: «خوابم سنگین است؛ میخوابم.» امّا اگر نماز را سبک بشمارد و باور نداشته باشد که نماز یک برنامهی مفید و سازنده است و آن را ترک کند، با کفّار یکی میشود.[۴]
س ۴: اگر هنگام اذان به حرم رفتیم و موقع نماز بود، اوّل زیارت کنیم یا نماز بخوانیم؟
ج: اوّل نماز بخوانید، بعد إنشاءالله زیارت کنید.
س ۵: اگر نماز را اوّل بخوانیم بیاحترامی به ایشان علیه السلام نیست؟
ج: نخیر؛ اگر بیاحترامی به خدا نشود، مابقیاش درست است. هر وقت اذان را شنیدید، اوّلین وظیفهی شما حکایت اذان است؛ در روایت آمده است که هر کس اذان دیگری را به دنبال او حکایت کند و بگوید، خدا به مالش برکت میدهد. بعد هم برود نماز را بخواند. ضمناً جلب رضایت حضرت علیه السلام هم شده است؛ چون ایشان علیه السلام هم میخواهد مؤمنین در اوّل وقت نماز بخوانند. وقتی نماز اوّل وقت را خواندیم و بعد به زیارت رفتیم، زیارتمان چربتر قبول میشود؛ هم خدا و هم ایشان علیه السلام میپسندند.
خانواده و نماز
س ۶: همسر بنده اهل نماز نیست؛ لذا تصمیم گرفتهام یک مدت نمازها را در خانه بخوانم تا فضای نماز حاکم شود، چون اگر تذکّر بدهم بدشان میآید، آیا این کار صحیح است؟
ج: شما چرا تحقیق نکرده ازدواج کردهای؟ چرا نپرسیدی نماز میخواند یا نه؟ تازه فهمیدی؟! خودت مقصّر هستی. اوّل باید تحقیق میکردی. در ازدواج استخاره غلط است؛ استخاره از آینده خبر نمیدهد؛ از دورن هم خبر نمیدهد؛ تحقیق کنید و ببینید آیا او از نظر دین درست است یا نیست. اگر خوب بود اقدام کنید. ممکن است بعداً سرطان هم بگیرد؛ زیر ماشین هم برود؛ دعوایتان هم میشود؛ همهی اینها هست. امّا باید نماز و روزه و حجاب و این مسایلش محفوظ باشد. دیگر الآن باید کاری کنید که او نماز بخواند. شما مقصّر و مسئول هستید؛ باید پیش خدا جواب دهید؛ اگر هم بچّهدار شوید، بچّههایتان بینماز میشوند.
س ۷: اگر به خاطر اینکه فضای نماز حاکم شود در خانه نماز بخوانم خوب است؟
ج: عیبی ندارد؛ بخوان. ولی آن بندهی خدا را با خودت به مسجد ببری بهتر است تا با نماز آشنا شود.
س ۸: رفت و آمد با خانوادههایی که اهل نماز هستند مؤثّر است؟
ج: بله؛ البتّه مسجد بهتر است تا نماز را به جماعت بخوانند.
اثر ترک نماز
س ۹: گاهی اتّفاق میافتد که در فامیل، تارک الصلاه داریم. در روایات هم تعابیر خیلی شدید آمده[۵] که اصلاً با تارک الصلاه ارتباط نداشته باشید و پول خواستند، به آنها ندهید یا تشییع جنازهشان شرکت نکنید. این در حالی است که از لحاظ اجتماعی مجبوریم روابطی با آنها داشته باشیم. با تارک الصلاه در جامعهی امروزی چطور میتوانیم برخورد کنیم؟
ج: جامعهی امروز و دیروز ندارد. مبارزه با منکر یکی از کارهای بسیار مفید است. اگر مردم به دستورات دین عمل میکردند و ارتباطشان را با بینماز ترک میکردند، او مجبور بود برگردد و نماز بخواند؛ امّا اگر یک نفر این کار را بکند و دیگران نکنند، اثرش منفی است؛ بنابراین این موضوع برای کلّ مسلمانان است که اگر دیدند کسی روزه میخورد یا نماز نمیخواند، رابطهشان را با او قطع کنند، این کار اثر میگذارد؛ امّا اگر یک نفر قطع کند و بقیه وصل کنند، فایده ندارد. امروزه اینطور است؛ یکی قطع میکند و دیگران قطع نمیکنند؛ لذا اثر نمیکند.
استعانت از نماز
س ۱۰: مراد از آیه شریفهی «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[۶] چیست؟
ج: زندگی انسان به شکلی است که همیشه مشکلاتی در آن هست. برای شاه و گدا و متوسط و خوب و بد مشکلات دارد؛ بیماری، بیپولی و دشمنی دارد؛ همه اینها هست، در مقابل اینها چه کنیم؟ آقا یقهی خود را پاره کنیم یا زندگی را قطع کنیم و یا صبر کنیم و حوصله کنیم تا این موج عبور کند و برود. خدا میگوید: «باید صبر کرد که اگر صبر کنی، آن مشکلات رد میشود؛ نماز هم بوان که بهتر بتوانی صبر کنی.»
نماز انسان را از مصیبت و بلا منصرف کرده و متوجّه خدا میکند و یادش را در دل حاضر میکند. امّا استعانت به صبر کار آسانی نیست و هر کسی نمیتواند به راحتی صبر را به کار بگیرد. لذا خیلیها بیصبری میکنند و خودشان و دیگران را دچار مشکلات زیادی میکنند؛ مگر کسانی که در برابر فرمان خدا نرم، خاضع و خاشعند و به حرفش گوش میدهند؛ امّا هر کسی نمیتواند.
س ۱۱: آیا مراد از «الصّلاه» در آیه این است که در موقع سختی به صورت خاص، نماز خاصی بخواند یا همان نماز روزانه را بخواند؟
ج: در روایت هست که وقتی مشکلی برای امیر المؤمنین (ص) پیش میآمد، دو رکعت نماز میخواندند و به «صلاه» استعانت میکردند.
