اگر خشم فاطمه زهرا سلام الله علیها ملاک سنجش رضایت خداوند است، چرا جستجو نمی کنیم که به چه علت بر عمر و ابو بکر خشم گرفت؟!
هنگامی از من می پرسند چرا سلفیت را ترک کردی، من همواره به سلفیت می گفتم و می گویم:
ما در حق آل محمد علیهم السلام انصاف نداشتیم!
به یاد می آورم که از دوران کودکی، قصیده عمری، نوشته شاعر نیل حافظ ابراهیم را می آموختیم و حفظ می کردیم، همان طوری که قرآن را حفظ می کردیم. افتخار می کردیم و می گفتیم:
چه نیکو سخنی عمر به علی علیه السلام گفت.
چه بزرگوار است شنونده و چه با عظمت است گوینده آن.
در صورتی که بیعت نکنی خانه ات را به آتش می کشم و نمی گذارم در آن بمانی، اگر چه دختر محمد صلی الله و علیه و آله در خانه ات باشد!؟
سپس افتخار می کردیم و می گفتم:
جز ابو حفص (عمر)، کسی جرأت گفتن چنین سخنی را در برابر شهسوار عدنان و مدافع وی نداشت!؟
افتخار می کردیم که شجاعت خلیفه دوم، باعث شد که به خانه فاطمه سلام الله علیها هجوم بیاورد!؟
بلکه سخن شیخ الاسلام ابن تیمیه (رحمه الله) را به زبان می آوردیم که گفته است:
به خانه فاطمه سلام الله علیها هجوم آوردند، تا هرچه در آن از اموال خدا بود پس بگیرند!؟
به یاد می آورم زمانی که بچه بودم، فکر می کردم که فاطمه سلام الله علیها اموال محمد صلی الله و علیه و آله را دزدید؛ و چون پیامبر صلی الله و علیه و آله در زمان حیاتش فرمود: «اگر فاطمه سلام الله علیها سرقت می کرد دستش را می بریدم.» بنابراین خلیفه خواست، پس از رحلت پیامبر صلی الله و علیه و آله، با هجوم به خانه وی، اموال محمد صلی الله و علیه و آله را بگیرد!
ما با خود می گفتیم: فاطمه سلام الله علیها سرقت کرد؛ پس مستحق چنین مجازاتی شد.
من می گویم شما را به خدا قسم! آیا در حق آل محمد علیهم السلام در این مورد انصاف داشتیم؟!
چرا حتی برای یک روز هم فکر نکردیم و حق را -حتی یک در میلیون- به فاطمه سلام الله علیها ندادیم!؟
**
به یاد می آورم در مناظراتم با شیخ خمیس، سخنی به من گفت که قبلاً هم به دیگران گفته بود!
به من، به تیجانی و به کسانی که با او مناظره داشته اند، گفته بود:
عیب در فاطمه سلام الله علیها است نه در ابو بکر!
من می گویم: از خدا بترسید درباره فاطمه سلام الله علیها، چرا عیب در فاطمه سلام الله علیها باشد!؟
چرا روزی از خود سؤال نکردیم که پیامبر صلی الله و علیه و آله فرمود: خدا با خشم فاطمه سلام الله علیها خشم می گیرد!
سپس می آئیم و می بینیم که در صحیح بخاری آمده است که فاطمه زهرا سلام الله علیها از دنیا رفت، در حالی که از ابوبکر و عمر دلگیر بود!
چرا خشمگین شد!؟ چرا خشمگین شد!؟
اگر خشم فاطمه زهرا سلام الله علیها ملاک سنجش رضایت خداوند است، پس چرا حق را به وی نمی دهیم!؟
چرا جستجو نمی کنیم که به چه علت بر ابو بکر خشم گرفت؟!
ابو بکر چه کرده بود که فاطمه سلام الله علیها خشمگین شود؟
چرا پیامبر صلی الله و علیه و آله فرمود: کسی که فاطمه سلام الله علیها را خشمگین سازد، خدا را خشمگین ساخته است!
رابطه خشم فاطمه سلام الله علیها با خشم خداوند چیست؟
رابطه سخن پیامبر صلی الله و علیه و آله با خشم فاطمه سلام الله علیها بر ابو بکر و عمر چیست؟
پاسخ دهید