حضور قلب
س ۱۲: لطفاً برای تحصیل حضور قلب در نماز راهنمایی بفرمایید؟
ج: نفس امّاره در طول زندگی در دوران قبل از بلوغ، آزادی داشته و هر کاری خواسته، کرده است. قوای پنجگانهاش چیزهایی را شیرین و خوشمزده تشخیص داده و بعد انجام داده است و دیده خوشمزده و خوب است؛ لذا دنبال آنها میرود. حالا که بالغ شده، خدا میخواهد او را محدود کند امّا نفس امّاره مزهی آنها را چشیده و همیشه میخواهد دنبال آن برود. در این صورت انسان نماز هم که میخواند، دنبال چیزهایی که دوس دارد میرود. چرا هیچ وقت دنبال خدا نمیرود؟ چون ایمانش به خدا ضعیف است؛ تقوا را ادامه نداده است و ایمانش در همان حد پایین مانده است. ایمان در حد پایین باعث میشود که نفس امّاره دنبال چیزهایی که خودش دوست دارد، برود؛ لذا شما نماز میخوانی برای اینکه به خدا توجّه داشته باشی؛ امّا او دنبال چیزهایی که دوست دارد میرود.
بنابراین حضور قلب در نماز امکان ندارد الّا اینکه انسان تقوا را ادامه دهد؛ نه یک هفته و دو هفته و یک سال و دو سال؛ زمان رعایت تقوا یک چلّه نیست. از اوّل سن بلوغ تا آخر عمر، زمان رعایت تقوا است. خدا حتّی روز آخر عمر را هم اجازه دزدی نمیدهد و میگوید: در طول عمر باید گناه نکنی.» اگر ما موفق شدیم تقوا را ادامه دادیم، ایمان شیئاً فشیئاًً بالا میرود. وقتی ایمان بالا رفت، یعنی عظمت و بزرگی خدا در نظر ما بیشتر جلوه میکند و نفس به طرف او میرود؛ و الّا به زور نمیشود نفس را به طرف خدا برد؛ چون میانهاش با خدا خوب نیست. خدا میخواهد نفس را محدود کند ولی او میخواهد آزاد باشد. کسانی که میخواهند آزاد باشند، با کسی که میخواهد آنها را محدود کند، بَدَند؛ چون او میخواهد محدودش کند و به اعتبار آن از خیلی لذائذ محرومش کند.
هر نوع محدودیت متوجّه نفس امّاره شود، بدش میآید. خدا میخواهد آن را محدود کند. قبلاً چون هنوز بچّه بود، مکلّف نبود؛ واجب و حرامی نداشت، آزاد بود و کارهایی میکرد؛ امّا الآن وقتی انسان به سن بلوغ رسید، بدنش قوی شده است، عقلش شکوفا شده است، نمیتواند آزاد باشد؛ الآن اگر بخواهد تکلیف نداشته باشد، دست به یک کارهایی میزند که خطرزا است. حالا دیگر اینجا باید روی کارها قالب بگذاریم؛ اینجا است که خیلی از کارها را میتوانی انجام دهی، امّا نباید انجام بدهی. این را هم عقل تأیید میکند و هم دین.
علّت اینکه مسلمانان قرآن را قبول دارند امّا به حرفش گوش نمیدهند و مرتکب گناه میشوند، همین است. نفس امّاره عادت به گناه کرده و حاضر نیست خودش را محدود کند. این ریاضت بزرگ اسلام است. ریاضت بزرگ اسلام همین است که ما نفس امّاره را که میخواهد گناه کند و عادت به گناه کرده، محدود کنیم. این بزرگترین ریاضت است؛ چون یک روز دو روز نیست؛ باید حالا حالاها ریاضت کشید.
رابطهی حضور قلب و ایمان
س ۱۳: فرموید: «حضور قلب در نماز، اثر ایمان است» یعنی اگر کسی حضور قلب نداشت، یعنی اهل گناه است؟
ج: قطعاً بله؛ باید از طریق ترک گناه ایمان را تقویت کند، آن وقت حضور پیدا میشود. ارزش خدا پیش او کم است؛ چون کم است، مسایل مادی و مالی ارزش پیدا میکند و لذا انسان میرود دنبال چیزی که علاقهی بیشتری به آن دارد. هر چیزی در نظر انسان ارزشمند شود، او به دنبالش میرود. لذا در نماز به دنبال چیزهایی است که برایش ارزش دارد و دنبال خدا نمیرود.
مراتب حضور قلب
س ۱۴: این حضور قلب هم مراتب دارد؟
ج: بله؛ بعضیها مبتدی هستند، بعضیها متوسط و بعضیها منتها. اینها با هم خیلی فرق دارند. مراتب دارد؛ کسی که تازه توبه کرده، یک جور حضور قلب دارد؛ کسی که دارد ادامه میدهد، جور دیگر است؛ و کسی که به آخر خط رسیده، جور دیگر است. پس این هم مثل خود ایمان است. آنکه به آخر خط رسیده است جور دیگر است، آن هم مثل خود ایمان میماند.
س ۱۵: همان مرتبه اوّل، هم متوقف بر ترک تمام گناهان است؟
ج: بله، همهی گناهان را باید ترک کنید. هر چه گناه انجام بگیرد، آن را خراب میکند و لو کم باشد. گناه نمیگذارد ایمان رشد کند؛ لذا قهراً نمیتوانید حضور قلب داشته باشید.
س ۱۶: پس آیا حضور قلب در نماز با ایمان ناقص حاصل نمیشود؟
ج: حضور قلب با ایمان کامل حاصل میشود؛ ایمان ناقص نمیتواند. ایمان به اندازهای که ناقص است، علاقه به چیزهای دیگر دارد. نقصانش به خاطر همین است. بنابراین اگر بخواهد آن را جمع کند، باید ایمان بالا برود. ایمان هم بالا نمیرود الّا با ترک گناه. اگر کسی واقعاً بخواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، باید گناه نکند تا ایمانش بالا برود. آن وقت خود به خود عقربهی دلش به طرف خدا میرود. چون هر چیزی از نظر انسان ارزشمندتر شد، دل به همان سمت میرود. در اثر ترک گناه ایمان بالا میرود و وجود خدا ارزش بیشتری پیدا میکند و انسان بدون زحمت به آن سمت میرود. امّا اگر ایمان ضعیف باشد، به چپ و راست میزند و دیگر پیش خدا نمیرود.
س ۱۷: آیا میزان حضور قلب انسان در نماز نشاندهندهی میزان پیشرفت انسان در سیر و سلوک است؟
ج: بله، امام صادق علیه السلام فرمودند: هر مقدار که نمازخوان در نمازش حضور قلب دارد، آن مقدار از نمازش پذیرفته و قبول است؛ مابقیاش نه. خودشان هم مثال زدند که نماز بعضیها نصفش، و بعضیها ثلثش قبول است، بعضیها هم هیچ چیزش قبول نیست،[۷] چون از اوّل که الله اکبر میگویند، در بازار و دانشگاه و کارهای مادی میروند تا آخر. حضور قلب در نماز امکانپذیر نیست الّا با ترک گناه. اطاعت فرمان خدا در واجبات و محرّمات به شرط ادامه دادن آن، موجب ارتقای ایمان میشود. آن وقت آدم عقربهی دلش خود به خود آنجا میرود و الّا علاقهاش در دنیا میرود و کاری به خدا ندارد؛ نماز میخواند ولی دلش این طرف و آن طرف است. اینکه امام صادق علیه السلام گفتند: «قبول نیست»، معنایش همین است. ایشان میخواستند مسلمانان و نمازخوانها را ترغیب کنند که با ترک گناه ایمان را بالا ببرند. آن وقت خودت آنجا میروی.
ملازمهی تقوا و حضور قلب
س ۱۸: قبولی اعمال از طرفی منوط به تقوا شده و از طرف دیگر منوط به قبولی نماز؟[۸] آیا بین تقوای کامل و حضور قلب در کلّ نماز ملازمه است؟
ج: نماز چون عبادت در برابر خدا است، باید انسان در نماز، متوجّه خدا باشد. آن آیه دوم[۹] که عرض کردم «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً»[۱۰]، این به عنوان تدبیر و مقدمه در خیلی از عبادات گنجانده شده تا آدم آشنا شود؛ و الّا آشنا نیست. انسان همیشه به یاد مسایل مادی است و فکرش به سمت آن میرود. نماز یکی از عبادتهای بسیار مهم است. فرمودهاند اگر بخواهید نمازتان در رشد ایمان اثر کند، حتماً باید ذکر خدا در آن باشد. پس اگر در نماز غافل باشید، اثر ندارد.
با نماز بدون حضور، واجب را انجام دادهاید و جهنّم نمیروید؛ امّا ایمان سر جایش ثابت است و بالاتر نمیرود؛ مثل آدمهایی که پنجاه- شصت سال نماز میخوانند و روزه میگیرند، امّا هیچ رشد ایمانی ندارند؛ چون در کنار این اعمال، گناه هم میکنند. بنابراین باید نماز با ذکر خدا باشد؛ چون نماز عبادتی است برای خدا و به منظور ذکر خدا. عباراتی که در نماز گنجاندهاند، همه حکایت از این مطلب میکند که باید با خدا حرف بزنیم. نمیشود انسان با خدا حرف بزند و از خدا غافل باشد. بنابراین اگر ما توانستیم درست حرف بزنیم، یعنی حضور قلب داریم و این مقدار نماز مقبول است و این حضور قلب مشروط به تقوا و ترک گناه است.
س ۱۹: گفتهاند اگر نمازم را فرادی بخوانم با حضور قلب میخوانم، ولی وقتی با جماعت میخوانم حضور قلبم کمتر است یا بدون حضور قلب است؛ شما کدام را توصیه میفرمایید؟
ج: با جماعت بخوانید.
نماز جماعت
س ۲۰: خیلی وقتها کارهای بنده با زمان نماز جماعت تلاقی میکند. آیا کار را قطع کنیم و در نماز جماعتی که در آن مکان برگزار شده است حاضر شویم یا اینکه با چند دقیقه تأخیر به نماز دوم برسیم؟
ج: کار را همانجا قطع کنید. نماز را بخوانید و بعد کار را ادامه بدهید.
س ۲۱: بعضی اوقات اگر بخواهیم به نماز جماعت برسیم یک مقداری دیر شده و فقط به نماز عشا جماعت میرسیم، امّا اگر خانه بمانیم نماز مغرب را اوّل وقت درک میکنیم. کدام بهتر است؟ مسجد برویم تا به نماز عشا جماعت برسیم یا منزل بمانیم؟
ج: به عشا مسجد برسید و جماع را درک کنید.
س ۲۲: بعضیها در خصوص امام جماعت و احراز عدالت او خیلی دقّت میکنند. آیا این سختگیری درست است؟
ج: باید در احراز عدالت دقّت کرد امّا خیلی نه. باید احراز کرد، امّا خیلی دقّت نه. آن آقا «خیلی» دقّت میکند، «خیلیاش» را بردارید، دقّتش خوب است.
س ۲۳: امام جماعت مسجد ما در قرائت نمازش اشتباه دارد یا اذکار نماز را در حالی که بدنش در حال حرکت است میگوید وظیفهی ما در مقابل او چیست؟ میشود به او اقتدا کرد یا به او تذکّر بدهیم؟
ج: اگر امام جماعت یکجوری قرائت نماز را تلفّظ میکند که چون مأموم وسواسی است و گرفتار پارهای از دقّتها است به نظر او این امّا غلط ادا میکند، این اعتبار ندارد. امّا اگر واقعاً مأموم آدمی است که مبتلا به وسوسه نیست؛ طبق رساله حمد و سوره را قبول دارد و میخواند و امام جماعت حتّی طبق رساله همی نمیخواند، اینجا حقّ ندارد به او اقتدا کند. اگر هم قرائت امام جماعت اشکال دارد میتواند به او تذکّر بدهد.
امّا ذکر در حال حرکت دو جور است: یک اذکاری در نماز وارد شده کهباید در حال حرکت گفته شود؛ مثل «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»، این را گفتهاند در حال حرکت بگو. سایر اذکار در حال سکون بدن است. امّا یک فصل هم باز کردهاند که ما در نماز هر نوع ذکری را میتوانیم بگوییم؛ چه در حال حرکت و چه در حال سکون. تکبیر یکی از آنها است؛ من میتوانم موقعی که بلند میشوم تکبیر بگویم، امّا این تکبیر باید نیتش این باشد آن ذکری که در همه حال نماز میشود گفت را گفته است. آن ذکری که در حال سکون وارد شده آن را به آن نیت نمیشود گفت؛ اگر به آن نیت بخواهی در حال حرکت بگویی اشکال پیدا میکند.
س ۲۴: اگر از امام جماعت مسجدمان یک خطای اخلاقی مثل حبّ دنیا ببینیم چه کار کنیم؟
ج: حبّ دنیا فعلاً همهاش حرام نیست؛ حبّ دنیای حلال، حلال است، حرامش حرام است. بنابراین تا به حرام نرسیده است نمیتوانیم بگوییم مرتکب گناه شده است. اگر حبّ دنیا باعث شود دروغ بگوییم، باعث شود پول بیمورد خرج کنیم، آن وقت دیگر در حرام رفتهایم. خطر پیش میآید. امّا تا در دل زندانی است، آن داخل است و بیرون نیامده طوری نیست. امّا این هم هست اگر آنجا باشد تا ابد حبس نمیتواند باشد بالاخره بیرون میزند. خدا گفته است تا ظاهر نشود عیب ندارد.
س ۲۵: اگر احتمال بدهیم امام جماعتی وسواسی است، پشت سر او نمیشود نماز خواند؟
ج: احتمال کافی نیست؛ یقین داری وسواسی است، مشکل میشود. در وضو، در غسل وسواس باشد، اقتدا کردن به او اشکال پیدا میکند، چون اسراف میکند.
س ۲۶: اگر امام جماعت ولایت فقیه را قبول نداشته باشد میشود به او اقتداء کرد؟
ج: اگر مؤمن است باید ولایت فقیه را طبق دستور امام صادق علیه السلام بپذیرد. این مسأله را ایشان فرمودهاند؛ مسأله سیاسی نیست که ما با نظر سیاسی بپذیریم. ایشان فرمودند: حکومت فقط مخصوص فقیه عادل است. شما حق ندارید دنبال حکومتهای دیگر بروید. ما هم اگر مؤمن باشیم میپذیریم. و اگر نباشیم قبول نمیکنیم.
س ۲۷: این امام جماعت عادل حساب میشود یا نه؟
ج: اگر جاهل است، عیبی ندارد؛ باید او را تفهیم کرد؛ امّا اگر عالماً و عامداً میگوید، نه؛ [عادل نیست]. این فسق است. او قبول کرده که شاه بیاید. چون آمریکا که نمیگذارد تخت و تاج بیکار بماند. بالاخره یک نفر را میگذارد. اگر شما ولی فقیه را گذاشتی که فَبِها، امّا اگر نگذاشتی، فوراً یک شاه میآورد و میگذارد. آن وقت شما با تمام کارهای شاه شریک خواهی بود.
س ۲۸: از اینکه تعدادی مؤمنین پشت سر یک نفر نماز جماعت بخوانند برای احراز عدالت او کافی است؟
ج: نخیر؛ بستگی دارد که چه اثری در شما دارد. از نظر دیانت و تقوا پیش شما در چه حدّی است؛ آن وقت باعث اطمینان در شما میشود و الّا هر کسی ایستاد و اقتدا کرد در حالی که آشنا به مسایل فقهی نباشد اطمینان ایجاد نمیکند. ممکن است ۳ نفر اقتدا کنند برای آدم کافی باشد؛ سه نفر آدم که پخته و آشنا به فقه و مسألهدان هستند؛ در این صورت آدم اطمینان پیدا میکند. امّا ممکن است صد نفر هم اقتدا کنند که افرادی عامّی، بیسواد، بیخبر باشند و اثر نکند.
س ۲۹: آیا مجرّد اینکه چند نفر عادل پشت سر شخصی نماز بخوانند، دلیل بر عدالت امام جماعت میشود؟
ج: نه، مگر اینکه بیننده از اقتدای این چند نفر اینجور کشف کند و به دست بیاورد که اینها آدمهای مسألهدان هستند و تا احراز عدالت نکرده باشند اقتدا نمیکنند. اگر یک همچنین مسألهای پیش آمد کرد آن وقت درست است و الّا نه.
نمازهای مستحبّی
س ۳۰: آیا انجام بعضی از مستحبّات مثل نافله یا زیارت، منافات با تقوا و انجام واجب و ترک حرام دارد یا نه؟
ج: نه، بلکه اینها هم طبق دستور تقوا انجام میگیرد. خدا گفته است: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ»؛[۱۱] بنابراین انجام مستحبّات هم طبق دستور خدا است. امّا خدا واجب و حرام را قاطی با مستحبّ و مکروه نکرده است. بار بر نفس، سنگین میشود و نفس امّاره، آن را زمین میگذارد. خدا گفته است فقط واجب و حرام. این دورا لازم است که انجام دهیم و ما بقی واجب نیست. اگر توانستی این دو را تحویل منِ خدا بدهی، هر چه از مستحبّ و مکروه هم عمل کنی، مزد بیشتری میگیری؛ امّا اگر این دو را انجام ندهی و فقط مستحبّات را انجام دهی، هیچ اثری در رشد ایمان شما ندارد؛ یعنی خدا قبول نمیکند هر چند صحیح است.
اگر نماز شب بخوانی باطل نیست و صحیح است، امّا اثری در رشد ایمان ندارد چرا که گناه و معصیت، آن را از بین میبرد. از این جهت گفتهاند به خاطر اینکه بار سبک شود و نفس امّاره زیر آن برود، اوّل واجب و حرام را انجام دهید. اگر این دو را تحویل دهی به اضافه مستحبّات، مزد و پاداش، خیلی بیشتر میشود.
س ۳۱: مراد از حدیث «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ» که در نهج البلاغه آمده، چیست؟
ج: گاهی انسان خسته است یا خوابش میآید یا بیمار است و نمیتواند درست نمازهای غیر واجب را بخواند. این عبارت میگوید: چون انسان آمادگی ندارد، همان واجبات کافی است؛ مستحبّات را ترک کن؛ امّا اگر مشکلی نبود هر دو را انجام بده.
س ۳۲: آیا به جا نیاوردن نوافل، استخفاف به نماز تلقّی نمیشود؟
ج: نخیر؛ اگر آنچه را که از دستورات واجب و حرام است رعایت کنیم، کاملاً درست است. در نتیجه کارت سبز بهشت را به انسان میدهند و موجب ارتقای درجه و مقام میشود.
س ۳۳: برای برآورده شدن حاجات، خواندن نماز جعفر طیّار (ره) چگونه است؟
ج: خوب است؛ امّا اگر گناه کنی، ممکن است حاجت شما عقب بیفتد.
جبران فرایض یا مستحبّات
س ۳۴: در روایت آمده که نوافل باعث میشود آدم در فرائض (نمازهای یومیه) اگر حواس پرتی و اینها داشته باشد، جبران بکند؟
ج: چه کسی میتواند موفق بشود که همیشه نوافل را به جا آورد؟ آدمی که نماز واجبش خراب است در نوافل هم گرفتار است لذا روش اصلی همان ترک گناه برای تحصیل حضور قلب در نماز است.
غفیله
س ۳۵: گاهی نمیتوانیم نماز غفیله را با چهار رکعت نافله مغرب جمع کنیم، کدام افضل است؟
ج: نافله مغرب فضیلتش بیشتر است.
س ۳۶: دربارهی ثواب نماز غفیله بفرمایید.
ج: در روایت آمده: اگر روایتی درباره اینکه فلان عبادت و نماز یا روزه، فلان مقدار ثواب دارد، به شما رسید و شما به امید آن ثواب، آن کار را کردی و لو آن روایت را معصوم نگفته باشد، خدا آن ثواب را به شما میدهد؛ چون که کار خیر انجام دادهای.[۱۲] ماهیت نماز خوب است.[۱۳] نماز غفیله هم یکی از آن نمازها است. سند روایتش ضعیف است امّا اگر شما به این امید بخوانی که ثواب دارد خدا ثوابش را میدهد. نماز است؛ حمد و سوره است؛ توجّه به خدا است. در حدیث آمده: «الصَّلَاهُ خَیْرُ مَوْضُوعٍ فَمَنْ شَاءَ اسْتَقَلَّ وَ مَنْ شَاءَ اسْتَکْثَرَ».[۱۴]
س ۳۷: آیا میشود در بین نماز مغرب و عشا دو رکعت نماز بخوانیم؛ هم به نیّت نافله و هم به نیت غفیله؟
ج: هم به نیّتهای دیگر؟! آیا از دو متر پارچه میشود هم برای پدر کت و شلوار دوخت و هم برای پسر لباس دوخت و هم برای دیگران؟ نه؛ نمیشود. یکی به یکی باید خواند. اگر میخواهید به دیگری هم بدهید، دومی را انجام دهید و اگر میخواهید به سومی هم بدهید، سومی.
س ۳۸: نیّت نماز نافله کنیم و به کیفیت غفیله بخوانیم، چطور؟
ج: کسانی که بناست تقسیم کنند، بلدند و سرشان کلاه نمیرود. آنها میگویند: شما دو رکعت نماز خواندهای؛ مثلاً شما دو رکعت نماز مسحتبی خواندهای؛ حالا ثوابش را به هزار نفر میخواهی بدهی عیب ندارد، به یک نفر هم بدهی طوری نیست؛ ولی شما دو رکعت نماز خواندهای.
س ۳۹: اگر کسی بگوید: من با خدا طرفم میدانم؛ او کرمش زیاد است، چطور؟
ج: خُب بگو؛ از کرمش بگو؛ پس نماز نخوان؛ نماز همین است. برای بینماز هم خدا کریم است؛ پس بگو بدهد. با دو رکعت نماز میخواهی چقدر قیچی کنی تا به همه برسد؟!
مقدار مستحبّات
س ۴۰: در طول روز غیر از واجبات چه مقدار برای مستحبّات وقت گذاشته شود و چه مستحبّاتی بیشتر سفارش میشود؟
ج: یکی از وظایف مهم طلّاب، درس خواندن است. آیا فرصت دارید اضافه بر درس خواندن، کارهای دیگر انجام بدهید؟ اگر درست درس بخوانیم، همین درس خواندن عبادت است. مهمترین مستحبّات، تهجّد است که با درس جمع میشود. دوم، کمکهای مادی به فقرای متدیّن به منظور احیای مسألهی تقوا و ترک گناه است. انسان به اندازهی امکاناتش باید از این دو بهره ببرد. فعلاً و ابتدائاً.
نماز ذی القعده
س ۴۱: این نماز خواندن و توبه و… که برای روز یکشنبه ماه ذی القعده وارد شده، این تأثیری در ترک گناه دارد؟
ج: نه؛ تا تصمیم نگیری، اگر هر روز هم این عمل را انجام دهی، باز هم گناه خواهی کرد. اینها اگر باعث شود تصمیم به ترک گناه بگیرید، بله درست میشود. غالباً این مستحبّات به این منظور است. اعمال زیادی هست که ماهیتش این است که انسان را به ترک گناه دعوت میکند. اگر تصمیم گرفتیم، درست میشود و الّا اگر فقط بخوانیم، فایده ندارد.
س ۴۲: آیا در هر یکشنبه ماه ذی القعده خوانده شود یا اینکه فقط یک بار کافی است؟
ج: فقط یک بار کافی است. ۴ رکعت است؛ ۲ تا دو رکعتی است؛ منتها فرقش با ۲ تا دو رکعت این است که در این نماز بین دو رکعت سلام ندارد و مثل نماز ظهر است با یک سلام.
نافله یا صلوات
س ۴۳: ثواب نماز نافله بیشتر است یا ثواب صلوات؟
ج: خود صاحبان صلوات گفتهاند: نافله آدم را به قرب چه کسی میرساند؟ «مَا زَالَ الْعَبْدُ یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّوَافِلِ»،[۱۵] صلوات فرستادن به خاطر شنیدن همین حرفها از حضرات معصومین علیهم السلام است.
نماز شب
س ۴۴: لطفاً مقدار دربارهی نماز شب بفرمایید؟
ج: آیا نماز روز درست شده است؟ نماز شب بعد از روز است. باید اوّل نماز روز را درست کنیم؛ إنشاءالله. اگر روز وظیفه را انجام دادیم و گناه نکردیم، نوبت به شب میرسد. اگر موفق شدیم نیم ساعت- سه ربع مانده به اذان صبح، بلند شویم و نماز شب را بخوانیم، خیلی خیلی غنیمت بسیار بزرگ مادی و معنوی است. منتها یک شرط دارد و آن این است که کنار آن، گناه نگذارید. اگر گناه گذاشتید، دود میشود و به هوا میرود و هیچ فایدهای ندارد. شما زحمت کشیدهاید امّا بهره نمیبرید. بنابراین سعی کنیم گناه نکنیم و بعد إنشاءالله بهترین عبادت، تهجّد و نماز شب است.
۴۵: آیا تصمیم جدی بر ترک گناه بدون کمک گرفتن از بعضی از مستحبّات مهم مثل نماز شب امکان دارد؟
ج: بله، خود تصمیم جنسش یک جوری است که خدا آن را مؤثّر قرار داده است. شما بخواهی گناه نکنی، میتوانی. این بهانه است، و الّا گناه میکنی. امّا خود تصمیم به تنهایی اگر انجام بگیرد، خدا هم کمک میکند.
کیفیت نماز شب
س ۴۶: کیفیت نماز شب و وَتر چگونه است؟
ج: نماز وتر یک رکعت بیشتر نیست. آخرین نماز در نماز شب که از همه فضیلتش بیشتر است، کدام است؟ نماز نافلهی صبح است. این آخرین نماز است. نماز وتر آخرین نماز نیست. وتر از شفع فضیلتش بیشتر است. شفع، همان دو رکعت قبل از وتر است. نافله صبح از همه افضل است. اگر باور کنیم از همه مهمتر است، ترکش نمیکنیم. وقتی نماز شب را خواندهایم و تا اینجا آمدهایم، خسته نمیشویم و رها نمیکنیم و به دنبال آنچه فضیلتش بیشتر است میرویم. لذا از این نظر گفتهاند فضیلت نافله صبح از همه بیشتر است.
مستحب مؤکّد است انسان قبل از نماز صبح که وقت نماز شب است، بیدار شود. ثلث آخر شب اسمش سحر است. در سحر مستحبّ است انسان چند رکعت نماز نافله به نام نافله شب بخواند. ابتدا چهار نماز دو رکعتی است که نافلهی شب است. بعد از این هشت رکعت، یک نماز دو رکعتی به نام شَفع و بعد یک نماز یک رکعتی به نام وَتر. چرا یک رکعت بخواند؟ زیرا آن اذکاری که باید در قنوت وتر بخوانیم، جای یک رکعت حساب شده است. آن اذکار زیاد است. لذا گفتهاند: به جای یک رکعت، آن اذکار را انجام دهید. آن مهم است. بعد هم نافلهی صبح را بخوانید. و لو صبح نشده میشود نافله را خواند،[۱۶] که دوباره در معرض ترک قرار نگیرد. و امّا اذکار نماز وتر عبارت است از: هفتاد بار «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ»، بعد چهل مؤمن را دعا کنیم؛ بعد هم هفت بار بگوییم «هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ مِنَ النَّارِ»[۱۷]، بعد هم سیصد بار بگوید: «اَلعَفوَ اَلعفوَ».[۱۸] این نماز وتر است.
س ۴۷: برای کسی که میخواهد شروع به نماز شب خواندن کند، خواندن نماز وتر به تنهایی کافی است؟
ج: اگر وقت نباشد و انسان نمیتواند همهی نماز شب را بخوانده، چارهای نیست. وتر مهمترینش است. امّا کم کم باید اضافه کند و خودش را از همهی آن محروم نکند. کلّ آن، نیم ساعت بیشتر وقت لازم ندارد. بخصوص وقتی شبها بلند است و انسان میتواند بلند شود. امّا اگر حالا شروع نکند و به عادت بگذارند، تابستان که شبها کوتاه میشود کار مشکل میشود.
س ۴۸: آیا یازده رکعت نمازِ شب در یک ربع با بیحالی اثری هم دارد؟
ج: بله؛ یکی از آثارش این است که انسان عادت به ترک آن نمیکند و دوام پیدا میکند. خود این مسأله است. چون اگر آن را ترک کنیم، آهسته آهسته بار دوم هم میآید؛ بار سوم هم میآید و همینطور بعد از مدتی نماز شب ترک میشود. اوّلین اثر آن این است که عادت به نماز خواندن میکنم؛ منتها بیحالی یک شب یا دو شب است؛ کم کم درست میشود؛ إنشاءالله.
س ۴۹: اگر استغفارها و قنوت را نگوییم یا به تعداد کمی بگوییم، خیلی از فضیلت نماز شب از دست میرود؟
ج: مقداری که میتوانی بخوانی، بخوان. اگر وقت اقتضا میکند که همه را بخوانی، بخوان. اگر نه، آن آخری را بخوان؛ باز هم وقت بود، شروع کن قبلیها را بخوان؛ دو رکعت شفع را بخوان؛ بعد برو آن چهار رکعت دیگر را بخوان.
آمادگی برای نماز شب
س ۵۰: برای بیداری و تهجّد و نماز شب چه کنم؟
ج: باید زود بخوابی. اگر انسان کسری خواب داشته باشد، نمیتواند بلند شود. پس باید شب زودتر بخوابد. اگر هم نیاز به خواب داشت، گفتهاند قبل از ظهر کمی بخوابد که به نام خواب قیلوله است. در این صورت آن کسری جبران میشود. زیاد پای تلویزیون ننشین؛ چشم خسته میشود و به خواب زیاد احتیاج دارد، لذا نمیتواند بلند شود شما میخواهی تا ساعت دو بعد از نصف شب که فیلم نشان میدهند، بنشینی و نماز صبحت هم قضا نشود! حتماً قضا میشود؛ اگر شب کوتاه شد، حتماً باید زودتر بخوابی و غذای چرب و چیلی هم نخوری؛ چون خواب را سنگین میکند. اگر این کارها را مراعات کردی به انضمام ترک گناه، بیدار میشوی؛ إنشاءالله.
س ۵۱: سالها است که دوست دارم بیداری نیمه شب داشته باشم، امّا موفق نمیشوم و خوابم سنگین است، خیلی که دعا میکنم نماز صبح هم قضا میشود؟
ج: [سؤال کننده] راست گفته است دیگر. کسی که خوابش سنگین است، باید دو کار بکند. یکی این که شبها زود بخوابد و دیگر اینکه شب غذای چرب و چیلی نخورد. اگر بخوابد، خوابش شدت پیدا میکند. اگر راست میگویی و میخواهی بیدار شوی، مقدمات را فراهم میکنی؛ یعنی هم زود میخوابی و هم غذا را سبکتر میخوری. در این صورت درست میشود. امتحانش مجانی است. البتّه میگوید، امّا راست نمیگوید که میخواهد بیدار شود.
س ۵۲: چرا در مورد نماز شب و قرائت قرآن سستی میکنیم؟ راهنمایی کنید.
ج: لابد در انجام واجب و ترک حرام کاهل هستی که اینطور شده است. اگر در این دو، جدّی بودی، مشکل پیش نمیآمد. نماز شب فراتر از انجام واجب و ترک حرام است. چون واجب نیست و ما خودمان با میل و رغبت انتخابش میکنیم، اثرش خیلی بیشتر است. لذا در باب قرب نوافل در «کافی» روایات مخصوصی است که نفسش گرم و بلند است. به هر حال نفس امّاره نمیخواهد انسان با خواندن نماز شب قدمهایش در مخالفت با شیطان بلندتر شود؛ لذا تنبلی میکند و بهانه میآورد. آنجا هم باید «أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ»[۱۹] پیش آید تا انسان بتواند این موانع را برطرف کند، و الّا محروم میشود.
س ۵۳: زمانی که مجرد بودم نماز شب من ترک نمیشد؛ ولی حالا خیلی وقتها قضا میشود؟!
ج: اگر تازه ازدواج کرده، طبیعی است. کمی بیشتر طول نمیکشد و بعد همه چیز سر جای خودش قرار میگیرد. در اوایل ازدواج، برنامهاش کمی به هم میخورد؛ امّا بعد کم کم آبها از آسیاب که افتاد، سر خانهی اولش میرود؛ مدتش کوتاه است. مرحوم علّامه طباطبایی –خدا رحمتش کند- فرمودند: دو سه ماه بیشتر طول نمیکشد و درست میشود؛ نباید ترسید. ازدواج مشکل عمده را حل میکند؛ مشکلات دیگر آسانتر میشود إنشاءالله.
س ۵۴: آیا چهل مؤمنی که در نماز شب دعا میشود، لازم است مرد باشند؟
ج: بله، زن باید بعد از چهل تا باشد. بار زنها سبکتر از مردها است. چون مردها عقلشان و بدنشان قویتر است. نفس امّاره هم از این دو استفاده میکند و لذا گرفتاریشان زیادتر است. گفتهاند به داد اینها برسید و دعا کنید؛ زنها بارشان سبکتر است.
س ۵۵: یعنی خدا زود برای زنها جبران میکند؟
ج: زود؛ گذشت و عفو به آنها زیادتر میشود؛ ضعیف هستند.
س ۵۶: هنگام سحر، قرآن خواندن بیشتر فضیلت دارد یا نماز شب و دعا؟
ج: نماز شب. دعا بعد إنشاءالله. بعد از نماز صبح، قرآن.
س ۵۷: اگر در سحر نمازهای قضا را بخوانیم، بهتر است؟
ج: اگر نماز قضا دارد، آن را بخواند. اگر روز فرصت ندارد و فقط آن وقت میتواند نماز قضا بخواند، عیبی ندارد. نماز قضا مقدّم است. آن را بخوان. وقتی تمام شد، بعد نماز شب بخوان. امّا اگر روز میتوانی قضا را به جا آوری، شب نماز شب بخوان.
ملازمه نماز شب با تقوا
س ۵۸: اگر کسی برخی شبها برای نماز شب خواب بماند این نشانهی بیتقوایی است؟
ج: کلّیت ندارد؛ ولی گناه روز در ترک نماز شب مؤثّر است. انسان اهل خواب است؛ جوان است؛ خسته میشود. معمولاً اگر از این نوع مسایل نباشد، انسان بیدار میشود، ولی گناه در روز، به پای انسان زنجیر میبندد. امیر المؤمنین علیهم السلام به کسی که گفت: «چرا موفق به نماز شب نمیشوم؟» فرمودند: « أَنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُکَ»؛[۲۰] گناهان به پایت زنجیر بسته است. گناه را ترک کن، درست میشود إنشاءالله.
س ۵۹: اگر شبی توفیق نماز شب حاصل شد آیا میتوانیم اینطور تلقّی کنیم که در طول روز گناهی مرتکب نشدهایم و خدا را شکر کنیم؟
ج: نه؛ از هیچ کاری نتیجه نباید بگیریم. توفیق نصیب شده که نماز شب خواندی، امّا چیزی را در آن حساب نکنید؛ سپاسگزاری کنید ولی نتیجهگیری نکنید. برای نتیجهگیری زود است.
س ۶۰: آیا اگر نماز شب قضا شد حتماً گناه کردهایم؟
ج: نه؛ گاهی انسان خسته است و کم خوابیده است؛ امّا به طور کلی گناه در ترک نماز شب مؤثّر است.
س ۶۱: آیا کسی که تعدادی از نمازهای شب او قضا شده، میتواند به مقامات عالیه برسد یا اینکه یک منافعی از او فوت شده که دیگر جبران نمیشود؟
ج: اگر گناه نکند، توفیق هست؛ امّا اگر گناه کند و نماز شب هم بخواند، موفق نمیشود. گناه، پدر انسان را در میآورد.
س ۶۲: انسان به تجربه میبیند کسانی که از عباداتی مثل نماز اوّل وقت و جماعت و نماز شب مراقبت نمیکنند، در تقوا هم موفق نمیشود. آیا این درست است؟
ج: این معلوم میشود که تصمیم ندارد واجبات را انجام دهد و محرّمات را ترک کند؛ لذا به اینجا میرسد. اگر تصمیم داشته باشد، مرتب انجام میدهد.
س ۶۳: اینکه فرمودید: «مرتب»، یعنی اینکه حتّی نماز اوّل وقتش را هم درست میکند؟
ج: بله دیگر.
قضای نماز شب
س ۶۴: اگر نماز شب فوت شود، جبران دارد؟
ج: بله؛ دستور دادهاند قضا کنید.
س ۶۵: وقتی چهار رکعت نماز شب را خواندیم بعد اذا صبح شد، بقیهی نماز شب اداء است؟
ج: شما بخوان؛ گفتهاند ترک نکن.
منبع: کتاب طریق بندگی، صفحات ۲۲۵ الی ۲۴۲
[۱]. عنکبوت، ۴۵
[۲]. فاتحه، ۵
[۳]. عنکبوت، ۴۵
[۴]. …وَ تَارِکُ الصَّلَاهِ قَدْ سَمَّیْتَهُ کَافِراً… (کافی، ج ۲، ص ۳۸۶)
[۵]. …قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهم السلام وَ سُئِلَ مَا بَالُ الزَّانِی لَا تُسَمِّیهِ کَافِراً وَ تَارِکُ الصَّلَاهِ قَدْ سَمَّیْتَهُ کَافِراً وَ مَا الْحُجَّهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ لِأَنَّ الزَّانِیَ وَ مَا أَشْبَهَهُ إِنَّمَا یَفْعَلُ ذَلِکَ لِمَکَانِ الشَّهْوَهِ لِأَنَّهَا تَغْلِبُهُ وَ تَارِکُ الصَّلَاهِ لَا یَتْرُکُهَا إِلَّا اسْتِخْفَافاً بِهَا وَ ذَلِکَ لِأَنَّکَ لَا تَجِدُ الزَّانِیَ یَأْتِی الْمَرْأَهَ إِلَّا وَ هُوَ مُسْتَلِذٌّ لِإِتْیَانِهِ إِیَّاهَا قَاصِداً إِلَیْهَا وَ کُلُّ مَنْ تَرَکَ الصَّلَاهَ قَاصِداً إِلَیْهَا فَلَیْسَ یَکُونُ قَصْدُهُ لِتَرْکِهَا اللَّذَّهَ فَإِذَا نُفِیَتِ اللَّذَّهُ وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَ إِذَا وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَقَعَ الْکُفْر… (کافی، ج ۲، ص ۳۸۶)
[۶]. بقره، ۴۵
[۷]. …عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَنَّهُ قَالَ: إِذَا أَحْرَمْتَ فِی الصَّلَاهِ فَأَقْبِلْ عَلَیْهَا فَإِنَّکَ إِذَا أَقْبَلْتَ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَ إِذَا أَعْرَضْتَ أَعْرَضَ اللَّهُ عَنْکَ فَرُبَّمَا لَمْ یُرْفَعْ مِنَ الصَّلَاهِ إِلَّا الثُّلُثُ أَوِ الرُّبُعُ أَوِ السُّدُسُ عَلَى قَدْرِ إِقْبَالِ الْمُصَلِّی عَلَى صَلَاتِهِ وَ لَا یُعْطِی اللَّهُ الْغَافِلَ شَیْئاً. (بحار الأنوار، ج ۸۱، ص ۲۶۶)
[۸]. …سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیهم السلام یَقُولُ کُلُّ سَهْوٍ فِی الصَّلَاهِ یُطْرَحُ مِنْهَا غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُتِمُّ بِالنَّوَافِلِ إِنَّ أَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاهُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا إِنَّ الصَّلَاهَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِی أَوَّلِ وَقْتِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَ هِیَ بَیْضَاءُ مُشْرِقَهٌ تَقُولُ حَفِظْتَنِی حَفِظَکَ اللَّهُ وَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِی غَیْرِ وَقْتِهَا بِغَیْرِ حُدُودِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَ هِیَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَهٌ تَقُولُ ضَیَّعْتَنِی ضَیَّعَکَ اللَّهُ. (کافی، ج ۳، ص ۲۶۸)
[۹]. آیه اوّل که استاد اعلی الله مقامه برای رسیدن به قرب الهی فرمودهاند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ» می باشد.
[۱۰]. احزاب، ۴۱
[۱۱]. وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ- عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً (إسراء، ۷۹)
[۱۲]. …سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیهم السلام یَقُولُ مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِکَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذَلِکَ الثَّوَابِ أُوتِیَهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الْحَدِیثُ کَمَا بَلَغَهُ. (کافی، ج ۲، ص ۸۷)
[۱۳]. …عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیهم السلام قَالَ: «الصَّلَاهُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیٍّ». (کافی، ج ۳، ص ۲۶۵)
[۱۴]. …عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام: قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله و علیه و آله و سلم الصَّلَاهُ خَیْرُ مَوْضُوعٍ فَمَنْ شَاءَ اسْتَقَلَّ وَ مَنْ شَاءَ اسْتَکْثَرَ. (بحار الأنوار، ج ۷۹، ص ۳۰۸)
[۱۵]. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله و علیه و آله و سلم قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا زَالَ الْعَبْدُ یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَکُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا وَ رِجْلَهُ الَّتِی یَمْشِی بِهَا وَ لَئِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ إِنِ اسْتَعَاذَنِی لَأُعِیذَنَّهُ. (جامع الأخبار (للشعیری)، ص ۸۱)
[۱۶]. …عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهم السلام قَالَ: قُلْتُ رَکْعَتَیِ الْفَجْرِ مِنْ صَلَاهِ اللَّیْلِ هِیَ قَالَ نَعَمْ. (الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج ۱، ص ۲۸۳)
[۱۷]. …عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهم السلام قَالَ: اسْتَغْفِرِ اللَّهَ فِی الْوَتْرِ سَبْعِینَ مَرَّهً تَنْصِبُ یَدَکَ الْیُسْرَى وَ تَعُدُّ بِالْیُمْنَى الِاسْتِغْفَارَ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله و علیه و آله و سلم یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِی الْوَتْرِ سَبْعِینَ مَرَّهً وَ یَقُولُ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ مِنَ النَّارِ سَبْعَ مَرَّاتٍ. (من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۸۹)
[۱۸]. وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهم السلام سَیِّدُ الْعَابِدِینَ یَقُولُ الْعَفْوَ الْعَفْو ثَلَاثَمِائَهِ مَرَّهٍ فِی الْوَتْرِ فِی السَّحَرِ» (من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۸۹)
[۱۹]. عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَیْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ… (نهج البلاغه، خطبه ۸۷، ص ۱۱۸)
[۲۰]. جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلَاهَ بِاللَّیْلِ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیهم السلام أَنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُکَ. (کافی، ج ۳، ص ۴۵۰)
پاسخ دهید